۶/۲۱/۱۳۸۷

موشک و استخاره!




در شرایطی که بحران نظامی در گرجستان به سرعت تبدیل به یک بحران فراگیر و استراتژیک در سطوح مختلف ‌شده، بازتاب آن در ابعاد مختلف سراسر منطقه و خصوصاً فضای اجلاس اخیر «اوپک» را تحت‌‌الشعاع خود قرار دارد. از این مسیر، بحران گرجستان نهایت امر پای به تجارت نفت ‌خام گذاشت، و در نتیجه، برخی کشورهای تولیدکنندة نفت بالاجبار خود را در صف‌آرائی‌های سیاسی و نظامی قرار خواهند داد. شاهد بودیم که در آغاز نشست اخیر اوپک، رهبران برخی‌ کشورهای تولید کننده که ظاهراً در قالب این «تشکیلات» می‌بایست منافع ملت‌های خود را تأمین کنند، حتی از سقوط قیمت نفت در سطح جهانی بسیار استقبال کردند! و در رأس این خادمان مسلماً شاهزادگان و شهنشاهان عربستان سعودی از موضع ویژه‌ای برخوردارند. ولی اگر اینان به طور مستقیم چکمة صاحبان صنایع را در غرب می‌بوسند، نمی‌باید دچار توهم شد؛ دیگر اعضاء این «سازمان» نیز، جناب‌سرهنگ قذافی، احمدی‌نژاد و دولت «انقلابی» الجزایر علیرغم «چپ‌زنی‌ها» در همین استخر نوکری دست‌وپا می‌زنند. آن‌ها که با تاریخچة اوپک آشنائی دارند بخوبی می‌دانند که این به اصطلاح «کارتل» در سال 1960، در اوج «جنگ‌سرد»، جهت تمرکز و «بهینه» سازی سیاستگزاری‌‌های غرب توسط محافل غربی پایه‌ریزی شده. خلاصه بگوئیم، «چاقو دسته‌اش را نمی‌برد!»

ولی از آنجا که «جنگ‌سرد» به پایان رسیده، چاقوهای این «جنگ» نیز ‌دسته‌های‌شان افتاده‌!‌ چند ساعتی از افاضات «حضرت» نمایندة عربستان سعودی در اوپک و خوشحالی‌های «محفلی» ایشان از سقوط قیمت نفت‌خام نگذشته بود، که سروصدای دیگری از سوراخ‌های خبررسانی بیرون پرید! البته در نخستین ساعات، خبرگزاری‌های غربی سعی کردند این «سروصداها» را بی‌ارزش جلوه دهند. اخبار جهانی بر این اصل متکی شده بود که علیرغم کاهش شدید قیمت نفت، «سقف» تولید اوپک دست نخورده باقی می‌ماند. و می‌دانیم که «قیمت»، بر خلاف آنچه در مکتب‌خانه‌ها به جوانان می‌آموزند و در ورق‌پاره‌های دانشگاه‌ها مرتباً «گوشزد» می‌‌شود، به هیچ عنوان محل تلاقی «عرضه و تقاضا»‌ نیست. و بهترین شاهد بر این مدعا سقوط بی‌دلیل قیمت نفت طی چند روز گذشته است. نفت از 150 دلار برای هر بشکه، طی چند روز به 100 دلار تنزل قیمت یافته، و می‌باید پرسید این تفاوت قیمت ناگهانی نتیجة چه پدیده‌ای می‌تواند باشد؟ آیا در عرض چند روز مصرف و تقاضای نفت‌خام 50 درصد در سطح جهانی تقلیل پیدا کرده، که قیمت این مادة حیاتی به چنین نوسانی افتاده؟

در این میان صحبت‌ها و تحلیل‌ها «فراوان» است! ولی در کمال تأسف، تا آنجا که دسترسی خلق‌الله به منابع خبری مطرح می‌شود، حتی به یک تحلیل نزدیک به واقع نیز نمی‌‌توان دست یافت. «سخن» از سقوط تقاضای نفت در چین و هند به دلیل شرایط ویژة اقتصاد جهانی به میان می‌آید! بدون آنکه بگویند این شرایط ویژه اصولاً چیست. سخن از بالا رفتن ذخیرة استراتژیک نفت‌خام به میان می‌آید، بدون آنکه بگویند در کدام کشور دنیا می‌توان 10 یا 20 میلیون بشکه نفت را «ذخیره‌سازی» کرد؟ آنان که سخن از ذخیره‌سازی می‌گویند ابعاد این پروژه‌های «خیالی»‌ را در نظر نمی‌آورند. حداقل در مورد نفت‌خام می‌باید عنوان کرد که جهت مصارف جاری، «ذخیره‌سازی» نمی‌تواند در عمل وجود خارجی داشته باشد. در اینجا توضیح دهیم ذخیره‌سازی استراتژیک نفت در آمریکا، که بالغ بر 700 میلیون بشکه برآورد می‌شود، نمی‌تواند از نظر اقتصادی در قیمت‌سازی تأثیری داشته باشد. این نوع ذخیره‌سازی به معنای وجود منابع نفتی شناخته شده و دست نخورده است!‌

مطلب را در همینجا خلاصه می‌کنیم. نفت‌خام از نظر اقتصادی همان ارزشی را دارد که محافل تصمیم‌گیرنده، در بطن نظام «تولید، توزیع و مصرف» در سطح جهانی برای آن «قائل» می‌شوند. و این «ارزش» به هیچ عنوان ارتباطی با «قیمت» در مفهوم علوم‌ اقتصادی نخواهد داشت. در عمل برای فراهم آوردن امکانات و هموار کردن راه این گونه «ارزش‌گزاری‌ها» بوده که اوپک پایه‌گذاری شد. این تشکیلات بیش از آنچه حافظ منافع ملت‌های تولیدکنندة‌ نفت به شمار آید، وظیفه‌اش هماهنگ کردن روند «تولید» جهت قیمت‌گزاری‌های «بهینه» در بطن اقتصاد غرب است. و در ادامة همین سیاست‌گزاری است که امروز اعضاء این به اصطلاح «سازمان» با گردن‌های افراشته سالن‌های پرگل و پرشیرینی را ترک می‌کنند، و خبرهای خوش اینان برای ملت‌های تولید کنندة نفت خام این است که علیرغم سقوط 50 درصدی بهای نفت، «سقف تولید را ثابت» نگاه می‌داریم! تو گوئی، جهت اتخاذ چنین «تصمیمات» حیرت‌آور و سرنوشت‌سازی ملت‌های تولید کننده نیازمند این اوباش ریش‌دار یا فکل‌کراواتی و اعزام اینان به اجلاسی جهانی بوده‌اند!

از اوباشی که تحت عنوان «نمایندگان» ملت‌های تولیدکنندة نفت، کرسی‌های ما ملت را در اینگونه اجلاس به اشغال خود در می‌آورند می‌باید پرسید، حال که با لبخند و خوش‌زبانی و دم‌جنبانی برای اربابان‌تان به قول خبرپراکنی‌ها «سقف تولید را دست نخورده نگاه داشتید»، و 50 درصد سقوط قیمت نفت خام را کاملاً «بی‌ضرر» تحلیل فرمودید، آیا حاضرید به کشورهای صنعتی هم گوشزد کنید که ارزش صادرات‌شان به کشورهای تولیدکنندة نفت را 50 درصد کاهش دهند؟ بله، اینجاست که «علم اقتصاد» به یک‌باره بر سر ما فرود خواهد آمد، و شبکة تبلیغات جهانی، از بالارفتن سطح دستمزدها، هزینه‌های بیمة کارگری، بیمة محصولات، و ... یک فهرست کامل زیر دماغ ما مصرف‌کنندگان جهان سومی می‌گذارد. خلاصه می‌گوئیم، اگر قیمت نفت‌خام 50 درصد پائین می‌آید، در یک حکومت اوباش‌پرور چون جمکران، که مشتی اراذل مسلح را به جان مردم انداخته، همین نفت خام صادر می‌شود، تا دولت «مستقل» خلافت هزارة‌سوم، بنزین و نفت‌سفید و گازوئیل و مازوت و هزار زهرمار دیگر را چندین برابر قیمت از شبکة اقتصادی غرب وارد کند!‌

می‌دانیم که اگر تولیدکنندگان نفت «کارتل» ندارند و اجلاس مسخرة اوپک و این دلقک‌های روحوضی نیز هیچکدام‌ در حد نمایندگان یک سازمان بزرگ جهانی قادر به ایفای نقش نیستند، در عوض تولیدکنندگان بنزین، نفت‌سفید، گازوئیل، دارو، البسه، و تولیدکنندگان دیگر لوازم و محصولات مصرفی کارتل‌های «واقعی» دارند! این‌ها اگر ضرر کنند دنیا را به جنگ می‌کشانند. ولی اگر ما ملت‌های جهان سوم ضرر بدهیم، رئیس جمهور‌مان را دعوت می‌کنند به دانشگاه‌های‌شان تا برای جوجه روشنفکران معرکه بگیرد، و آخر کار هم «جای دوست و دشمن را نشان بدهد!» البته یادشان نمی‌رود که برای ما ملت از ینگه‌دنیا سوغات بفرستند. و حضرت رئیس جمهور «منتخب» از همین فرصت استفاده کردند، و یک ساواکی شناخته شده و مزخرف‌گو را بار هواپیما کرده به ایران آوردند، تا ایشان با پاسپورت زیبای آمریکائی‌شان به مقام «مشاورت» ریاست جمهور جمکران منصوب‌ شوند؛ از حق نگذریم این رئیس‌جمهور همان مشاور را هم لازم دارد.

با این وصف همانطور که گفتیم چاقوی جنگ‌سرد دسته‌اش دیگر افتاده. خندة مکش‌مرگمای نوکران محافل نفت‌فروش که در آغاز از خوشحالی اربابان به دست‌افشانی مشغول بودند، بزودی به نیش‌خند تبدیل شد؛ و در پایان این به اصطلاح «اجلاس» سراپا نوکری، قرار بر این شد که اعضاء از سهمیة خود بیشتر تولید نکنند!‌ و این خبر سرنوشت‌ساز در سطح جهانی همچون بمب منفجر شد!‌ البته برای آن‌ها که با آمار و ارقام ارتباطی نداشته‌اند، این خبر می‌تواند بسیار پراهمیت تلقی شود؛ این در حالی است که سهمیه‌بندی در بطن اوپک با تولید اعلام شدة اعضاء فقط 700 هزار بشکه در روز فاصله دارد!‌ و با در نظر گرفتن اینکه به طور مثال عربستان نزدیک به 9 میلیون بشکه نفت در روز تولید می‌کند، می‌باید این «سیاستگزاری» را به اعضای فرهیختة اوپک «تبریک و تسلیت» گفت!‌ ولی اهمیت این نوع «خبرپراکنی» در جای دیگری نهفته.

تقریباً به صورت همزمان، و در کمال تعجب، درمی‌یابیم که ایران نیز خود را آمادة تحویل گرفتن سیستم‌های موشکی «اس- 300» روسی می‌کند! البته این موشک‌ها و ضدموشک‌ها بر اساس تبلیغات نظام رسانه‌ای جهان، طبق توافق‌های «سری» پیشتر نیز قرار بود به ایران تحویل داده شود، ولی همانطور که می‌دانیم این نوع «اعلامیه‌ها»‌ و «اطلاعیه‌ها» به معنای تحویل جنگ‌افزار نیست! به این معناست که اگر بعضی‌ها بیش از حد و اندازه جفتک‌ بیاندازند، این نوع جنگ‌افزار می‌تواند در منطقة خلیج‌فارس به کار گرفته شود! و در اینصورت هرگونه تهاجمی می‌باید «ایرانی» تلقی شود! چه ایران از این نوع جنگ‌افزار داشته باشد، چه نداشته باشد. و می‌دانیم که دولت «مستقل» جمکران هیچگاه نخواهد گفت این سیستم‌ها را «نداریم!»

غرب از همان روز که در 22 بهمن به دست امثال قره‌باغی و فردوست کودتا کرد و شهربانی، ارتش و ساواک را در اختیار بازرگان، بهشتی و روح‌الله خمینی گذاشت، این شرایط را نیز برای ما ملت به وجود آورده‌. و در این میان، غرب جای عقب‌نشستن هم ندارد، مگر آنکه در این راه سرش را بگذارد! در عمل، شاهد بوده‌ایم که یکی از شگردهای دولت «مستقل» جمکران، شگردی که مستقیماً از طرف محافل بین‌المللی دیکته می‌شود، و طی حکومت فرخندة «اسلام راستین» پیوسته بر سرنوشت ما ملت حاکم بوده، فراهم آوردن امکانات لازم جهت قرار دادن ملت ایران در برابر لولة توپ آمریکائی‌ها و روس‌ها است. دلیلی نداریم که امروز این صورتبندی تغییر کرده باشد. گروگان‌گیری، ماجرای طبس، فراهم آوردن زمینة جنگ با عراق، و ... در همین راستا قرار دارد. یک روز این یک، روز دیگر آن یک!

همانطور که می‌بینیم تحت زعامت «مقام معظم» و ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، حاکمیت اسلام ‌راستین ما را به کجا می‌برد! پس از «سرعت» گرفتن راه‌اندازی مجتمع برق هسته‌ای بوشهر، و ارسال جنگ‌افزارهای «فرضی» در موعد مقرر، نقش ملت ایران در مقام «گوشت دم توپ» اینک به اوج خود رسیده. ولی از آنجا که این حکومت فقط یک مجموعة دست‌نشانده است، در ارتباط با مسائل امنیتی کشور فقط می‌تواند «استخاره» کند و در صورت امکان به قول خودشان «اوراد» بخواند! چرا که تصمیمات امنیتی در مورد کشورمان فقط و فقط در اختیار قدرت‌های بزرگ است. سرنوشت‌ ما ملت اینک در گرو این مسئله افتاده که آمریکائی‌ها تا کجا می‌خواهند نوکران‌شان را در «اوپک» جهت چند دلار بالا و پائین به خطر بیاندازند؟ و اینکه آیا آمریکائی‌ها این خطرات را به جان می‌پذیرند و یا در راه چپاول نفت حاضر به سازش‌اند، و کمی کوتاه خواهند آمد؟




نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس






هیچ نظری موجود نیست: