۶/۰۱/۱۳۸۶

عراق و دخترپادشاه!



با بررسی حوادث و نگاهی به اخبار رسانه‌های رسمی در سطح بین‌المللی، می‌توان گفت که برنامه‌های کاخ‌سفید ظاهرا در بن‌بست قرار گرفته. همانطور که پیشتر گفتیم، تا چند روز پیش، از شواهد چنین بر می‌آمد که ایالات متحد قصد آن دارد منطقه را ترک گوید. این استنباط بر این پایه صورت گرفته بود که تمامی جریانات منطقه‌ای در این مسیر گام بر می‌داشت: سفر نخست‌وزیر عراق به ایران، اظهارات هاشمی رفسنجانی در مورد مذاکره با آمریکا بدون هیچ پیش‌شرط، مذاکرات دولت احمدی‌نژاد با اشغالگران آمریکائی در بغداد و ... همگی نشان می‌داد که برنامة خروج در حال تکوین بود! ولی به صورتی کاملاً غیرمنتظره، در شرایطی که وزیر امور خارجة دولت تازه به قدرت رسیدة فرانسه در دیداری سه روزه، به بغداد رفت ـ در چنین شرایطی، و با در نظر گرفتن عدم حضور نیروهای نظامی فرانسه در عراق، دیداری سه روزه عملاً خارج از هنجارهای سیاسی است ـ ناگهان بحران به صورتی تازه در بطن روابط جهانی «ظاهر» شد. ارتش روسیه پروازهای استراتژیک خود را شدت می‌بخشد، و دست به مانورهائی نظامی در مرزهای آمریکا می‌زند، و به گفتة تایم، نیروی هوائی روسیه حتی به آسمان کشور انگلیس نیز تجاوز می‌کند ـ تنها رسانه‌ای که این خبر را بازتاب داده، خبرپراکنی رسمی روس، «نووستی» است!

همزمان با این اخبار «عجیب» نظامی، که بسیار نگران کننده است، شاهد تغییرات در موضع‌گیری‌های سیاسی نیز هستیم. بوش که تا چندی پیش سایة مالکی را در ظاهر با «تیر» می‌زد، و گویا قرار گذاشته بود که پس از مسافرت وی به تهران، رسانه‌های بین‌المللی از نخست‌وزیر رژیم دست‌نشانده، «شخصیتی» ضدآمریکائی به مردم حقنه کنند، ناگهان زبان به «تجلیل» از وی گشوده! مالکی در کلام کاخ‌سفید دوباره «انسانی خوب» توصیف می‌شود، که به قول «بی‌بی‌سی» وظایفی بسیار دشوار نیز بر عهده دارد! از طرف دیگر، هاشمی رفسنجانی که در یکی از نمازهای جمعة اخیر پای پیش گذاشته بود و طرفدار مذاکره با آمریکا بود، یک باره شروع به فحاشی به کاخ‌سفید می‌کند، و در کنار وی علی‌خامنه‌ای، رهبر پابرهنه‌ها نیز به شعارهای گذشتة «پرافتخار» انقلاب اسلامی بازگشته، در شرایطی که هالة اسفندیاری، «متهمی» که در نمایشات تلویزیونی ساواک به جاسوسی و براندازی نظام «مقدس» اسلامی به نفع ایالات متحد اعتراف کرده، از زندان آزاد می‌شود، فریاد «مرگ بر آمریکا» از زبان خامنه‌ای دوباره در روزی‌نامه‌های حکومتی بلند شده!

اگر به این «خرتوخر» سیاسی، مسافرت احمدی‌نژاد به جمهوری آذربایجان را نیز اضافه کنیم، دیگر قضیه خیلی شور خواهد شد! جمهوری آذربایجان در کنار کشورهائی چون افغانستان و گرجستان، در عمل «جبهه‌ای نوین» در راهبردهای جهانی میان روسیه و آمریکا به شمار می‌رود، جبهه‌ای که می‌باید جزئیات آن به تصویب هر دو طرف درگیر برسد! سفر احمدی‌نژاد به این کشور، و همزمان عقد قراردادهای جدید با کشور ترکیه ـ کشوری که در تضاد دیپلماتیک با ارمنستان خود را، در ضدیت با «منافع» مسکو، بیش از اندازه به آذربایجان نزدیک کرده ـ در زمینة نیروگاه‌های برق، نشان می‌دهد که تهران آنقدرها هم که تظاهر می‌کند، از سیاست‌های ضدآمریکائی پیروی نخواهد کرد. «بی‌بی‌سی» نیز در چند روز گذشته، به نوبة خود به قراردادهای انتقال گاز به ترکیه از طریق ایران اشاره کرده، و اظهار امیدواری می‌کرد که بر اساس این نزدیکی استراتژیک، طرح «خط‌لولة صلح» به حاشیه رانده می‌شود! البته نمی‌باید فراموش کرد که، این سفرها و قراردادها به احتمال زیاد پیش از چرخش‌های نوین در سیاست‌های جهانی برنامه‌ریزی شده بود، و اکنون با در نظر گرفتن این چرخش‌ها مسلماً فاقد آینده و «دنباله» خواهد شد! ولی تا آنجا که مسئله مربوط به عراق می‌شود، در واشنگتن، سیاست‌مداران مواضع خود را بار دیگر به خاک‌ریزهای «سنتی» باز می‌گردانند!‌ جرج بوش از حضور ارتش آمریکا در عراق «دفاع» می‌کند، و ادعا دارد که این حضور جهت «حفظ انسانیت» و «بشریت» است، و در مقابل وی سخنگویان حزب دمکرات فریاد بر می‌آورند که، «هر چه زودتر باید از عراق خارج شد!» البته هم جرج بوش می‌داند که حضور ارتش آمریکا در عراق ارتباط زیادی با انسانیت و بشریت ندارد، و هم مخالف‌خوانان وی در هیئت حاکمة آمریکا می‌دانند که خروج از عراق خارج از هماهنگی با سیاست‌های بزرگ منطقه‌ای غیرممکن است.

در عمل، خانم کلینتن که خود را در مقام یکی از نامزدهای احتمالی انتخابات آیندة ریاست جمهوری، از حزب دمکرات در آمریکا معرفی می‌کند، پیش از شکل‌گیری چرخش‌های استراتژیک اخیر، دست به یک «گاف» بزرگ سیاسی زده بود؛ عملی که «گندش» حسابی درآمد! ایشان در یکی از اظهارات و سخنرانی‌های پر طمطراق سیاسی، پس از حملات شدید و تبلیغاتی بر علیة مالکی ـ پیشتر گفتیم که گویا قرار بوده مالکی رهبر مبارزات ضدامپریالیستی و نمایشی در عراق شود، و «مبارزات» شیخ‌های سعودی نیز با مالکی در همین راستا برنامه‌ریزی شده بود ـ اعلام داشتند‌ که، خروج از عراق مستلزم سال‌های دراز برنامه‌ریزی است! بله، ایشان که گویا تا چند روز پیش دفتر و دستک کاخ‌سفید را در چند سانتی‌متری دماغ‌ خودشان «احساس» می‌کردند، شاید یادشان رفته بود که هنوز طرف‌های درگیر حرف آخر را نزده‌اند! با این «اظهارات» سیاسی، سرکار خانم کلینتن در واقع، شیرة سیاستگذاری‌هائی را پیش از موعد مرسوم بیان داشتند که قرار بوده فقط پس از دستیابی حزب دمکرات به صندلی ریاست جمهوری، در نمایشات تلویزیونی تحویل «خلق‌الله» از همه‌جا بی‌خبر و گاوچران آمریکا بدهند! و بی‌دلیل نیست که از قدیم گفته‌اند، «عجله کار شیطان است!»

از همه جالب‌تر، موضع‌گیری‌های مقامات ژاپنی در این گیرودار شده! ژاپنی‌ها که پس از جنگ دوم به قول ژنرال دوگل فرانسوی خودشان را تماماً وقف پیشرفت تجارت «ترانزیستور» کرده بودند، پس از فروپاشی «جنگ‌سرد» به تدریج سر از لاک درآورده‌اند، و وزیر دفاع ژاپن، خانم «كوايكه»، در دیدار از هند و پاکستان خواستار پیوستن پاکستان به «ان‌پی‌تی» شده! در عمل چنین موضع‌گیری‌هائی نشان می‌دهد که فلسفة وجودی پاکستان، همانطور که پیشتر نیز گفتیم، در حال از دست رفتن است! ولی حمایت‌های دیپلمات‌های ژاپنی در تهران از انتخاب دوبارة احمدی‌نژاد به مقام ریاست حکومت جمکران، از اینهم تماشائی‌تر است! و «بی‌بی‌سی» از روی حرامزادگی معمول انگلیسی‌ها، این «خبر» را تا مدتی در رأس اخبار جهان قرار داده بود!

امروز سیاستگذاری‌های عموسام در مورد عراق، حکایت همان بی‌خانمانی است که قصد ازدواج با دختر پادشاه را داشت! وقتی اطرافیان به او گفتند، پادشاه که دخترش را به تو نمی‌دهد، سری تکان داده، می‌گوید، «50 درصد کار تمام شده!» و در برابر تعجب اطرافیان می‌گوید، «من به این ازدواج رضایت داده‌ام، می‌ماند رضایت دختر پادشاه!» حال نیز می‌باید گفت، «آمریکا به رفتن از عراق رضایت داده، می‌ماند رضایت دیگران!»

هیچ نظری موجود نیست: