۲/۱۱/۱۳۸۵

اول ماه مه را گرامی داریم


بسیاری از ما، به این امر که در شبانه‌روز فقط طی ساعات محدودی مشغول به کار باشیم، عادت کرده‌ایم، و در واقع، زمانی که قراردادی با کارفرما به امضاء می‌رسانیم، مطمئن‌ایم که دستمزدمان در ازاء 8 ساعت کار در روز است. و اینکه، این دستمزد را 1 روز ـ در برخی کشورها و برای برخی مشاغل 2 روز ـ استراحت هفتگی همراهی خواهد کرد. و هر ساله از 15 تا 45 روز ـ در مورد معلمان و استادان دانشگاه‌ها شاید، بیش از 2 ماه ـ مرخصی با حقوق نیز در همین قرارداد گنجانده شده است. این مسائل امروز هنجارهای جهان کار و حقوق بگیران شده، ولی کمتر کسی از خود می‌پرسد، چگونه و از چه مسیری «نیروی کار» در ارتباط خود با سرمایه و حاکمیت‌های برخاسته از سرمایه، به این «حقوق» دست یافته؟ شاید جشن روز اول ماه مه یادآور همین امر باشد که، بسیاری از انسان‌ها برای آنچه امروز «طبیعی» تلقی می‌شود، جنگیده‌اند، سال‌ها به زندان و تبعید رفته‌اند، کشته‌اند و کشته شده‌اند، تا امروز حقوقی که، هر چند در دو دهة اخیر، در پرتو میدان‌داری‌های سرمایه و شرایط مالی‌ای که «جهانی‌شدن» بر ما حاکم کرده، کمرنگ‌تر شده‌، «طبیعی» و «انسانی» تلقی شود.

دنبالة مطلب »»»

هیچ نظری موجود نیست: