شواهد نشان میدهد که همکاریهای حکومت اسلامی در مسیر تحقق سیاستهای منطقهای
ایالاتمتحد پای به مراحل پیشرفتهتری گذارده.
این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که حکومت اسلامی تشکیلاتی وابسته و دستنشاندة
یانکیهاست. این مسئله از دیرباز مشخص بود، و بارها
در مطالب این وبلاگ از مواضع ضدایرانی آخوندیسم خودفروخته، و خصوصاً تحرکات «اپوزیسیون» نوکرمنش این
تشکیلات در خارج از مرزها سخن گفتهایم. بارها
اینان را محفل «شیخوشاه» و جملگی را بازماندگان کودتای میرپنج خواندیم، و به دلیل همین موضعگیری مورد خطاب و عتاب
خوانندگان نیز قرار گرفتیم. ولی آنچه در
حال حاضر در شرف وقوع است به مراتب از یک موضعگیری فراتر میرود. امروز در کنار سرنوشت منطقه، آیندة ملت ایران است که توسط آخوندیسم
خودفروخته به قمار گذاشته شده، و در این
مسیر، همکاری سازمان سیا با ملاجماعت فقط یک معنا و
مفهوم میتواند داشته باشد: به حاشیه
راندن منافع ملی ایرانیان، تاراج منطقه و
گسترش سرکوب انسانها. اینهمه با هدف
میدان دادن هر چه بیشتر به اوباش، لاتولوت،
و خصوصاً عناصر و عوامل اجنبی در ساختارهای کودتائی و دستنشانده که نهایت
امر بر کل منطقه حاکم خواهد شد.
از زمانیکه کودتای اتحاد شوروی در افغانستان، رژیم
بلاتکلیف کابل را با یک سازمان استالینیست و وابسته به ارتش سرخ جایگزین کرد، تا به امروز، ایران و ایرانی روی آرامش ندیده. کودتای
شوروی در افغانستان دیو و دد دکان جمبول و عموسام را از خواب خوش «ایران، جزیرة ثبات» پراند. اینان دریافتند که نمیتوان تا ابد پشت سر یک
ساختار کودتائی و فاشیستی، نظامی و پلیسی
پناه گرفت، و تحت عنوان «مدرنیسم» دست به
مصادرة تمامی ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و
بافتهای طبقاتی کشور ایران زد. غرب دریافت
که این نوع «مصادره» هر چند به دهاناش شیرین است، نهایت امر کار را به مصادرة منافع «عالیة»
خودش در منطقه خواهد کشاند. و اینجا بود
که به دست ایالاتمتحد اینبار «ایران،
جزیرة ثبات» به «ایران، کویرکابوس» تبدیل شد.
همانطور که دیدیم، پهلوی دوم را در
اوج قدرت فکری، فیزیکی و سلامت و کارورزی
عملیاتی و سیاسی، در عرض 6 ماه با هیاهو
و لشکرکشی خیابانی از قدرت ساقط کردند، و
تحت عنوان اینکه به سرطان دچار شده، کلکاش
را هم کندند! اینهمه تا میدان به روی
اوباشی باز شود که در داخل و خارج کشور طی سالیان دراز در «آبنمک» سازمان سیا
خوابیده بودند. «اوباش» یک به یک به صحنة
سیاست کشور آمدند؛ از ملاهای نجف و
کربلا گرفته، تا دانشجونمایان فرنگ رفته و
«متخصصین» دوآتشه، و ... خلاصه از همه
سوراخها برای ملت ایران ناجی و سخنگو و برنامهریز، خصوصاً
متفکر بیرون آمد. و در هیاهوی تبلیغاتیای
که عموسام و شبکة شرکتهای چندملیتی به راه انداخته بودند، کسانیکه «هر» را از «بر» تشخیص نمیدادند در
این هیهات یکشبه تبدیل شدند به فیلسوف و نظریهپرداز!
تمامی این صحنهسازی برای آن بود که عموسام بتواند برای نبرد خود در افغانستان
«پشتجبههای» مطمئن دستوپا کند. بله،
زمانیکه اعلیحضرت نیروهای ویژة گارد جاویدان را به دهات افغانستان میفرستادند
تا دهقانان را تحت زعامت آخوند بر علیه اصلاحات ارضی «غیراسلامی» دولت کمونیست و دشمنخدا
و کافر «ترهکی» بسیج کنند، چند کیلومتر
آنطرفتر، علیاحضرت در ساحل نوشهر بیکینی
میپوشیدند، و زیر سایهبان مارتینی خنک
مینوشیدند. و این تصاویر متناقض نمیتوانست
ادامه یابد؛ حداقل منافع یانکی ایجاب میکرد
که نوکراناش همسان و همرنگ و همپالکی باشند.
و از آنجا که آخوند بیشتر به دردشان
میخورد، شهبانو را با زهرا خانوم جایگزین
کردند. قضیه به همین سادگی است؛ هر چند برای گروهی درک این صورتبندی ساده و
دبستانی بیش از سه دهه است، حکم مسئلهای
را پیدا کرده در حیطة «نجوم» و جبر چند بعدی!
از روزی که حکومت اسلامی در ایران به راه افتاد، مسیر کاملاً مشخص بود. متصل
کردن گاری شکستة حکومت اسلامی به تحولات افغانستان. و دیدیم که چگونه دقیقاً پس از آغاز فروپاشی اتحادشوروی، جنگ ایران و عراق نیز به سرعت «پایان» یافت. سپس از
پایان این جنگ، حکومت اسلامی دیگر پشت جبهة افغانستان
نبود، رفیق شفیق و دوست گرمابه و گلستان
مجاهدین افغان شده بود. یک شاهمسعود میگفتند؛ هزار
شاه مسعود از لبولوچهشان میریخت. آخوندهای ضدامپریالیست جمکران برای شاهمسعود و
گلبدین حکمتیار و ربانی، که از جوانی توسط سازمانهای جاسوسی غرب استخدام شده
بودند، چهها که نمیکردند!
ولی پس از حوادث 11 سپتامبر و حملة ارتش آمریکا به افغانستان همکاری حکومت
اسلامی جمکران با یانکیها علنیتر شد.
این همکاری از همدلی با دستنشاندگان و نوکران منطقهای آمریکا فراتر رفته
تبدیل شد به همنشینی مستقیم با استراتژهای کاخسفید! بله،
اینبار دیگر به دلیل «مبارزه با تروریسم» و ترهات دیگری که از حلقوم جرجوالکر
بوش بیرون میریخت، همکاری با آمریکا
دیگر حالت «غیرت، عفت و عزت و کرامت» پیدا
کرده بود؛ از جمله همان مزخرفات و
پوچیاتی شده بود که آخوندجماعت برای جلق روحی خیلی دوست دارد مرتباً در دهاناش آنها
را مزمزه کند!
به آنان که هنوز چرت میزنند، یادآوری کنیم، فاجعة
ضدانسانی افغانستان دقیقاً در عراق در حال تکرار است و نصیب ملت ایران از چنین
فجایعی همان خواهد بود که طی بحران در افغانستان دیدیم؛ تحکیم
پایههای حکومت ضدبشری ملایان در ایران،
بر باد رفتن سالها و سالها سرمایهگزاری در صنایع، خدمات و بهداشت و آموزش و ... خلاصه بگوئیم، اگر از بحران افغانستان سودی بردیم، همان نوع «سود» را هم از فاجعهای که در عراق
توسط ایالاتمتحد در شرف تکوین است خواهیم برد. بارها گفتهایم، ایالاتمتحد
در سیاستهای منطقهای خود شکست سهمگینی متحمل شده؛ و به
این سادگیها حاضر به ترک صحنه نخواهد بود. واشنگتن
تمامی تلاش خود را به خرج خواهد داد تا از طریق به آشوب کشاندن منطقه جائی،
مأوائی، مکانی و پناهگاهی جهت بازسازی
تشکیلاتی و سازمانی خود تأمین کند. اگر قرار باشد که در اینراه تمامی خاورمیانة
عربی به خاک و خون کشیده شود، کاخسفید از
اینعمل هیچ ابائی نخواهد داشت. از هم
امروز تلاشهای مخرب واشنگتن را در منطقه یک به یک مشاهده میکنیم.
تحکیم دولت پوشالی ترکیه، در قالب
«نخستوزیری» داوات اوغلو، عروسک رسوای
ناتو به صراحت نشان داد که از منظر واشنگتن برای منطقه جز تکرار همان فجایع که طی
دهة گذشته شاهد بودیم، چشمانداز دیگری متصور نیست. داواتاوغلو، یکی از مهمترین مهرههای سازمان ناتو در ترکیه
به شمار میرود، و سالهاست که در رأس
تمامی تحرکات تروریستی، بمبگزاریها، آشوبآفرینیها و جنگسازیهای ناتو در منطقه
نقشآفرینی کرده. اگر آمریکا میخواست در
سیاستهای خود به دلیل شکستهائی که متحمل شده تجدیدنظر کند، مسلماً
فردی با پیشینة داوات اوغلو را در رأس دولت آتاترکیهای اسلامگرای ترکیه قرار نمیداد. سناریوی
آمریکا برای ترکیه از تقویت «داعش» فراتر نمیرود. آمریکا میخواهد با تکیه بر «قدرت» داعش، تحت عنوان نبرد با این تشکل دستساز، پای به سوریه و حتی دیگر نقاط منطقه بگذارد. بیدلیل
نیست که بمباران یانکیها در عراق، قدرت
داعش را در سوریه افزایش داده!
بر اساس ادعاهای وزارت دفاع ایالات متحد،
طی هفتة گذشته، همه روزه حداقل 50
حملة هوائی بر علیه مواضع داعش در شمال عراق صورت گرفته! این در حالی است که امروز رسانة راستگرای
فرانسه، فیگارو از فتوحات داعش در سوریه
«خبر» میدهد:
«[...] دولت اسلامی، ارتش سوریه را
عقب راند!»
منبع: فیگارو، 24 اوت 2014
بر اساس گزارش فیگارو، گویا داعش
آخرین سنگر دولت سوریه در شهر «رقعه» را نیز فتح کرده! باید قبول کرد حملات هوائی ایالاتمتحد تأثیراتی
غیرمنتظره داشته! اگر قرار باشد پس از
انجام صدها حملة هوائی بر علیه داعش، اینان قدرتمندتر شده، مواضع از دست رفته را نیز دوباره فتح
کنند، به این نتیجه میرسیم که آمریکائیها
برای اینان بمبهای «ویتامیندار» میاندازند.
و با در نظر گرفتن شرایط منطقهای،
از فروافتادن بمبهای ویتامیندار
برای داعش به هیچ عنوان نمیتوان «تعجب» کرد.
در عمل، داعش از طریق زمینی و از
سوی ارتش ناتو مجهز میشود، و مهمترین
حامی منطقهایاش همین دولت ترکیه است.
به صراحت بگوئیم، تبلیغات
آمریکائیها در مورد حملات واشنگتن به داعش را نیز نمیتوان جدی گرفت. این تبلیغات فقط و فقط به این دلیل به راه
افتاده تا صحنه را برای حضور هر چه بیشتر و گستردهتر آمریکا و عوامل منطقهایاشدر
این درگیریها «فراهم» آورد.
هدف آمریکا از این صحنهسازیها روشن است.
دیروز، در شرایطی که واشنگتن امید به عملکرد
اسلامگرایانی بسته بود که در شهرهای مختلف آمریکا و اروپای غربی در آبنمک
خوابانده بود، سخن از «مردم» و خواست
مردم، و دمکراسی خیابانی و خلاصه
بگوئیم، «بهارعرب» به میان میآورد. اسلامگرایان
را عین گلة گاو هی میکرد تا مواضع از دست رفتة سرمایهداری آتلانتیست را بار دیگر
به زیر نگین واشنگتن بیاندازند. حال که
دیگر حنای دولتهای اسلامی رنگی ندارد،
آمریکا تحت عنوان «مبارزه» با هم اینان پای پیش گذارده! بیدلیل نیست که همزمان با لاتبازیهای داعش
در مرزهای ترکیه، و در داخل خاک عراق
ـ اینکشور از سالها پیش توسط سازمانها
و تشکیلات نظامی و اطلاعاتی آمریکا «اشغال» شده ـ در آنسوی دنیا، در یک کشور نفتخیز آفریقا هم خلیفهگری اسلامی ظهور
میکند:
«بوکوهارام [در نیجریه] خلیفهگری اسلامی مستقر کرد!»
منبع: فیگارو، 24 اوت 2014
واقعاً اگر طنزنویسی تئاتری کمدی به رشتة تحریر درمیآورد، به این خوبی نمیتوانست از عهدة آن برآید. مگر اعلام «حکومت» آب خوردن است؟ اینور
و آنور دنیا، خصوصاً هر جا که منافع کلان
استراتژیک آمریکائیها به سکته میافتد و خلاصه خرشان به گل مینشیند، آناً مشتی لاتولوت پیدا میشوند و اعلام
«خلیفهگری اسلامی» میکنند.
ولی بازیهای استراتژیک آمریکائیها هر چه هست مسئلة کلی از منظر ما، منافع ملت ایران خواهد بود. وظیفة ما در این هیاهو بیرون ماندن از حیطة
تبلیغاتی شبکة «شیخوشاه» و افشای دولت حسن فوتبال و خصوصاً وزیر امورخارجهاش، ممجواد ظریف است. اینان قصد دارند همچون دوران بحران در
افغانستان، به پیروی از اسلافشان نقش
جادهصافکن برای سیاستهای منطقهای واشنگتن ایفا کنند. و به همین دلیل، ظریف
را به عراق فرستادهاند تا زمین را پیش پای ارباب آبوجارو کند. البته این
رفت و روب، علاوه بر ادعاهای پوچ نظامی ـ نابودی پهپاد جاسوسی اسرائیل بر فراز نطنز ـ
، با گزافهگوئیهای سیاسی نیز توأم شده:
«[...] محمد
جواد ظریف در نشست مشترک با هوشیار زیباری،
وزیر خارجه عراق، گفت: حرکتی که
امروز در عراق و سوریه با آن مواجه هستیم حرکت علیه یک قومیت، یک مذهب و حتی یک
کشور نیست بلکه حرکت علیه تمام منطقه و صلح و امنیت آن است و نیازمند پاسخ منسجم
ملی و منطقهای است[...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ 24 اوت 2014
باید ببینیم در شرایطی که مهمترین دولت منطقه، ترکیه سکوت کرده، به چه
دلیل، وزیرامور خارجة ملایان میخواهد به
حرکت داعش «پاسخ منسجم و منطقهای» بدهد؟! این
سئوال مطرح میشود که، حکومت اسلامی با
چه استراتژی و پشتوانهای میخواهد پای به میدان عراق بگذارد؟ به دادههای واقعی نگاهی بیاندازیم، و نه به خطوط تبلیغاتی. میدانیم که عراق از سوی ایالاتمتحد اشغال
شده، و ساختار دولت فعلی با تکیه بر
تشکیلاتی به قدرت رسیده که تماماً تحت نظارت و کنترل شبکة سازمانهای ناتو و سیا
قرار دارد. در ثانی، دولت ترکیه،
عضو رسمی سازمان آتلانتیک شمالی،
با عراق صدها کیلومتر مرز مشترک دارد،
و از قضای روزگار دقیقاً در منطقهای واقع شده که بحران «داعش» به راه
افتاده! از سوی دیگر، کشورهای عربستان، کویت،
و اردن به دلائل تاریخی،
زبانی، و خصوصاً «قبیلهای» از
دیرباز در عراق، خصوصاً پس از حملة یانکیها
به حزب بعث، از جایگاه مستحکمی برخوردار
بودهاند. این حکومتها طی دوران اشغال
عراق دمی از همکاری «علنی» با ارتش آمریکا رویگردان نشدند. و نهایت امر، کردهای عراق از دیرباز با دولت مرکزی درگیر
مبارزة مسلحانه بودهاند، و از ساختارهای
قدرتمند و آبدیدة نظامی و چریکی برخوردارند.
حال باید پرسید چرا این تشکلها حریف داعش نمیشوند؟ و خلاصه،
اگر نقش نظامی و امنیتی دولت حسن فوتبال در عراق با در نظر گرفتن واقعیات
استراتژیک و نظامی «قصه و داستان» است، پس
نقش واقعی حکومت اسلامی جمکران در بحران عراق چیست؟
خلاصه، اگر تبلیغات واشنگتن مبنی بر
مبارزه با داعش واقعیت داشته باشد، چرا با
تکیه بر ساختارهای موجود در عراق کار داعش را یکسره نمیکنند؟ به استنباط ما، اگر چنین عملی صورت نمیگیرد، تا
آنجا که به مبارزه با داعش مربوط میشود، دولت
«حسن فوتبال» در این میانه هیچکاره است. ساختارهائی به مراتب نزدیکتر به ملت عراق، و از
منظر نظامی به مراتب مجهزتر از حکومت اسلامی جمکران وجود دارد که قادر است کار
داعش را یکسره کند. اگر دولت حسن فوتبال
ایران را به ماجراجوئی آمریکا در عراق کشانده دلائل دیگری میباید برای آن جستجو
کرد.
با در نظر گرفتن شرایط استراتژیک منطقه،
حضور فعال حکومت اسلامی جمکران در بحران عراق فقط و فقط یک هدف اصلی دنبال
میکند. بیترهبری میخواهد تا آنجا که امکان دارد از
نزدیک شدن به سیاست کشورهای بزرگ منطقهای ـ
چین، روسیه و هند ـ گریخته و به دامان آمریکا پناه ببرد. و اینک
که راه آمریکادوستی از طریق قربان صدقه رفتن از حماس در نوار غزه بسته شده، و پای اینان را از فلسطین بریدهاند، واشنگتن برای به ارزش گذاشتن این جانوران قرونوسطائی
روزنة جدیدی گشوده. راهی جهت حفظ سیاست دینخوئی، و آخوندپروری در آغوش سازمان سیا: به نام «مبارزه با داعش!» خصوصاً
اینکه، نزدیک شدن به مسکو برای آخوندیسم حاکم از زهر هم
کشندهتر است. ولی جالب اینجاست که آمریکا جهت برآوردن «حاجت
بیترهبری» هزینهای نیز مشخص کرده. و آن
اینکه، کشور ایران در تمامیتاش به
ماجراجوئی یانکیها در عراق کشیده شود؛ و
نتایج هولناک امنیتی، مالی و اقتصادی آن
نیز به تبعاولی بر ملت ایران تحمیل گردد.
اینکه آمریکائیها برای پوشش دادن به شکستهای استراتژیکشان در منطقه بساط و
بحران «داعش» را علم کنند هیچ ارتباطی با ایران ندارد. ولی اینکه دولت حسن فوتبال جهت حفظ
چادرسیا، ریش و پشم و روضه و زوزه و
آخوندبازی، یک ملت را در چاه عموسام
بیاندازد و مصائب و مشکلات عدیدهای بر ایرانیان تحمیل کند، مسئلة «دیگران»
نیست؛ مسئلة ملت ایران است. تجربة وحشتناک افغانستان را نمیباید یکبار
دیگر تکرار کرد. و نمیباید به یک حکومت از دست شده میدان داد تا
تمامی مملکت را با خود به قعر فاضلاب همکاری با آتلانتیسم جنایتکار بکشاند. در برابر این خودفروختگی سکوت نکنیم. دولت جمکران باید بداند که با گسترش سانسور
اینترنت، سرکوب گستردة ایرانیان، و جلوگیری از چاپ و انتشار مقالات افشاگرانه نمیتواند
در عراق برای مواضع ضدایرانیاش بستر امن و پناهگاه بسازد. امروز وظیفة ما ایرانیان افشای دستگاه
خودفروختة ملایان و نشان دادن واقعیات است. واقعیاتی که مجیزگویان داخل و خارج، از
طریق بازنشخوار پروپاگاند غرب سعی در پنهان نگاه داشتناش دارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر