۶/۲۵/۱۳۹۲

باشه و بفرما!


 

پس از توافق روسیه و آمریکا در ژنو،  و در هم ریختن نقشه‌های گستردة‌ کاخ‌سفید برای اشغال نظامی منطقه،   شاهد چند واکنش غیرمنتظره و تا حدی مضحک هستیم.   نخستین مضحکه همچون دفعات پیشین در دکان آمریکائی‌ها به راه افتاد.   یانکی‌ها به سرعت دست‌به‌کار شدند و از زبان باراک اوباما،    نوکران جمکرانی‌شان را مورد تهدید حملات نظامی قرار ‌دادند:  

 

«[...]آنان نباید اینگونه برداشت کنند که چون ما (به سوریه) حمله نکردیم، به ایران نیز حمله نمی‌کنیم.»

منبع:  صدای آمریکا،  مورخ 24 سپتامبر2013

 

البته این موضع‌گیری‌،  در کمال تأسف تازگی ندارد؛  ‌آمریکا پیشتر هم جهت تداوم تنش‌های منطقه‌ای تا حد امکان از همدلی و همراهی ملایان،  در قالب «تهدید به حملات نظامی» بر علیه ملت ایران استفاده کرده.   این استراتژی ضدانسانی که پس از فروپاشی امپراتوری شوروی به مذاق آمریکائی‌ها،   خصوصاً در مناطق نفت‌خیز خیلی خوش آمده،   بر اساس «من می‌گم می‌زنم،   تو هم بگو بفرما!»  شکل می‌گیرد.   و جای تعجب نیست که اینبار نیز سناریوی «باشه و بفرما» با عربده‌های نماز دشمن‌شکن علفزار،   و مبارزه با «غدة سرطانی اسرائیل» آغاز شود،   تا یانکی‌ها بتوانند برای استحکام پایگاه ملایان زبان به تهدید ملت ایران بگشایند.   

 

این همان استراتژی‌ای است که به صورت نظامی و امنیتی در کشورهای عراق،  لیبی و مصر به اجرا درآمد،‌  و در سوریه ناکام ماند.   در این سناریوی احمقانه،  رژیم‌های متمایل به آمریکا و همچنین دست‌نشاندگان عموسام،   مورد تهدید «ارباب» قرار می‌گیرند و با پای گذاشتن در مسیر همین تهدیدها،  با هیاهوی تبلیغاتی دست به همکاری می‌زنند تا نهایت امر سیاست‌های مشترک «لندن ـ واشنگتن» بتواند با تغییر مسیر نیروهای نظامی و انتظامی اینکشورها،   زمینه را جهت تحویل ساختار «سیاسی ـ امنیتی» به نوکران جدید و مورد اطمینان غرب فراهم آورد.  و همانطور که بارها گفته‌ایم،   این است دلیل به راه افتادن بساط «بهار عرب!»

 

اشتباه نکنیم!‌  تهدیدهای اخیر باراک اوباما نیز به هیچ عنوان ملایان را هدف قرار نداده،  همانطور که بلبشوی ایجاد شده در سوریه نیز کاری با بشار اسد نداشت.   دیروز صدام حسین و قذافی نقش‌آفرینی می‌کردند،   و امروز بشار اسد و ملاهای قم و کاشان مهره‌های آمریکا برای بازی بر صفحة منطقه‌ شده‌اند.  برای واشنگتن مسئلة اصلی در این خلاصه می‌شود که چگونه می‌توان با جابجائی این مهره‌ها زمینة مناسبی جهت ایجاد آ‌شوب به وجود آورد.  و از این آشوب،  ‌همچون نمونه‌های عراق،  افغانستان،  پاکستان و ...ابزاری جهت گسترش چپاول منابع طبیعی و نیروی انسانی و بهره‌برداری از موقعیت استراتژیک کشورها به دست آورد.  قضیه در همین خلاصه می‌شود.

 

دیدیم که چگونه اکبرقاتل «سازندگی» رژیم به اصطلاح دوست و برادر،   سوریه را به دروغ و رسماً به کاربرد سلاح‌های شیمیائی متهم کرد و نشان داد که تا چه حد در خدمت آمریکا نشسته.   دیگر «مقامات»‌ حکومت باغ‌وحش اسلامی نیز در همین راستا عمل می‌کنند؛  هر چند روش‌ها و پروپاگاندی که در آن گام برمی‌دارند «متفاوت» بنماید.  و همزمان شبکه‌های خبرسازی وابسته به پنتاگون، ‌ رادیوآمریکا،  بی‌بی‌سی،  رادیوفردا و دویچه‌وله و شرکا که به دلیل همراهی و هم‌سوئی‌های «صدا و سیمای» جمکران،‌   شنوندگان پروپاقرص و پرشماری در کشور ایران برای خود دست‌وپا کرده‌اند،  روغن کافی بر شعله‌های این آتش می‌پاشند.        

 

این بساط «بده‌بستان» که طی سه دهة اخیر کشور ایران را از هست و نیست ساقط کرده و ملتی نشسته بر فراز بزرگ‌ترین منابع نفت‌وگاز جهان را به گدائی «اجازة اقامت» در ده‌کوره‌ها و مخروبه‌های ناکجاآباد استرالیا انداخته،  کنسرتی است جهانی به رهبری آمریکا.   ولی اینبار،‌   باراک اوباما به دلیل «شاهکاری» که در سوریه زده،  و همچنین در پی عقب‌نشینی تماشائی لندن در برابر دیدگان حیرت‌زدة سنای جنگ‌طلب آمریکا،  یکجائی‌اش بدجور به سوزش افتاده.   سوزش عقب‌نشینی در سوریه که عقب‌نشینی از بسیاری برنامه‌ها در ایران،  عراق و افغانستان نیز خواهد بود!   این عقب‌نشینی‌ها‌ یک تغییر «کلان ـ ‌استراتژیک» است،‌   و نهایت امر تبعات اقتصادی ناخوشایندی برای یانکی‌ها خواهد داشت.   شاخ وشانه کشیدن اوباما در واقع پیامی است به مسکو.   اوباما تلویحا می‌گوید،   اگر فکر کرده‌اید در ایران هم حاضریم مثل سوریه عقب بنشینیم اشتباه کرده‌اید!

 

قدیمی‌ترها مثلی داشتند که می‌گفت،   «فلانی را به ده راه نمی‌دادند سراغ خانة کدخدا را می‌گرفت!»  حکایت  باراک اوباماست که مطالباتی را مطرح می‌کند که ساختار نظامی و استراتژیک آمریکا قادر به تحقق‌اش نیست.   همانطور که دیدیم، ‌  واشنگتن پس از دو سال آتش‌افروزی و لات‌بازی،‌   در شرایطی که از همکاری رژیم اسدها و همراهی کامل اسرائیل،  فرانسه،  انگلستان و لبنان و ترکیه و جمکرانی‌ها برخوردار بود،   نتوانست ساختار «اسلامی ـ شورشی» مورد نظر خود را در سوریه به حاکمیت برساند.   حال با چه روئی،   همین شیرمچل برای ایران،   آنهم در مرزهای مستقیم روسیه «تعیین تکلیف» می‌کند؟!   سئوال جالبی است،   و شبکه‌های خبرسازی آنگلوساکسون بجای پرداختن به ریش‌وپشم حسن فریدون و تحلیل درگیری‌های «شبه‌نظامی» بین طرفداران حجاب و بدحجابان در حوالی «برج‌ میلاد»،   بهتر است این قبیل مسائل را از رئیس دولت متبوع‌شان بپرسند،  تا ما بفهمیم «آزادی مطبوعات» در غرب اگر روز و روزگاری صحت داشته،   هنوز هم صحت دارد.         

      

دومین واکنش مسخره‌ای که پروپاگاندیست‌های عموسام به راه انداختند،   در رادیوفردا به منصة ظهور رسید.  رادیوی کذا با پخش یک ویدئو که گروهی فارسی‌زبان نظامی را در میان مشتی عرب‌زبان نشان می‌داد،  به این نتیجة «خداپسندانه» رسید که «سپاه‌پاسداران در سوریه به طرفداری از ارتش اسد با اسلامگرایان می‌جنگد!»  به عبارت ساده‌تر،  رادیوفردا همان ادعاهائی را «تکرار» می‌کند که بی‌بی‌سی و جمکرانی‌ها پیشتر «مزمزه» کرده‌اند!   به این عملیات می‌گویند،  پروپاگاند جهت به ارزش گذاشتن نوکران آمریکا در سوریه،   به عنوان مخالفان آمریکا!     

 

البته در اینکه حکومت اسلامی به تمامی مناطقی که توسط ارتش آمریکا به آشوب کشیده شده ـ  افغانستان،  عراق،  پاکستان،  بحرین و عدن ـ   نیروی نظامی ارسال ‌کرده، تردید نداریم.   ولی در اینکه این حضرات در محل دست به چه کارها می‌زنند،   آنقدرها مشخص نیست.  در هر حال،   با نشان دادن چند ریشو در کنار چند ریشوی دیگر مشکل می‌توان به نتایج مطلوب رادیوفردا دست‌ یافت!  

 

ماه‌ها پیش که گروهی به اصطلاحان «زائران و مهندسان» ایرانی توسط دولت سوریه دستگیر شدند و به دنبال آن حکومت اسلامی اینان را بازنشستگان سپاه پاسداران معرفی کرد که برای زیارت به سوریه رفته بودند،   در مطلبی مفصل عنوان کردیم که حرکت حکومت اسلامی در بحران سوریه به هیچ عنوان نمی‌تواند در جهت تثبیت و تحکیم یک رژیم لائیک تحلیل شود.   و همانجا گفتیم که چنین اعمالی نوعی ضداطلاعات و خبرسازی است؛   خبررسانی نیست و پایه و اساسی هم نمی‌تواند داشته باشد.   چند ماه بعد خبرگزاری‌های غرب که دیگر نمی‌توانستند در سوریه،   همچون موارد عراق و افغانستان و عدن،   حضور نظامی‌های جمکرانی را «رد» کنند،  جهت ماستمالی حضور نظامی اینان دست به مانورهای جالبی زدند.

 

به ما گفتند این حضرات در سوریه،  گردان‌های اسلامی سازمان می‌دهند تا در صورت فروپاشی دولت،  این گردان‌ها را به قدرت برسانند!   باید قبول کرد که برای سر هم کردن داستانی اینچنین پرماجرا،   پروپاگاندیست‌های غرب خیلی زحمت کشیده بودند!   حکومت اسلامی کجا و این حرف‌ها کجا؟  این حکومت حتی قادر به نگهداری مرزهای‌اش نیست.   گزارش‌های رسمی ارتش و ژاندارمری کل‌کشور حکایت از آن دارد که مرزهای شرقی ایران در عمق بیش از 300 کیلومتر از کنترل نیروهای حکومت خارج شده.   و این خود یکی از دلائل آوارگی و کوچ دهقانان خراسان و بلوچستان و سیستان به مناطق درونی کشور است.   حال،   در تبلیغات یانکی‌ها‌،‌   این رژیم مفلوک و مفلوج می‌خواهد در سوریه،   یعنی 2 هزار کیلومتر دورتر از پایتخت ایران در یک کشور عرب‌زبان که نه تاریخ مشترکی با ما دارد و نه ارتباطی ویژه‌،   یک رژیم «دست‌نشانده» هم سر کار بیاورد؟   بله،   چنین تناقضاتی زمانی پیش می‌آید که بلندگوی چرندپرداز استعمار علی خامنه‌ای را با داریوش هخامنشی اشتباه می‌گیرند!   

 

ولی خوب،   باید اذعان داشت که در روزگار آشفته‌ای زندگی می‌کنیم.   روزگاری که در آن رخداد‌ها به تدریج،‌   نه در ارتباط با هیاهوی رسانه‌ای،   که در ترازوی واقعیات معنا و مفهوم می‌گیرد،   هر چند شبکة خبرسازی عموسام هنوز ریشه در فاضلاب دوران جنگ‌سرد نگاه داشته باشد.    به همین جهت است که به تدریج شاهد هم‌سوئی هر چه بیشتر ادعاهای جمکرانیان با شبکة هیاهوسازی عموسام هستیم.   خلاصه بگوئیم، ‌ تا روزی که همچون دوران آریامهر،  بی‌بی‌سی و رادیوتهران به قول معروف هم‌صدا شده،  و در مورد وقایع جهانی به یک‌نوائی برسند،‌  مسلماً راه درازی در پیش نداریم.   با این تفاوت که اینبار دیگر آن ممه را لولو برده و حتی خورده،   و علنی‌شدن هم‌سوئی مسیر تبلیغاتی جمکران با هیاهوی عموسام،  فقط به معنای نوشیدن جام زهر برای بسیاری «دولتمردان» داخلی و خارجی خواهد بود. 

 

و اما آخرین رخداد «بامزه» و بسیار جالب را که عقب‌نشینی انگلستان از صحنة جنگ‌سازی به وجود آ‌ورد،  هر چند آنقدرها هم اهمیت استراتژیک نداشته باشد،   از دست ندهیم.    روسای دیپلماسی ایالات متحد و انگلستان امروز ـ 16 سپتامبر 2013 ـ  به فرانسه آمدند.   و به سیاق دهن‌کجی به دولت و ملت فرانسه،   بجای ملاقات با وزیر امورخارجه و یا نخست‌وزیر،   مستقیماً به کاخ ریاست جمهوری رفتند!   عملی که به معنای دور زدن وزارت امور خارجه،   وزارت کشور و حتی وزارت دفاع فرانسه است.   اینان به زبان بی‌زبانی به دولت فرانسه گفتند:   «بگو بابات بیاد!»   و اما  پس از ادای بی‌احترامی «متحدان» آنگلوساکسون،‌ به ملت فرانسه،  رئیس‌جمهور اینکشور با اهن‌وتلپ اعلام کرد،  «چنین نتایج بزرگی در سوریه به دلیل دیپلماسی فرانسه به دست آمده!» 

 

بحث در مورد ادعای فرانسوا اولاند را به تحلیل‌گران فرانسوی واگذار می‌کنیم،   ولی چنین «نتایج» بزرگی را فقط همین رئیس‌جمهوری می‌توانست برای کشور فرانسه کسب کند! رئیس‌جمهور سوسیالیست حکومت لائیک فرانسه که تا پیش از انتشار خبر توافق «روسیه ـ‌ آمریکا»‌ می‌خواست ارتش «جمهوری» پنجم ‌را برای حمایت از مشتی لات‌ولوت اسلامگرا و جهادگر مغربی و لیبیائی به جنگ یک رژیم لائیک بفرستد!   مواضعی که برخورد ژیسکار دستن،  رئیس جمهور وقت را با دولت شاپور بختیار به یادمان می‌آورد.   بعضی‌ اوقات از اینکه در این دنیا یک خارجی باقی مانده‌ام عمیقاً احساس رضایت می‌کنم.        

 

 ...

 

هیچ نظری موجود نیست: