۵/۱۳/۱۳۸۵

چه کساني ايران را در جنگ مي‌خواهند؟



امروز نزدیک به سه هفته است که کشور و ملت لبنان درگیر جنگی ناخواسته شده‌اند، جنگی که چون دیگر موارد تاریخی‌اش، به صورتی نابهنگام بر یک ملت تحمیل شد. در روزهای نخست، سخن از «جنگاوری‌های» ارتش اسرائیل به میان می‌آمد، ارتشی که اینک به صراحت کشور لبنان را به آزمایشگاه تسلیحاتی پنتاگون تبدیل کرده، ‌ و تحت عنوان مبارزه در راه حفظ «امنیت ملی»، تمامی آلات و ادوات نوین پنتاگون را به قیمت جان و مال و دارائی ملت لبنان، مورد «آزمایشات دقیق» قرار می‌دهد. چند روز بعد، سخن از «موشک‌های» حزب‌الله به میان آمد؛ و موشک‌هائی که معلوم نیست این «حزب» الهی از کجا به دست آورده، بر اساس اعلامیه‌های نظامی ـ صحت و سقم آن را به خوانندگان واگذار می‌کنیم ـ در شمار بیش از 200، همه روزه بر مناطقی در درون کشور اسرائیل فرود می‌آیند! ولی در چند روز گذشته، سخنان جدید شامل گسترش جنگ می‌‌شود، و کرکسان پنتاگون و همقطاران‌شان تلویحاً ورود کشورهائی چون ایران، سوریه و احتمالاً ترکیه را به این «جنگ منطقه‌ای» مطرح می‌کنند. ولی خوشبختانه، هنوز تا رسیدن به این «جنون» جنگ‌افروزی، راه زیادی در پیش است.

در درازنای تاریخ جهانی، جنگ‌ها همیشه بازتاب‌هائی غیرقابل پیش‌بینی به همراه آورده‌اند، این سخنی است از زبان مورخان! در واقع، هیچ جنگی در تاریخ بشر به نتایجی دست نیافت که در آغاز عملیات مورد نظر «جنگ‌افروزان»‌ ‌بوده است. حتی جنگ‌های بزرگ جهانی، که همین مورخان در تشریح نتایج «خیر و شر» آن ـ با در نظر گرفتن تمایلات سیاسی‌شان: «شوروی‌گرائی» یا «آمریکاپرستی» ـ صدها کتاب، مقاله و دیباچه تقدیم تاریخ بشری کرده‌اند نیز، به آنچه در آغاز مورد نظر «جنگ‌افروزان»‌ بود دست نیافتند. چرا امروز، برخی انتظار دارند که «جنگ لبنان» از این قاعده مستثنی باشد؟ اهداف این جنگ استعماری، چون دیگر انواع آن، در وحلة نخست «مالی» است؛ آمریکائیان و شرکای‌شان در این جنگ، عملاً به چپاول اموال ملل منطقه مشغول‌اند؛ از «مهم‌ترین»‌ عامل «جنگ‌افروزی» اگر بگذریم ـ عاملی که گویا سایت‌های خبری «موثق» جهانی علاقه‌ای به مطرح کردن آن ندارند ـ پای به صحنه‌ای خواهیم گذاشت که تعیین کنندة راهبردهای منطقه‌ای خواهد بود.

از اولین روزهای آغاز این جنگ استعماری برخی روزنامه‌ها و سایت‌های خبری به صراحت سخن از حملة نظامی به ایران می‌گفتند. به باور این «تحلیل‌کنندگان»، حال که ارتش اسرائیل حزب‌الله را از پای در آورده، ارتش آمریکا می‌تواند به ایران حمله کند! این استدلال دقیقاً از همان «انواعی» است که مولانا جلال‌الدین بلخی، معروف به مولوی «پایش را چوبین» می‌خواند. ولی چه باک! زمانی که این نوع «استدلال»‌ گسترش وسیع می‌یابد، و سخنگویان استعمار در رادیوها، مجلات و روزنامه‌ها آن را در بوق و کرنا می‌دمند، حدوث جنگ و تعرضات نظامی در مرزهای ایران، و یا عدم حدوث آن دیگر از هیچ اهمیتی برخوردار نیست؛ چرا که با این «ترفند» استعماری، شرایط جنگی بر ملت ایران از پیش تحمیل شده است. و این دقیقاً همان خواست محافل استعماری است. شاهدیم که چگونه با استفاده از همین «وحشت‌روانی» جنگ در مرزهای ایران، دولت آقای احمدی‌نژاد، که در منتخب بودن‌‌شان شکی نباید داشت، دست به تصفیة سیاسی در داخل کشور زده‌؛ دانشجو می‌کشد، مرکز حقوق بشر تعطیل می‌کند، کارگران را سرکوب می‌کند، دانشجویان را در بند می‌کند، فضای اینترنتی را هر چه بیشتر محدود می‌کند، رادیوها و تلویزیون‌ها را سانسور می‌کند، و ...

حال برای «شناخت» نتایج و اهداف این «جنگ استعماری»‌ تا کجا باید در مسیر همان استدلالاتی گام برداشت که استعمار و نوکران داخلی و خارجی‌اش برای ما ملت تعیین کرده‌اند؟ همانطور که در بالا دیدیم، این «اهداف» به بهترین صورت ممکن در داخل کشور ایران به دست آمده است. در واقع وحشت از یک «جنگ فرضی» به اندازة همان جنگ می‌تواند «ثمرات» داشته باشد! متصل کردن «اجازه‌نامة» جنگ بر علیه کشور ایران، به سرکوب یک گروه چند هزار نفرة شبه‌نظامی در منطقه‌ای هزار کیلومتر دورتر از مرزهای کشور، مسلماً می‌باید با «دقت» بسیار نظریه‌پردازی شود! این «دقت نظر» آنچنان قوت می‌گیرد، که در برخی از همین سایت‌های «‌استعماری»، حتی نقشه‌هائی هم جهت توجیه این «ترهات» به چاپ می‌رسانند!

ولی در عین حال در همین سایت‌ها، «استراتژ‌های» مسائل جهانی، هیچیک از خود نمی‌پرسد که چرا روزی 200 موشک «حزب‌الله» به جای متلاشی کردن نقاط حساس و استراتژیک اسرائیل به این ور و آن ور شلیک می‌شود؟ این موشک‌ها ـ اگر شمار آنان و اصولاً‌ پرتابشان را قبول کنیم ـ بر اساس کدام «نظریة نظامی» در میان خار و خاشاک و دهکده‌های خالی از جمعیت بر سر طویله و آب‌انبارها متروکه فرو می‌افتند؟ آیا این یک استراتژی است که بجای موشک‌ باران کردن حیفا ـ در شمار 200 موشک میانبرد در روز ـ و خلاص کردن منطقه و ملت‌های این منطقه از دست اسرائیل و اربابان واشنگتنی آن، این موشک‌ها را به قول «مفسران» معلوم‌الحال به دهکده‌های اسرائیلی شلیک کنند؟ بله، همانطور که می‌توانید حدس بزنید، مسائل اصلی جای دیگری است.

در این خلاصه، ما را با احوال خبررسانی‌های امپریالیستی در ابعاد جهانی کاری نیست؛ این خبرگزاری‌ها، مردم جهان را در «وحشت‌روانی» جنگ در بیرون مرزهای‌شان نگاه می‌دارند تا بر آنچه در درون مرزها بر سرشان می‌آورند چشم فرو بسته، اطاعت کورکورانه از حاکمیت‌های «دمکراتیک» را پیشة خود کنند؛ به کشور خودمان بنگریم، که برخی «مفسران» احوالات‌اش علاقه‌مند‌اند آنرا در «جنگ» ببینند! ولی هم اینان هیچگاه نمی‌گویند، «کدام جنگ و در راستای کدام اهداف؟»

یک جنگ استعماری،‌ می‌تواند هر لحظه به وقوع بپیوندد. کافی است که «استعمار» حدوث آنرا در چارچوب منافع مالی، استراتژیک و اقتصادی خود توجیه پذیر بداند! مسلماً با شرایطی که استعمار در ایران ایجاد کرده چنین جنگ‌هائی نمی‌تواند از «فهرست وظایف» حاکمیت به طور کلی خارج باشد؛ همانطور که دیدیم صدام حسین و طالبان نیز هر کدام در آماده کردن اسباب جنگ بر علیة کشورشان با آمریکائیان «همکاری‌های لازم» را به عمل آوردند، و اینچنین خواهد بود مواضع حاکمیت در ایران! ولی اگر دیروز آمریکا نتوانست ایران را به دلیل «عدم رعایت قوانین منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای»‌ مورد حملة نظامی قرار دهد ـ هر چند که اصولاً‌ چنین اهدافی را نیز دنبال نمی‌کرد ـ امروز با فرو افتادن چند بمب بر شهر بیروت این شرایط چگونه متحول شده؟ این «مفسران»، که امروز به «پیشواز» جنگی رفته‌اند که هنوز شروع نشده، موضع‌گیری‌های‌شان را چگونه توجیه می‌کنند؟ با در نظر گرفتن آنچه در بالا آمد، زمانی که گفتیم «استبداد» داخلی در هماهنگی تمام با «اوپوزیسیون دست‌ساخت» خارجی خود، دست به سرکوب ملت ایران می‌زند، گزافه‌گوئی‌ای در کار نبوده. و این امر مسلم است که اگر زمینة واقعی یک جنگ در مرزهای ایران آماده شود، همین «مفسران» تمامی سعی خود را بر انحرف افکار عمومی ایرانیان از جنگ و عواقب منفور آن متمرکز خواهند کرد. بی‌دلیل نیست که حاکمیت ایران، زمینه‌ای فراهم آورده که روزانه صدها هزار هموطنان‌مان از درون مرزهای ایران، از این «سایت‌های خبری» که رسماً «سانسور» شده‌اند، دیدن ‌به عمل آورند!
 Posted by Picasa

هیچ نظری موجود نیست: