۳/۱۱/۱۳۸۵

مذاکره با آمريکا


دولت بوش نهایت امر تخم دوزرده‌اش را گذاشت، و خانم رایس رسماً اعلام کردند که با دولت «ولایت‌فقیه»، اگر از غنی‌سازی دست بردارد، پشت میز مذاکره خواهند نشست. این «غنی‌سازی» کذائی، و «مانورهای» مضحک سیاسی آمریکا، در واقع نشاندهندة هیچ نوع چرخشی در سیاست جاری کشور ایران نخواهد بود. حکومت اسلامی ایران، به عنوان نظامی که در پناه قدرت آتش امپریالیسم غرب، در جنوب مرزهای اتحاد شوروی سابق، در اوج جنگ سرد، به قدرت رسیده، همچنان دولتی طرفدار غرب باقی می‌ماند. ولی، این امر که امروز اربابان واقعی «حاکمیت الهی» در ایران، سر از پشت ابرهای سپید فراخنای آسمان‌ها در آورده، و این چنین دست‌پرورده را مورد تفقد قرار می‌دهند، ثابت می‌کند که تحولاتی عظیم در پیش روی است.

بلافاصله پس از ابراز آمادگی خانم رایس برای مذاکره با دولت حضرت «ختمی‌مرتبت»، کشور هندوستان دست به یک آزمایش موشکی جدید و مشترک با روسیه زد. موشکی که در این آزمایش به هوا پرتاب شد، مسلماً وسیله‌ای جهت ایجاد هول و هراس در دل حاکمیت پاکستان بود، چرا که در جواب این «گستاخی» دیپلماتیک، آمریکا رسماً اعلام کرد که در آیندة نزدیک به پاکستان موشک‌های بسیار پیشرفته تحویل خواهد داد! این قایم باشک سیاسی نشان می‌دهد که مذاکرات «ولی‌فقیه» در مورد غنی‌سازی را باید در چارچوب راهبردهای کلان منطقه‌ای تحلیل کرد، و نه آنطور که روزی‌نامه‌های نانخور ولایت عنوان می‌کنند: موضع‌گیری‌های سیاسی ایران.

برخی از روزنامه‌نگاران حرفه‌ای حکومت اسلامی، در چارچوب راهبردهای عنوان شده، چنین وانمود می‌کنند که ایران در این «مصاف» شکست خورده است، برخی دیگر «ناغافل» فریاد مرگ بر روسیه به هوا بلند کرده‌اند، و گروه آخر سخن از «پیروزی» بزرگ به میان می‌آورند. در واقع، همانطور که در بالا آمد اگر غرض و مرضی در کار نباشد، با تکیه بر اظهارات رایس و همتایان ایرانی‌اش، نمی‌توان نتیجه گرفت که این مذاکرات حتی اگر صورت پذیرد، «تغییری» از نظر دیپلماتیک ایجاد کند. تنها تغییری که نهایت امر مسلماً پیش خواهد آمد، تضعیف بیش از پیش موضع آمریکا در منطقه خواهد بود. در برابر این سئوال که چنین تضعیفی نتیجة چه پدیده‌ای است، به صراحت باید پاسخ داد که، یکی از برگ‌های برندة عوام‌پسندانة حاکمیت اسلامی، که همان مبارزة تنگاتنگ با امپریالیسم آمریکا بود، امروز در حال باطل شدن در بازی راهبردهای منطقه‌ای است.

به عبارت دیگر، امروز مشکل می‌توان هم بر سر میز مذاکره با آمریکا نشست، هم از همکاری‌های هسته‌ای همه‌جانبه با اینکشور دفاع کرد، هم در عراق و افغانستان آب به آسیاب ارتش‌های غربی ریخت، و همزمان لباس رزم برای مبارزه با غرب نیز بر تن داشت. این معجون، که باید آنرا «راهبرد» اصلی مردم فریبی حکومت اسلامی نامگذاری کرد، در روزهای آینده با تغییرات وسیعی روبرو خواهد شد. و شاید عدم پذیرش مذاکره با آمریکا و پیش‌شرط‌های دولت بوش که دولت تهران تظاهر زیادی به آن می‌کند، صرفاً در این مطلب خلاصه شود که دولت ولایت فقیه سعی در حفظ کارت‌های فرضاً برندة خود بر صحنة دیپلماسی منطقه دارد. ولی، این کارت‌ها گویا دیگر به آخر عمر مفید خود نزدیک می‌شوند، و امید بستن به آن‌ها، همانند امید بستن یک غریق به تخته پاره‌ای بر امواج خروشان دریا است.

عقب‌گرد دولت بوش از مواضع خود در منطقه، نبود راهکارهای جدید جهت ادامة بحران در منطقة نفتخیز خاورمیانه ـ که گویا دیدار بلر از واشنگتن برای رایزنی در اینمورد چند روز پیش صورت پذیرفته بود ـ و اینک علنی شدن روابط «دوستانة» دولت «ختمی‌مرتبت‌» با یانکی‌ها، همگی نشان از یک پدیدة واحد دارد: شمارش معکوس جهت تبدیل این حکومت به مجموعه‌ای «قابل قبول!» آغاز شده، مجموعه‌ای «قابل قبول!»، نه از نظر منافع ملی ایرانیان، که در چارچوب منافع کلان منطقه‌ای! و در شرایطی که چند روز پیش مورد کاریکاتور «سوسک‌ها» نشان داد، در این جایگزینی، عملاً هر دولتی قادر است، کشور ایران را که تحت حاکمیت یک نظام فاشیستی 27 ساله تبدیل به یک بشکه باروت شده، با کم‌ترین هزینه‌ای به انفجار بکشاند.

اینجاست که روشنگران، روشنفکران و سیاسیون کشور، می‌باید جهت تنویر افکار عمومی و یافتن راهکارهائی مؤثر در راه منافع کشور دست به کار شوند، چرا که منافع کلان منطقه‌ای، ضرورتاً بازتاب منافع ایرانیان نخواهد بود. امید است که اینبار، ‌ آنان که می‌باید در مقاطع حساس نقشی بر عهده گیرند، و در صحنة مبارزات ملت‌ها با استعمار، در هر نوع و هر صورت آن، شرکت فعال داشته باشند، چون گذشته‌هائی نه چندان دور، خود اسیرانی در زنجیرة سیاست‌های محافظه‌کارانه، فرصت‌طلبانه، و نهایتاً نابخردانه از آب در نیایند.
 Posted by Picasa

هیچ نظری موجود نیست: