۹/۲۳/۱۳۹۳

اربعین اوباما!




مراسم اربعین امسال،  گذشته از بوق‌های جمکران،   در رسانه‌های غرب نیز بازتاب گسترده‌ای یافت.  در ایران،  تبلیغات وسیعی برای نمایش «عظمت» این مراسم به راه افتاد؛  و حکومت اسلامی به طُرق مختلف،  اراذل و اوباش را به شهرهای مقدس شیعیان در عراق اعزام کرد.   از سوی دیگر،  شبکة تبلیغاتی غرب ـ  رادیو،  تلویزیون، سایت‌ها، و حتی روزنامه‌ها ـ  پوشش بیش از حد «مناسبی» برای این بساط «بسیار مهم»  ـ  اربعین حسینی ـ  فراهم آورد.   بوق‌های ناتو جهت آشناتر کردن اذهان مخاطبان محترم با «قصة» شهادت حسین‌ابن‌علی،   نوة پیامبر اسلام،  بر اهمیت این حکایت در آنچه «جهان اسلام» می‌خواندند،  تأکید می‌فرمودند!    

و از قضای روزگار،  برخلاف سال‌های پیش،  در این مراسم که عملاً با طبل و دهل و توپ و تشر تبلیغاتی غرب به نوعی «حج‌ شیعی‌مسلکان» تبدیل شده بود،   نه بمبی ترکید و نه مخالفتی از سوی دیگر «اقوام» و مذاهب عراق صورت گرفت!   باید اذعان کنیم که تفاوت «اربعین» امسال با اربعین‌های گذشته از زمین تا آسمان است!  چرا که،  معمولاً در این «ایام» دست‌هائی نامرئی چند بمب نثار کاروان شیعیان می‌کرد و رادیوها و تلویزیون‌های غرب نیز این بمب‌گزاری‌ها را نشانة «مخالفت» سنی‌مذهبان با شیعیان معرفی می‌نمودند!  سنی‌هائی که به ادعای اینان اصلاً چشم دیدن شیعیان را نداشتند و می‌خواستند عراقی «مستقل، و سنی‌مذهب» داشته باشند!   حال باید ببینیم چه پیش آمده که امسال برگزاری اربعین آخوندها در عمل،  با سنت‌های رایج سال‌های اخیر در گسست کامل قرار گرفت؟

از آنجا که بر خلاف قرآن ملایان،  تغییرات استراتژیک به ارادة الهی از آسمان بر زمین نازل نمی‌شود،  چه بهتر که نگاهی به تحولات منطقه بیاندازیم،  شاید بتوان دلیل این «تغییرات» چشم‌گیر را تا حدودی دریافت.   

همانطور که در مطالب پیشین هم به کرات گفته بودیم،    در تحلیل رخدادهای منطقه،  ظهور پدیدة «داعش» را می‌باید به عنوان نقطة پایانی دانست بر سناریوی «تجزیة عراق.»   ولی ظهور منطقه‌ای داعش از دو بعد متفاوت برخوردار می‌شود؛   داخلی و خارجی.   در داخل مرزها،   ظهور «داعش» به این معنا بود که قصة کردستان مستقل و خودمختار پایان یافته.  به عبارت دیگر،   نفت رایگانی که قبیلة بارزانی به اسرائیل و آمریکا می‌فرستاد،  و همچنین پادگان‌‌سازی‌های زیرجلکی آمریکائی‌ها جهت کنترل منطقه از پایه و اساس در هم فروریخته.    از سوی دیگر،  همزمان با دود شدن سناریوی کردستان مستقل،   توجیهات رسانه‌های آتلانتیست در باب وطن‌پرست سنی‌مذهبان،  که می‌بایست در «دکترین تجزیه» به استقلال و یا حداقل خودمختاری مناطق سنی‌مذهب می‌انجامید نیز به پایان رسید.   چرا که ایدة دولت سنی‌،  به دلیل مسائلی که داعش به وجود آورده بود،   مترادف شد با وحشیگری! 

ولی در این میانه،  باز هم در داخل خاک عراق،   مسئلة شیعیان بود که از اهمیت برخوردار شد.  چرا که،  آتلانتیسم در «دکترین تجزیة عراق» نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای برای جمکرانی‌ها در نظر گرفته بود.  بر اساس این طرح،  حکومت اسلامی می‌بایست با چند سر آیت‌الله‌العظمی و روضه‌خوان زمینه‌ساز تجزیة تدریجی مناطق جنوبی عراق می‌شد.  به همین دلیل نیز رسانه‌های غرب شروع کرده بودند به باد انداختن در بیرق و بادبادک امثال سردار سلیمانی،  فردی که عراقی‌ها او را «قصاب بغداد» می‌خوانند! 

زمانیکه طرح‌های «تجزیه»،  به دلیل شکست آتلانتیسم در جبهة سوریه بر باد رفت،  فرانسوی‌ها که طبق معمول در دوران شکست و مصیبت «یار غار» آتلانتیسم هستند،  در مقام چرخ پنجم گاری واشنگتن سروسینه‌زنان به اربیل «مشرف» شدند تا قضیة کردستان مستقل را تا آنجا که امکان داشت «جمع‌وجور» کنند و نگذارند که گند «کار» بیش از این در آید.   تشکیلات القاعده نیز که به عنوان کارگزار مستقیم آمریکا در عراق فعالیت‌های متفاوتی،‌   از بمب‌گزاری تا دولت‌مداری و ادارة سازمان‌های امنیتی و نظامی و ...  را دنبال می‌کرد،   به سرعت در «داعش» استحاله یافت و به قول خمینی دجال «همه با هم ید واحده» شدند.    به همین دلیل بود که تمامی رده‌های بالای ارتش و سازمان‌های اطلاعاتی در عراق،‌   پس از کودتای آمریکائی‌ها بر علیه دولت ال‌مالکی از مصادر خود کنار رفتند.   و در این میانه حکایت شیعیان نیز دچار تغییراتی شد!   اینان می‌بایست به عنوان مخالفان «اسلامگرایان تندرو» به نقش‌آفرینی در صحنة‌ داخلی عراق ادامه می‌دادند؛  حسین‌حسین‌کنان اینور و آنور می‌دویدند،  و از رفتار غیراسلامی و غیرانسانی داعش «انتقادهای» جدی و خصوصاً اسلامی به عمل می‌آوردند،   و خود را آمادة شهادت در راه عراق مستقل و آباد و آزاد معرفی می‌کردند!   خلاصه بگوئیم قرار بود شیعیان از همان بادهائی در کنند که از مخرج مذاهب و ادیان هر لحظه صادر می‌شود!

این بود نقش جدیدی که دکترین نوین آمریکا به شیعیان در عراق تفویض کرد.   خلاصه اگر سابق بر این شیعیان می‌بایست در رسانه‌های غرب مسئولان واقعی افزایش تمایلات تجزیه‌طلبانه معرفی می‌شدند،   اینک نقش‌شان چیزی نبود جز مخالفت جدی با تجزیة عراق و اسلامگرایان «تندرو!»  نقشی که بیت‌رهبری و دولت حسن روحانی با کمال میل در منطقه بر عهده گرفته،‌   در راه اجرائی کردن آن از هیچ کوششی فروگذار نکردند.  در نتیجه،   امسال به دلیل تغییر سیاست آمریکا در منطقه،  مراسم اربعین با «شکوه و جلال» رسانه‌ای به مورد اجراء گذارده شد،  و راه‌پیمائی پشت راه‌پیمائی صورت گرفت تا «شیعیان» حمایت خود را از رشادت‌های حسین‌ ابن‌علی اینوروآنور در صفحات نخست روزنامه‌ها و مجلات غرب به فروش بگذارند.          

در سطور فوق از نقش منفعلانه و نوکرمآبانة حکومت اسلامی برای اجرائی کردن دکترین‌ نوین آمریکائی‌ها به طور خلاصه سخن گفتیم،   ولی پرواضح است که حکومت اسلامی و اربابان ‌آمریکائی‌اش تنها بازیگران منطقه نیستند.   به همین دلیل نیز در این گیراگیر مهم‌ترین معضل آتلانتیسم در منطقه،  نه از عراق که از ترکیه سر بر آورد.   این معضل،   در قالب امضاء قرارداد صدور گاز روسیه به اروپا از طریق آنکارا به منصة ظهور رسید و ... و باعث شد وزیرامور خارجة اتحادیة اروپا و نخست‌وزیر بریتانیا سرآسیمه راهی ترکیه شوند.   چرا که با این قرارداد، ترکیه از اردوگاه غرب فاصله گرفته،   به «بازار اوراسیا» نزدیک می‌‌شد.

اینکه به چه دلیل آنکارا به تدریج از چنگال آتلانتیسم خارج ‌می‌شود و‌ فاصله‌اش با حلقة دولت‌های سابقاً شورائی کاهش می‌یابد نیازمند بررسی‌های دقیق‌تری است.   شاهد بودیم که دولت ترکیه به دلیل پیروی کورکورانه از آتلانتیسم در چندین جبهة منطقه شکست سختی خورد،  و در آستانة فروپاشی قرار گرفت.   به همین دلیل،  آنکارا جهت جلوگیری از فروپاشی در قانون اساسی ترکیه تغییراتی ایجاد نمود.   ولی این تغییرات کفایت نکرد،  و کار بجائی کشید که غرب رضایت داد،   از طریق نزدیک کردن آنکارا به مسکو فروپاشی‌های غیرقابل کنترل منطقه را مهار نماید!   به عبارت ساده‌تر،  گذشت زمان و مقاومت روسیه،  چین و هند در برابر موج‌آفرینی‌های واشنگتن،  مسیر مورد نظر دکترین پنهان ایالات‌متحد را که طی نخستین سال‌های حکومت اوباما بر پایة آشوب‌آفرینی در منطقه جهت تهدید مسکو شکل گرفته بود،   به طور کلی تغییر داد.   اینک این «آشوب‌ها» نه منافع روسیه و چین و هند که مستقیماً منافع آمریکا و انگلستان را هدف قرار داده.   به طور مثال،   در آشوب‌های برخاسته از پدیدة بهار عرب و داعش،  دولت ترکیه پای در فروپاشی گذارده بود و اگر روسیه در چارچوب منافع استراتژیک و ژئوپولیتیک خود به داد این ساختار لرزان نمی‌رسید،  امروز ترکیه هزار پاره شده بود.  در هر حال،   شکست آمریکا در سوریه و عقب‌نشینی‌اش از سناریوی تجزیة عراق،   خطر تجزیه را از ترکیه نیز دور کرد.    

و اینک آمریکائی‌ها در عراق در همان سوراخی افتاده‌اند که پیشتر در افغانستان افتاده بودند؛   چماقی که در این کشور توسط کارشناسان سازمان سیا برای کوبیدن بر سر روسیه تراشیده شده بود‌ برفرق یانکی‌ها فرود آمده.   پس در این چشم‌انداز،   عقب‌نشینی تروریست‌های حماس در نوار غزه،  و نهایت امر انزوای شبکة اخوان‌المسلمین در مصر و سوریه و ترکیه،   منطقاً نمی‌تواند به نفع حکومت اسلامی در ایران تمام شود.   از شما چه پنهان،   همین وحشت از فروپاشی است که نهایت امر به پیروی گام به گام جمکران از سیاست‌های آمریکا منجر شده.  استنباط ملایان این است که با تکیه بر سیاست‌های آمریکا و پیروی کورکورانه از واشنگتن، ‌  هم خود را از گزند پیامدهای مخرب عملیات منطقه‌ای کاخ‌سفید مصون خواهند داشت،   و هم قادر خواهند بود حضورشان را در کنار سیاست‌های واشنگتن تا حد امکان مقبول و «طبیعی» جلوه دهند!   چرا که حضور دکان «شیعه‌بازی» در کنار سیاست‌های مسکو غیرممکن می‌نماید.  

به همین دلیل امسال آخوندها با همکاری‌ دولت دست‌نشاندة عراق و شبکه‌های خبری آتلانتیست تظاهرات «اربعین» شاهانه‌ای برپا کردند.   ولی شاید اینجا را نیز آمریکائی‌ها گز نکرده جر داده باشند.   چرا که،   نقش ملایان در عراق چند لایة متفاوت دارد که نمی‌توان تحلیل‌ آن‌ها را به صورت فله‌ای صورت داد.   نخست اینکه،  حضور اماکن مقدس شیعیان در عراق،‌   از دیرباز مشکلی استراتژیک به بار آورده؛   مسئلة امروز و دیروز هم نیست.   از منظر تاریخی،   این اماکن سده‌ها تحت نظارت ترک‌های عثمانی و دولت‌های غیرشیعه قرار داشته،  و هیچگاه قاجارها و یا صفویه بر این اماکن نظارت مستقیم اعمال نکرده‌اند.  

در نتیجه،  در چشم‌اندازهای سیاسی و منطقه‌ای،  جدائی «جانگداز» شیعیان از علی و حسن و حسین می‌تواند به نوبة خود به مجموعه‌ای از بحران‌های «عدالت‌خواهانة» مذهبی و قومی دامن بزند.  و چه بسا که با خزیدن یک سیاست قدرتمند منطقه‌ای در قفای این بحران‌ها، عدالت‌خواهی‌های کذا نهایت امر اهرم‌ دکترین یانکی‌ها را در عراق از پایه و اساس ابتر نماید.  به عبارت دیگر،  اینجا نیز چماق «تجزیه» که پیشتر توسط سازمان سیا تراشیده شده بود،   دوباره بر فرق خود یانکی‌ها فرود آید!   خلاصه بگوئیم،   ممکن است کار بجائی بکشد که عدالت‌خواهی شیعیان که امروز ظاهراً ابزار سیاستگزاری آمریکا جهت حفظ «تمامیت» ارضی عراق شده‌،  به تجزیة عراق انجامیده،   دکترین نوین کاخ‌سفید را به تعطیل بکشاند! 

البته ما در سیاست‌بازان حاکم در تهران شعور لازم جهت بهره‌گیری از این «نقاط کور» استراتژیک را نمی‌بینیم؛    اینان به بوسیدن دست ارباب استعمار دل‌شادند.   ولی آنچه مسلم است اینکه،   باد انداختن آمریکائی‌ها در بادبان شیعیان،   همانطور که پیشتر نیز در افغانستان و مصر و لیبی و ... در مورد اسلامگرائی شاهد بودیم،  می‌تواند به نوعی گرفتاری و بدبختی برای یانکی‌ها تبدیل شود.   خصوصاً که در این میانه،  شاهد مسخره‌بازی جمهوریخواهان ایالات‌متحد با «شیعی‌گری» در ایران هستیم،  بازی‌هائی که در همنشینی‌های مک‌کین با سازمان شیعی‌مسلک مجاهدین،‌  و همدردی‌های جناب سناتور با «مریم و مسعود» به نمایش ‌گذارده شده.              

در چارچوب همین احتمالات است که به استنباط ما،   غرب تلاش خواهد داشت تا سیاستی را که در ترکیه اعمال کرده،   در ایران تکرار نکند و از حکومت جمکرانی‌ها،  همچون باند اردوغان مهره‌ای اساسی در درگیری‌های عراق نسازد.   چرا که در میان‌مدت مجبور خواهد شد،   جهت جلوگیری از فروپاشی‌های منطقه‌ای،  هم‌اینان را به مهره‌های علی‌البدل قدرت‌های منطقه‌ای تبدیل نموده،   همچون ترکیه،   هم بار روابط دیپلماتیک با این حاکمیت‌های فاسد و بی‌اعتبار را بر دوش گیرد و هم منافع استراتژیک برآمده از فعالیت‌ها و موجودیت اینان را به جیب «رقبا» بریزد.    

به همین دلیل سرمایه‌گزاری اخیر حکومت جمکران در مراسم «شاهانة» اربعین حسینی به استنباط ما، یک سرمایه‌گزاری بی‌فرداست؛   حکایت همان حساب‌هائی است که «کور با کوزة شیره» می‌کرد!  به نظر می‌آید،  جمکرانی‌ها با کوزة شیره‌شان بیش از آنچه باید و شاید «نقشه» کشیده‌اند!   چرا که،‌  آمریکا نمی‌تواند در مرزهای روسیه،  خصوصاً در مورد کشوری که اشراف کامل بر آبراه‌های مهم‌جهانی دارد،   سیاستی را تکرار کند که به صراحت در ترکیه به شکست انجامیده.   مگر آنکه خروج کامل از خاورمیانه و قبول شکست در سیاست‌های منطقه‌ای،   از هم اینک در رأس برنامه‌های دولت آیندة واشنگتن قرار داشته باشد.   البته جهت بررسی مواضع جدید آمریکا نیازمند جزئیات بیشتری خواهیم بود،  و این امکان وجود دارد که روند رشد مسائل در روزهای آینده،‌  این جزئیات را در اختیارمان قرار ‌دهد.     




  

هیچ نظری موجود نیست: