۱۲/۱۷/۱۳۸۵

بازهم هشت مارس!



امروز 8 مارس؛ روزجهانی زن است، و برای یک ایرانی چون من، که اگر عمری را به اجبار در خارج زیستم، نگاهم پیوسته متوجة خاک میهن بوده، روزی است بسیار با اهمیت. چرا که در کمال تأسف زن و آزادی‌زن، قسمتی از مجموعه مسائلی است که، دهه‌هاست در کشورمان خوراک مناسبی برای تبلیغات همه جانبة سیاسی فراهم آورده. یک روز قاطرچی بیسوادی با 4 زن عقدی، و به قولی، بیش از 62 صیغه شرعی، سخن از کشف حجاب و آزادی زنان می‌زند، و روز دیگر یک «جفت‌نعلین» از ته حجره‌های نم گرفتة نجف برای زنان ایران نسخة رفتار اجتماعی می‌پیچد. در هر حال، آنانکه در این میان نابود می‌شوند، و علیرغم بوق و کرنائی که در اطرافشان به راه می‌اندازند، حقوق واقعی‌شان پایمال خواهد شد، زنان ایران‌اند. و این سئوال همیشه جاودان، هنوز در برابر ماست: «چگونه می‌توان در جامعة ایران، در روابط میان مردان و زنان به توازن و تعادلی دست یافت که هم ماندگار و برگرفته از پیشینة این مردمان باشد، و هم انسانی، در ابعادی که امروز، در هزارة سوم، سخن از انسان به میان می‌آوریم؟»

این سئوال هنوز باقی است. سال‌ها پس از «کشف حجاب»، سال‌ها پس از «رهائی‌زن»، سال‌ها پس از «تحصیل» حقوق اجتماعی و سیاسی برای زنان در ایران، هنوز این مسئله در اوج خود باقی مانده. چرا که این مسئله، در چارچوب سیاست‌های منطقه‌ای و استعماری هنوز در همان مرحلة کودتای سوم اسفندماه گیر کرده؛ خلاصه بگوئیم، این مسئله، در شرایط سیاسی فعلی که بر منطقة خاورمیانه تحمیل شده، غیر قابل حل باقی خواهد ماند. اگر باز ‌گردیم به مجموعه مسائلی بسیار پیچیده، که در بطن روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی‌ از طرف قدرت‌های بزرگ جهت چاپیدن جهان بر ملت‌های ضعیف‌تر حاکم شده‌، «اسارت‌زن» یکی از پایه‌های همین «اصول» جاودان است. آن‌ها که امروز مسئلة آزادی زنان را در بوق و کرنا گذاشته‌اند، و در برابر افکار عمومی چنین وانمود می‌کنند که، «غرب» و «شرق» خواهان «آزادی‌زن» ایرانی است، و در این میان فقط مجموعه‌ای به نام «حکومت اسلامی» در برابر این خواست «جهانی» از خود مقاومت نشان می‌دهد، راستش را بگوئیم، «آدرس عوضی» می‌دهند. چرا که «حکومت اسلامی»، با آزادی زن و بی‌آزادی زن، خود و موجودیت‌اش خواست همین غربی‌ها و شرقی‌هاست. اگر روزی از این دور باطل «استعمار در استعمار» بیرون آمدیم؛ آنوقت می‌توان در مورد «آزادی زن ایرانی»، در کنار دیگر مسائل اجتماعی و آزادی‌های مدنی که یک ملت متمدن می‌باید از آنان برخوردار باشد، سخن بگوئیم. تا آنروز، هیاهو به راه انداختن و وانمود کردن که گروهی با حمایت این حزب و آن تشکیلات از حقوق زن دفاع می‌کنند، یک «تلة» سیاسی است؛ وسیله‌ای است که برخی جهت سرگرمی بیشتر برای سیاستگذاران واقعی در سطح جهان فراهم می‌آورند.

امروز در کنار همین اخبار ناراحت کننده از وضعیت زنان در ایران، سفر «عالیجناب» فرماندار کل کشور کانادا به افغانستان را هم شاهدیم! این عالیجناب که مقام‌شان اصولاً «تشریفاتی» است و بسیاری ترقی‌خواهان کانادا اصولاً خواستار لغو این «مقام تشریفاتی» و مسخره‌اند، از موضع سیاسی کاملاً بی‌بهره بوده، و مستقیماً طی مراسمی که رایحة پوسیدگی و سنت‌پرستی آن مشام را می‌آزارد، هر چند سال یک‌بار از طرف «ملکة انگلستان» بر ملت کانادا «تحمیل» می‌شوند. ولی، اینبار فرماندار کل کانادا از قضای روزگار، یک خانم رنگین پوست‌اند، که در مسافرت خود به کابل در برابر دست‌نشاندة ارتش آمریکا در اینکشور، جناب آقای کرزائی که قبل از سقوط دولت طالبان قرار بود سفیر دولت طالبان در واشنگتن بشوند، می‌فرمایند: «ما از حقوق زنان در افغانستان دفاع می‌کنیم!» مسلم است که ایشان می‌باید از حقوق زنان در افغانستان دفاع کنند، چرا که اصولاً نمی‌دانند «حقوق» خوردنی است یا نوشیدنی!

اگر کسی با مسائل اجتماعی در کشور کانادا آشنائی نداشته باشد، حتماً در هنگام برخورد با چنین حسن‌نیتی، یک قطره‌اشک هم گوشة چشمانش جمع خواهد شد، ولی متاسفانه تجربیات چندین دهة «آوارگی» نویسندة این وبلاگ، در گذار از این کشور به آن کشور، در سطح جهان، اصولاً اجازه نمی‌دهد که چنین احساسات خطرناکی گوشة چشمانش «انبار» شود! با دیدن این عکس و خواندن این تفصیلات، به یاد دوره‌ای افتادم که در مسیر حرفة خود با آمار رسمی دفاتر دولتی در کشور کانادا سروکار پیدا کرده بودم، و در کمال تعجب دریافتم که کانادا از نظر حقوق کاری، اجتماعی و قضائی، حتی به تصدیق طرفداران حقوق زن در همین کشور، یکی از عقب‌افتاده‌ترین جوامع غربی است! بله، در کشور کانادا، فقط به طور خلاصه می‌توان گفت که درآمد یک زن در ازاء انجام کار واحد، فقط 40 درصد درآمد یک مرد در ازاء انجام همان کار است! از این مختصر بخوانید حدیث مفصل! حال این خانم «واکس‌زدة مشکی و براق»، در کنار یکی از فعال‌ترین عناصر سابق طالبان می‌ایستند، با هم عکس یادگاری می‌گیرند، و هر دو از حقوق زنان در افغانستان دفاع هم می‌کنند. من که در تحلیل چنین صحنه‌ای، ممکن است از شدت عصبانیت گرفتار عارضة قلبی ‌شوم، شما را نمی‌دانم!

متاسفانه در این میان بر سر مسئلة آزادی زنان، یک تئاتر سراسری و یک مضحکة بین‌المللی در ابعاد جهانی به راه افتاده، که همچون تئاترهای روحوضی و یا «تعزیه‌خوانی‌های» خودمان، از امام حسین و شمر و یزید خودشان برخوردارند. در این صحنة روحوضی، حکومت‌هائی در جهان که از قضای روزگار همگی دست‌نشانده و گوش به فرمان دیگران‌اند، نقش «یزید» و «شمر» بازی می‌کنند، یعنی کسانی که نمی‌گذارند «حق وحقیقت» به منصة ظهور برسد؛ و همزمان، امام حسین هم از راه می‌رسد، و از قضای روزگار امام حسین همان حکومت‌هائی‌اند که نه تنها «یزید» و «شمر» را به قدرت رسانده‌اند، و مورد حمایت قرار می‌دهند که، با آنچه خود به زبان می‌آورند هم کاملاً «بیگانه‌اند»! بله، اینرا می‌گویند «شامورتی‌بازی» در هزارة سوم میلادی!

در تأئید همین سخنان، نگاهی داریم به بیانیة اخیراً دولت شریفة ایالات متحد بر علیه چین! پس از آنکه جهانیان با عملکردهای انسانی‌ ایالات متحد در عراق، افغانستان، گوانتانامو و ... بخوبی آشنا شدند، این دولت علیه امروز، به چین درس «حقوق بشر» داده، و در اعلامیه‌ای، از اینکه «حقوق‌بشر» در این‌کشور «زیرپای‌گذاشته» می‌شود، اظهار نگرانی کرده! چینی‌ها هم که در ضدونقیض‌گوئی از آمریکائی‌ها ید طولاتری دارند، در جواب همین «ترهات» جوابی داده‌اند بر وزن، «برو کشکت را بساب!» ولی جالب اینجاست که، همین دولت چین، در اطلاعیة «ملی‌میهنی» خود بر علیة ایالات متحد، هیچگونه اشاره‌ای به عملکردهای غیرقانونی شرکت‌های غربی در رابطه با کارگر چینی نمی‌کند؛ عملکردهائی که نهایت امر از حمایت همین دولت برخوردار است، و به این شرکت‌ها اجازه می‌دهد میلیاردها دلار در اینکشور سرمایه‌گذاری کنند! و امروز که 8 مارس است، و «روزجهانی زن» می‌باید بگوئیم که، همین دولت چین، که گویا جهت حفظ منافع توده‌ها هنوز عکس‌ مائو را از آن بالا برنداشته، در این اعلامیه نمی‌گوید که اگر حقوق توده‌های محروم چینی زیر پای گذاشته می‌شود، و اگر میلیون‌ها کارگر چینی در کارخانه‌ها عملاً‌ به دست اربابان آمریکائی و اروپائی به «بردگی» کشیده‌ شده‌اند، این عمل با همکاری دولت «کمونیست» چین صورت می‌گیرد! و همین دولت «کمونیست»، انحصار گشایش فاحشه‌خانه‌های لوکس در شهرهای بزرگ را که معمولاً‌مشتریان‌شان همین آمریکائی‌ها و اروپائی‌های «حقوق‌بشری‌اند»، در اختیار خود که «بهترین» نمایندة تام‌الاختیار و مادام‌العمر توده‌های چین است، نگاه داشته، و به هیچ سرمایه‌دار خارجی اجازه نمی‌دهد که در این شهرها «فاحشه‌خانه» باز کند! به این می‌گویند سیاست‌های «ملی‌ومیهنی»! و در روز جهانی زن شایسته بود که، این ابعاد از فعالیت‌های «توده‌ای» مائوئیست‌ها را نیز منعکس کنیم! آن‌ها که علاقمنداند از چند و چون روابط «حقوق‌بشری» آمریکائی‌ها در چین، مطالب بیشتری جهت مطالعه در اختیار داشته باشند، می‌توانند به کتاب معروف نوام چامسکی، «چترقدرت‌آمریکا» مراجعه کنند.

ولی همین بس که تئاتر روحوضی «حقوق زنان» و «حقوق بشر» در کشور ایران نیز به «تظاهرات» چند تن در میدان بهارستان انجامید! بله، وقتی در شهری با 14 میلیون نفوس، و در حکومتی فاشیست و آدمکش، چند تن برای «تحصیل» حقوقی دست به تظاهرات می‌زنند، معلوم است نتیجه چه خواهد شد؛ ولی یادمان نرفته آن روزها را که، با همین خانم‌ها بر سر مسئلة «زنان» بحث و گفتگو داشتم. آنروزها که می‌گفتیم، از یک «آخوند» نمی‌باید چنین حمایت کرد، می‌گفتیم که این مردک برای این مملکت هیچ برنامه‌ای ندارد؛ و نمی‌باید آیندة یک کشور را اینچنین در کوچه و خیابان در میان مشت و لگد گروه‌های چاقوکش و نفس‌کش‌طلب‌های ساواک و گروه‌های ناشناس و خلق‌الساعه «مصادره» کرد. همین خانم‌ها، و یا شاید نسل پیشین‌شان، هر کدام با در نظر گرفتن تمایلات سیاسی‌ مبارک‌شان نسبت‌هائی به ما می‌دادند، یکی می‌گفت، «ساواکی‌هستید!» دیگری می‌گفت، «کمونیست‌اید»، بعدی می‌گفت،‌ «طرفدار بی‌حجابی و بی‌عفتی زنان هستید و می‌خواهید ما هم مثل زنان نروژ و سوئد جنده بشویم!» و از همه موهن‌تر، برخورد خانم‌هائی بود که خود را صاحب نظر در امور سیاسی هم به شمار می‌آوردند، اینان می‌گفتند، «رهبری متمرکز در یک انقلاب "ضدامپرالیستی" را نمی‌باید به زیر سئوال برد!»

خوب، ما هم به زیر سئوال نبردیم، یعنی اگر هم بردیم که خوشبختانه کسی گوش نکرد، نتیجه‌اش هم همین است که ملاحظه می‌فرمائید! انشاالله که راضی و خوشحال‌اید! ولی باز هم برای آنان که راضی نیستند باید بگوئیم، و باز هم تکرار کنیم که، در بطن مبارزه جهت تحصیل آزادی‌ها، ملت‌ها «تنها» هستند، هیچ بنیادی، هیچ حزب فراگیری، هیچ قدرت خارجی و هیچ تشکیلات سنتی، از آزادی‌های شهروندان حمایت نخواهد کرد؛ چرا که این «آزادی‌ها» در تضاد مستقیم با منافع همین بنیادها قرار خواهد گرفت. ملت‌ها زمانی می‌توانند به «آزادی‌های» مورد نظر خود دست یابند که این «واقعیت» کوچک را دریابند؛ یا لااقل آنان که دم از رهبری «توده‌ها» می‌زنند به این صرافت بیافتند. در غیر اینصورت «در همواره بر همین پاشنه» خواهد چرخید. با اینهمه، روز جهانی زن را، به آندسته از زنان ایران که در پایه‌ریزی این «جهنم» زن‌ستیزی نقشی نداشتند، صمیمانه تبریک می‌گوئیم!




هیچ نظری موجود نیست: