۸/۰۲/۱۳۸۷

«گدای» جنگ‌طلب!




با ادامة آنچه «بحران مالی» لقب گرفته، شاهدیم که دولت ایالات متحد هر روز بیش از پیش دست‌ودل‌باز می‌شود، و با برداشت از خزانة عمومی، «نقدینگی» در بانک‌های ورشکسته تزریق می‌کند. دیروز وزارت خزانه‌داری آمریکا اعلام کرد که حاضر است تا 540 میلیارد دلار به بانک‌های ورشکسته «قرض» هم بدهد! البته این ولخرجی‌ها جهت تأمین نقدینگی کافی برای بانک‌ها، و همزمان تشویق خلق‌الله در آمریکا به ادامة زندگی «قسطی و قرضی» است. می‌دانیم که اگر به برنامة «زندگی» قسطی در آمریکا کوچک‌ترین لطمه‌ای وارد آید تمامی شبکة تولید و توزیع که امپریالیسم جهانی طی 70 سال گذشته در اطراف خود ساخته همچون کاخی از پوشال فرو خواهد ریخت. فراموش نکنیم که سرمایه‌داری جهانی تا همین چند سال پیش از یک اقتصاد خوب و شکوفا در عصر حاضر «تعریف» ویژه‌ای تحویل خلق‌الله می‌داد. در این تعریف که کاملاً «علمی» و خصوصاً بسیار انسانی و «حقوق‌بشری» نیز هست؛ زمانیکه آمریکائی‌ها «خوب» مصرف می‌کنند، و اروپائی‌ها می‌توانند همچون اسب‌عصاری جان کنده نقدینگی‌ها را جهت تأمین بودجة «مصرف» آمریکائی در بانک‌ها انبار کنند، و در همین راستا جهان سوم نیز بخوبی و خوشی چپاول، غارت و قتل‌عام ‌شود، اوضاع اقتصادی خوب است! به تدریج بر این تثلیث مقدس در قرن بیست و یکم نام ویژه‌ای گذاشتند: «علم اقتصاد»! و زمانیکه با تبلیغات جهانی پیرامون شرایط «خوب» و یا اوضاع اقتصادی «قمر در عقرب» روبرو می‌شدیم، این «تثلیث مقدس» را نیز می‌بایست مد نظر می‌داشتیم.

بر پایة این نوع «علم اقتصاد» زمانیکه بلندگوهای رسانه‌های جهانی اعلام می‌دارند، «بحران اقتصادی در راه است»، معنای آن کاملاً روشن می‌شود. در عمل، بحران در این نظام اقتصادی فقط سه معنا می‌توانست داشته باشد: یا آمریکائی‌ها به دلائلی نمی‌توانستند آنطور که باید و شاید «مصرف» کنند؛ یا اروپائی‌ها به دلائلی نمی‌توانستند دیگر «تولید» کنند. شق سوم نیز نهایت امر و زبان‌مان لال، به این معنا بود که بر روند بسیار «مقدس» قتل‌عام و کشتار و چپاول ملت‌های جهان سوم خللی وارد آمده!

ولی این «علم مقدس» امروز کمی تغییر کرده!‌ فریاد «بحران اقتصادی» همانطور که می‌دانیم از هر گوشه و کنار جهان این روزها به هوا بلند شده، ولی نه آمریکائی‌ها و نه اروپائی‌ها و نه هیچ ملت دیگر در جهان گویا قادر به مهار این «بحران» نیست! پس بهتر است ذره‌بین «مقدس» را برداشته، از نزدیک نگاهی به ابعاد این «بحران» داشته باشیم. چرا که به صراحت در تثلیث مقدس مذکور گویا یک عامل دیگر پای گذاشته و آن را به «تربیع» تبدیل کرده! عاملی که ارباب جراید زیاد از مطرح شدن آن در تحلیل‌ها استقبال نمی‌کنند: منافع سرمایه‌داری روسیه!

روسیه پس از گذار از بحران دوران یلتسین اینک تبدیل به یکی از مهم‌ترین کشورهای تصمیم‌گیرنده در روند مسائل نظامی و استراتژیک جهان شده، و از آنجا که منافع اقتصادی، فرزند خلف روابط نظامی و استراتژیک است، جای تعجب ندارد که روسیه در مسائل جهانی حرفی هم از خود داشته باشد؛ به قول معروف حالا باید چند کلمه هم از «مادر عروس» بشنویم!

همانطور که می‌توان حدس زد «مادرعروس» از شرایط زیاد راضی به نظر نمی‌رسد. چرا که بر خلاف نظام‌های سرمایه‌داری غرب، محل در آمد اصلی «شاباجی‌خانم» فاقد لایه‌های متفاوت و مختلف است. محل درآمد اصلی ایشان، خارج از تسلیحاتی که تحت عنوان «تأمین امنیت» هر از گاهی به ریش ملت‌های جهان سوم می‌بندد، فقط به چند حلقه چاه نفت، چند حوزة گازی، معادن درجة دوم و سوم طلا و تولیداتی از قبیل الماس صنعتی و ... محدود می‌شود. خلاصه می‌گوئیم در جهانی که «تلون مزاج» مصرف‌کنندگان، حداقل در ظاهر موتور اصلی نوآوری‌ها، گونه‌گونگی‌ها، و تولیدات رنگارنگ و «حسرت‌آفرین» نزد توده‌های محروم جهان شده، شبکة تولیدی در سرمایه‌داری روسیه، در دوران «تاواریش‌های» سابق گیر کرده. تولیدات فقط به رنگ خاکستری تیره و قهوه‌ای شکولاتی است، یا نفت‌خام است و بوگندو، یا گازطبیعی، که بدبوتر است.

در چنین شرایطی زمانیکه عموسام و جمبول خسته از چپاول ملت‌های جهان سوم قصد دارند در کنار چشمه نشسته و ضمن صرف یک قهوه، مثل کوه‌نوردهای خودمان خستگی از تن به در کنند، سر و کلة تاواریش پوتین پیدا می‌شود که کجا نشسته‌اید، وقت استراحت نیست!‌ البته عموسام، همانطور که می‌دانیم اهل استراحت نیست، می‌خواهد سرمایه‌های به دست آمده را در «خدمات بانکی»، صنایع خانگی، اینترنت، و هزار شاخة دیگر «تزریق» کند، و اجازه دهد که دمکرات‌های «بسیار دوست‌داشتنی» به قدرت برسند و برای چند سالی «حقوق‌ بشر»، «دمکراسی» و ... را آنقدر در بوق بزنند و سر مردم را ببرند و حال مردم را بگیرند، که جماعت بجای زندگی در کنار امثال کلینتن و لات‌بازی در صلح‌وصفا، به چاقوکش‌های حزب‌جمهوری‌خواه رضایت دهند! به این می‌گویند «دور حاکمیت» در یک نظام سرمایه‌داری؛ نام دیگر آن دمکراسی سرمایه‌داری است.

ولی همانطور که می‌دانیم همة سرمایه‌داری‌ها از این «دور» برخوردار نیستند، و دیدیم که سرمایه‌داری روسیه درست مانند دوران استالین فقط یک «دور» دارد؛ «دور پوتین»! می‌توان تصور کرد که در روند «معمول» سرمایه‌داری در اینجا مشکلی ایجاد خواهد شد، مشکلی که غرب نمی‌تواند، به دلیل ابعاد وسیع نظامی، با کودتا، جنگ و درگیری و خلاصة مطلب کشت‌وکشتار خلق‌الله آن را فیصله دهد؛ کشت‌وکشتار ملت روسیه فعلاً امکانپذیر نیست! در نتیجه غرب می‌باید با منافع «عالیة» این سرمایه‌داری نوپا «کنار» بیاید، ولی سئوال اینجاست که چگونه این عمل «خداپسندانه» می‌تواند صورت گیرد؟ شبکة «تولیدات» فراگیر که غرب سرمایه‌های چپاول شده را به تدریج در آن‌ها تزریق می‌کند، بسیار گسترده است، و از «صنعت» پورنوگرافی گرفته تا صنایع پزشکی، عروسک‌سازی، و ... را شامل می‌شود. این «گستره» را نمی‌توان فقط طی یک دهه در یک اقتصاد سازماندهی کرد؛ روسیه نیازمند دهه‌های طولانی زمینه‌سازی جهت فراهم آوردن شرایط حضور این خدمات و صنایع در جامعه و ایجاد بازارهای مناسب در کشورهای دیگر است. اینهمه اگر نظام حاکم بر روسیه اصولاً «ضرورت» وجود چنین صنایعی را به رسمیت بشناسد!

خلاصة مطلب مشکلی که فعلاً تحت عنوان «بحران مالی و اقتصادی» در سطح جهانی پیش آمده، و رسانه‌ها در بوق‌های آن می‌دمند مشکلی است کاملاً استراتژیک و متعلق به شرایط فعلی در جهان! مشکلی که حتی می‌تواند از ابعاد «پدیده‌شناسانه» و «فرهنگی» نیز برخوردار شود. چرا که آنچه ملت روسیه و نظام حاکم بر این کشور «تولیدات» صنعتی می‌نامد، اجباراً با نظریات آمریکائی‌ها هم‌سو نخواهد بود. با این وجود، دولت آمریکا و دول‌ غرب، سعی دارند به مردم خود نشان دهند که با «حسن نیت» در برابر مطالبات بانک‌ها و شرکت‌های بیمه، می‌توان مشکل اصلی را حل کرد؛ چنین عملی غیرممکن است!

امروز پس از آنکه دولت آمریکا آمادگی خود را جهت «استقراض» در راه فراهم آوردن شرایط فعالیت‌های بانکی اعلام داشت، کاشف به عمل آمد که یکی از مهم‌ترین بانک‌های ایالات متحد به نام «واچاویا» نزدیک به 40 میلیارد دلار «ضرر» داده! و سهامداران «محترم» این بانک می‌باید از محل رانت‌های ماهیانه در ازاء هر سهم نزدیک به 12 دلار «ضرر» بدهند! البته این «ضررها» را می‌باید به معنای «ضرر از منفعت» تلقی کرد، چرا که همین بانک طی سالیان دراز همه‌ ساله میلیاردها دلار رانت خوش‌خوراک و قابل هضم خدمت سهامداران ارائه ‌کرده؛ اگر محصول خوب نیست، حتماً به دلیل کمبود بارندگی بوده!

ولی اگر درست نگاه کنیم این «بارندگی» اصلاً در هواشناسی پیش‌بینی نشده. امروز نیویورک تایمز که به جانبداری از حزب‌دمکرات شهرت دارد، در تیتر خبری خود چنین می‌نویسد:

«ایالات متحد و ناتو طرح‌های خود را برای حمایت از کشورهای همسایة روسیه [کشورهای بالت] به روز می‌کنند!»

در ادامة این مطلب روزنامة کذا به صراحت سخن از «تجربة» تهاجم نظامی در گرجستان و مسائل دفاعی در تقابل با ایدة روسیه از منافع ملی این کشور دارد!‌ اگر فراموش نکرده باشیم آمریکا طرح تعبیة «سپردفاعی» را چند ماه پیش در جمهوری آذربایجان و حتی گرجستان، به بهانة حمایت از کشورهای اروپائی در برابر موشک‌های ایران ارائه داده بود! و امروز به صراحت می‌بینیم که «بحران» معروف اقتصادی پرده‌ها را چگونه در روابط بین مسکو و واشنگتن از هم دریده. این نشان داد که مطرح کردن ایران به عنوان یک خطر استراتژیک فقط یک دروغ «سیاسی» بوده!

در این میان بهتر است نگاهی نیز به روابط غرب و روسیه با ایران داشته باشیم. چرا که امروز تفاوت در بینش سیاسی و استراتژیک روسیه و غرب، بیش از هر کشور دیگر، بر سرنوشت ایران سایه انداخته. در شرایطی که مسکو رسماً اعلام می‌دارد، قصد برپائی یک «ذخیرة» نفتی جهت اعمال کنترل بر قیمت‌های نفت‌خام در جهان را دارد، و به احتمال زیاد کشور انگلستان تا چند روز دیگر ورود اقتصاد انگلیس به دوران «کسادی» را اعلام خواهد داشت، بر اساس گزارش «فارس‌نیوز»، روز ششم آبان ماه آینده، حجت‌الاسلام شاهرودی به مسکو می‌رود، و دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس نیز برای دیدار با مهرورزی به تهران می‌آید.

سفر یکی از مهره‌های شناخته شدة انگلستان در حکومت اسلامی به مسکو، همزمان با سفر رئیس یک شورای دست‌نشاندة انگلیس در خلیج‌فارس به تهران نشان می‌دهد که روابط اگر بین واشنگتن و مسکو در حال سرد شدن است، یا بهتر بگوئیم از دید حزب دمکرات آمریکا «سردی روابط» در برنامة سیاسی گنجانده شده، غرب برای خود در تهران راهی جز همکاری با روسیه نمی‌بیند. و برای اینکار همچون گذشته‌ها پایتخت‌های غرب دست به دامان شبکة معروف جوجه‌های «علیاحضرت ملکه» شده‌اند.



نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

...

هیچ نظری موجود نیست: