۳/۰۳/۱۳۸۸

سواران پیاده!




در برخورد با مسئلة انتخابات ریاست جمهور در حکومت اسلامی چند لایه استدلالات مختلف را در جامعة ایران می‌توان مشاهده کرد. در همینجا بگوئیم، لایه‌هائی که مورد بررسی قرار می‌دهیم با واقعیات اجتماعی ارتباط زیادی نخواهد داشت؛ این لایه‌ها بیشتر زمینة تبلیغاتی دارد و هر چند معمولاً از زبان افراد عادی به گوش می‌رسد، هر کدام بازتابی است از منافع کلان‌اقتصادی. نخستین لایه مسلماً متعلق به حامیان سنتی حکومت اسلامی است. بر اساس این نوع برخورد شرکت در انتخابات ادامة «نهضت امام‌خمینی» خواهد بود، و نهایت امر آنان که در راه این «مبارزات» گام‌های مثبت و سرنوشت‌ساز برمی‌دارند «ثواب» کرده‌اند! این لایه را می‌توان در اکثر کادرهای حکومتی و همکاران آشکار و نهان‌شان مشاهده نمود.

در نتیجه، نخست رأی این گروه ویژه را مورد بررسی قرار می‌دهیم، در همینجا بگوئیم، برخلاف آنچه بوق‌های تبلیغاتی به مردم ایران «تفهیم»‌ می‌کنند، این گروه، نه فقط به احمدی‌نژاد که به دیگر نامزدها نیز در این انتخابات به صورت گسترده رأی خواهد داد. اصولاً یکی از سوءتبلیغاتی که در شرایط فعلی با آن روبرو هستیم تقلیل «حکومت اسلامی» به شخص احمدی‌نژاد است.

در توضیح این سیاست ویژه، که آنرا «تقلیل سیاسی» می‌خوانیم به اختصار باید گفت که در حکومت اسلامی از سال‌ها پیش این شیوه تبدیل به نوعی «روش اعمال سیاست» شده. شاید نیازمند به یادآوری نباشد، ولی از برکت حاکمیت همین «تقلیل سیاسی» بود که طی نخستین روزهای غائلة 22 بهمن، کار به رهبری بلامنازع آیت‌الله خمینی بر مسائل کشور کشیده شد. در پروسة «تقلیل سیاسی»، شبکة تبلیغاتی شخص یا اشخاصی را با یک روند سیاسی عجین می‌کند و به این توهم دامن می‌زند که بدون اینان کل «پروسه» محکوم به شکست است، و ورای آنچه اینان می‌خواهند و انجام می‌دهند دست‌یابی به هر گونه «آرمان» از پیش محکوم به شکست خواهد بود. البته این روش نیز همچون بسیاری روش‌های ضدمردمی یادگار سوءاستفاده‌هائی است که برخی محافل از مارکسیسم صورت داده، و در بسیاری کشورها حاکمیت‌های فاشیست را نهایت امر مارکسیست جا زده بودند. ولی پس از مرگ خمینی این شیوة «تقلیل سیاسی» که در عمل نوعی کلاهبرداری گسترده است سایة این سیاست را نخست بر سر اکبر هاشمی انداخت! سپس پدیدة دیگری تحت عنوان «اصلاح‌طلبی» مطرح شد و طی آن سکة «تقلیل ‌سیاسی» به نام محمد خاتمی ضرب می‌شد! امروز نیز در چارچوب یک شبه‌انتخابات حکومتی شاهدیم که مرده‌ریگ این شیوة عمل سیاسی به صورت مساوی بین دو جناح حکومتی تقسیم شده.

در همین چارچوب محمود احمدی‌نژاد سمبل یک روند سنتی و بسیار «مقبول» معرفی می‌شود! مخالفان این «روند سنتی» نیز که همان کروبی و موسوی باشند سیاستی «ضداحمدی‌نژاد» در پیش گرفته‌اند. خلاصه احمدی‌نژاد همانقدر از کاسة «حمایت» مقام‌معظم آش و آبگوشت میل می‌فرمایند که «مخالفان فرضی‌شان» از کاسة ضدیت با همین مقام‌! ولی در این دو روند یک اصل غیرقابل تغییر باقی می‌ماند: اصل حمایت هر دو گروه از حکومت اسلامی.

در روند فوق اصل کلی این است که «شرایط فعلی را تحت هر عنوان می‌باید حفظ کرد!» اگر چه نیازی به تذکر نیست ولی کسانیکه تا این حد به حفظ شرایط حاکم دلبستگی نشان می‌دهند، هر چند برخی اوقات میان جناح‌ها در حرکتی سیاسی جولان‌هائی داده باشند همگی متعلق به یک جناح مشخص خواهند بود: محافظه‌کاران! این محافظه‌کاران نهایت امر هر گونه تغییری را در روند مسائل «مضر» می‌دانند و اگر مرتباً اسب خود را جهت تاختن به «افق‌های آرمانی» در برابر افکارعمومی «زین» می‌کنند، این چارپا افقی جز اصطبل و خرگاه معمول خود نمی‌شناسد.

نامزدهای «تأئید شده» از جانب شورای نگهبان همگی در همین رده قرار می‌گیرند، هر چند هر یک سعی دارد آراء و تأئیدات گروه‌هائی را به دست آورد که خارج از این طیف می‌نشینند. به طور مثال مهدی کروبی برای نشان دادن برخوردهای «نوین» خود با مسائل جامعة ایران از بازگشت به متن قانون اساسی حکومت اسلامی و تغییرات در آن داد سخن ‌می‌دهد! و یا میرحسین موسوی نیز عقب‌گرد به اصول اولیة انقلاب را «ضامن» پیروزی معرفی می‌کند! ولی می‌دانیم که جامعة ایران طی سه دهه تغییراتی از سر گذرانده که اصولاً چنین «بازگشت‌هائی» غیرممکن است؛ در عمل سردادن شعارهائی از این دست عوامفریبی است!

به طور مثال، قانون اساسی حکومت اسلامی مجموعه‌ای است ضدونقیض که در یک چارچوب حقوقی نمی‌تواند از هیچ وجاهتی برخوردار باشد. طی غائلة 22 بهمن این به اصطلاح قانون را با دست‌پاچگی و از طریق سرهم کردن اصول و فروع دین اسلام و «فقه شیعه» جهت برقراری یک دیکتاتوری شخصی ویژة آیت‌الله خمینی ساختند و پرداختند. شاید استعمار که الهام‌بخش اصلی این نوع «قانون‌سازی» بود، ما ملت را تا این حد خوش‌خیال و ساد‌ه‌دل نمی‌دید که قانون اساسی «هول‌هولکی» بتواند در کشور جمشید و جام جم سه دهه «دوام» حقوقی بیاورد! اگر چنین خوابی می‌دید مسلماً سعی می‌کرد زمینة طول عمر «حقوقی» همین قانون اساسی را نیز در همان روزها فراهم آورد! حال شاهدیم که فردی «اصلاح‌طلب»، به نام مهدی کروبی قصد بیرون کشیدن پروندة این به اصطلاح «قانون‌اساسی» را هم دارد!‌

چنین عملی فقط به آتشی دامن خواهد زد که اینک زیر خاکستر سه دهه فاشیسم مدفون شده. این به اصطلاح «قانون اساسی» در هیاهوئی به ملت ایران حقنه شد که افکار عمومی در تنگنا و فقر «عقیدتی» به این صرافت افتاده بود که هر چه از اسلام رسد نیکوست! آنروزها بیماری طاعون را هم می‌توانستند تحت عنوان «حل‌المسائل» به مردم هدیه کنند. ولی شرایط امروز کاملاً تغییر کرده، چه آقای کروبی بخواهند و چه نخواهند اسلام در یک موضع تدافعی قرار دارد، و در هر گام نیازمند توجیه خود شده! در این شرایط آرمان‌سازی از این دین دیگر غیرممکن است. در نتیجه بیرون کشیدن «قانون اساسی» از گنجة حکومت اسلامی فقط یک اشتباه استراتژیک سیاسی و اجتماعی خواهد بود.

از طرف دیگر شعارهای میرحسین موسوی نیز دردسر‌ساز می‌نماید. بازگشت به «آرمان‌های» اولیة انقلاب بیش از آنچه مشکل‌گشا باشد، مشکل‌آفرین خواهد شد. امروز حکومت اسلامی می‌باید در گام نخست این «انقلاب» را برای نسل‌های نوین از «نو» تعریف کند؛ آنچه در گذشته «انقلاب» خوانده می‌شد اصولاً امروز معنا و مفهومی ندارد. این سئوال مطرح می‌شود که چگونه افرادی که خود را سیاستمدار معرفی می‌کنند در این خیال خام دست و پا می‌زنند که جامعه طی سه دهه در آئینة «آرمان‌های» اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود هیچ تغییری نیافته! این نوع «محافظه‌کاری» که در تمامی «شخصیت‌های» این حکومت به صراحت دیده می‌شود، فقط می‌تواند فرزند فاشیسم و دیکتاتوری باشد.

به فرض محال اگر چنین ایستائی‌ای در عمل صورت گرفته، تقصیر متوجه آرمان‌های اولیة همین انقلاب خواهد شد! و اگر اینچنین نیست، بازگشت به آنچه امروز دیگر ارتباط اندام‌وار خود را با افکار عمومی از دست داده، چه منفعتی برای بعضی محافل می‌تواند داشته باشد؟ همانطور که می‌بینیم کروبی و موسوی برخلاف آنچه می‌نمایند سوارکاران افق‌های دوردست، دمکرات و آینده‌نگر و چپ‌گرا نیستند، اینان خر لنگ خود را در همان طویله‌ای نعل می‌کنند که بر بام آن احمدی‌نژاد نشسته!‌

ولی اگر می‌گوئیم احمدی‌نژاد بر بام این «طویله» نشسته دلیل دارد؛ شبکة تبلیغاتی وی درست در امتداد خط فاشیسمی فعال شده که یادگار امام‌خمینی و لات‌بازی‌های اوست. به طور مثال، ارائة بودجة دولت بر اساس الهامات و کمک‌ها و یاری‌ ولی‌عصر؛ سخنرانی‌های کودکانه در جمع متظاهران حرفه‌ای که از گوشه و کنار کشور در بیابان‌ها جمع می‌آورند؛ چاق‌سلامتی کردن با موتورسوارهائی که دنبال مرکب «ریاست جمهوری» می‌رانند، و ردوبدل لبخند‌های نمایشی با مردمی که در برنامه‌های واقعی این دولت عملاً هیچ ارزشی ندارند، فقط قسمت نمایان کوه‌یخی این فاشیسم کوردل است. این فاشیسم بر یک موج مردمفریبی تکیه کرده، و بر اساس پیش‌فرض‌های آن حکومت در میان توده‌های ساده‌دل می‌تواند هنوز «عشق» به پدیده‌ای به نام «اسلام» را، البته با بهره‌گیری از پول نفت و عامل سرکوب و تمهید و غیره دامن زند!

‌با این وجود می‌باید قبول کرد که احمدی‌نژاد علیرغم تمامی مردم‌فریبی‌ها و پوپولیسم ضدبشری خود به نسخة انسان‌‌ستیزی که استعمار از روز نخست در جیب خمینی گذاشته بود به مراتب نزدیک‌تر است تا دیگران. خلاصه می‌گوئیم، این احمدی‌نژاد حداقل می‌داند، و اگر از شعور کافی جهت دستیابی به این «شناخت» نیز برخوردار نیست، این اصل را کورکورانه قبول کرده که نمی‌باید به دنبال بررسی تاریخی و حقوقی و قانونی و علمی این حکومت «شترگاوپلنگ» دوید!‌ در ذهن این عملة فاشیسم اصل کلی به صراحت قبول شده: این حکومت با لات‌بازی سر کار آمده، و فقط با تکیه بر لات‌بازی می‌تواند پابرجا بماند! این نوع «رئالیسم» در صحنة سیاست قابل توجه است، این نوع افراد می‌دانند، در لحظه‌ای که حساب و کتابی مطرح شود، از مقام‌معظم‌شان تا دربان وزارتخانه‌ها،‌ موضعی دولتی و اجرائی‌ دارند که در عمل غیرقابل توجیه خواهد بود. خلاصة مطلب احمدی‌نژاد بر یک موج استعماری سوار شده که وجود واقعی و ملموس دارد؛ موجی که فرزند خلف همین حکومت «شترگاوپلنگ» است. در حالیکه «امواج» کروبی و موسوی اصلاً وجود خارجی ندارند، خیالی‌اند.

این امواج فقط به درد خیال‌پردازانی می‌خورند که طی سه دهه از طریق نان‌وگوشت این حکومت چاق‌وچله شده‌اند و در عمل یادشان رفته از کجا آمده‌اند. اگر آقای خاتمی با لبخند زدن در این محفل و آن محفل فراموش کرده که یک ملای ابله و متحجر بیش نیست، و بعضی اوقات باد در غبغبش می‌اندازد و قمپزهای فلسفی و تاریخی در می‌کند، احمدی‌نژاد اصلاً یادش نرفته از کدام زباله‌دان آمده! این آدم خوب می‌داند که اسب سیاست را اول باید زین کرد؛ بعد سوار ‌شد! آقایان میرحسین موسوی و کروبی در شرایطی تمرین سوارکاری می‌کنند که اصلاً اسبی در طویله نبسته‌اند.

از آنچه در بالا آورده‌ایم به صراحت نتیجه خواهیم گرفت که اگر قرار باشد این حکومت در چارچوب فعلی پابرجا بماند، یا فردی همچون احمدی‌نژاد از صندوق‌ها بیرون خواهد آمد، یا اگر فرد دیگری را بیرون کشیدند فقط برای ایجاد هیاهو و توجیه بازگشت امثال احمدی‌نژاد به قدرت خواهد بود. یعنی همان فرمول سیدخندان! ولی مطلب اصلی ما در این مقال بررسی پروسه‌ای است که سعی دارد «طیف اجتماعی» این حکومت را بر اساس تبلیغات گستردة مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی که توسط قدرت‌های استعماری جهان در بوق و کرنا گذاشته شده، هر چه بیشتر گسترده و فراگیر بنمایاند. و در همین چارچوب است که ملت را همچون «یویو» از این ور به آن ور پرتاب می‌کنند.

ولی تبلیغات حکومت اسلامی به رأی دهندگان «پتانسیل» محدود نمی‌شود. همانطور که می‌توان حدس زد اکثریت بسیار گسترده و فراگیری از ایرانیان به این حکومت دلبستگی و علاقه‌ای ندارند. و اگر قرار باشد فقط پست‌ها و مقام‌ها را همچون دورة سردار سازندگی در خلوت میان «خودی‌ها» و رفقا تقسیم کنند، انزوای سیاسی حکومت اسلامی در شرایط فعلی چشم‌گیر می‌شود. خلاصه نمی‌توان با حوزه‌های خالی و صندوق‌های خالی‌تر هر چهار سال ادعا داشت که ده‌ها میلیون نفر از ایرانیان به حضرت علی خامنه‌ای و مش‌اکبر رأی داده‌اند. و در چنین وضعیتی سیاست‌گذاری‌ها در منطقه از طرف پایتخت‌های بزرگ با مشکلات عمده‌ای روبرو خواهد شد. برای همین است که پروژة «تشویق» خلق‌الله به شرکت در نمایشات سیاسی حکومت اسلامی توسط قدرت‌های استعماری برنامه‌ریزی شده. و در رأس این برنامه‌ها گروه‌هائی «مخالف‌نما» در خارج و داخل کشور نیز بسیج شده‌اند.

وظیفة گروه‌های مخالف‌نما پیش بردن دو استدلال کاملاً بچگانه در افکار عمومی ایرانیان است. نخست اینان مطرح می‌کنند که «قهرکردن» با رأی‌گیری و انتخابات مشکلی را حل نخواهد کرد. در گام بعدی، اگر کسی به این استدلال تن ندهد، با برخورد دیگری روبرو خواهد شد، و آن اینکه اگر به نامزدهای مخالف رأی ندهید، احمدی‌نژاد دوباره به قدرت خواهد رسید! ولی جای تعجب نیست که هر دو این استدلالات از پایه و اساس مخدوش باشد.

در درجة اول اگر به قول اینان «قهر» کردن با انتخابات مشکلی را حل نمی‌کند، شاید بهتر باشد بجای ترغیب مردم به شرکت در این مراسم مهوع، به صراحت بگویند که شرکت در این «انتخابات» چه مشکلی را می‌تواند حل کند؟ مگر شرکت به اصطلاح «میلیونی» مردم در دوم خرداد، و انتخاب خاتمی چه مشکلی را در این مملکت حل کرده؟

در ثانی همانطور که در بالا گفتیم ادعای اینکه حامیان حکومت اسلامی فقط به احمدی‌نژاد رأی می‌دهند از آن ادعاهاست که فقط مرغ پخته باور خواهد کرد. می‌دانیم که امثال میرحسین موسوی و کروبی و رضائی نه تنها از درون این حکومت بیرون آمده‌اند که در مردمفریبی و پوپولیسم چیزی از احمدی‌نژاد کم ندارند. پس این سئوال مطرح می‌شود که به چه دلیل بلندگوهائی قصد القاء این «توهم» را به افکار عمومی جهان دارند که طرفداران حکومت اسلامی همگی به احمدی‌نژاد رأی می‌دهند و مخالفان هم به کروبی و موسوی! این یک دروغ بیشرمانه است و ملت ایران می‌باید در برابر این فضاسازی ضدایرانی صفوف خود را در مخالفت با این «شبه‌انتخابات» بیش از پیش فشرده کند.

در همینجا بگوئیم که این فضاسازی احمقانه یک توطئة هولناک بر علیه ملت ایران است. وانمود کردن اینکه ملتی پس از تحمل سه دهه سرکوب و غارت استعماری با مهر و محبت به پای صندوق‌های رأی می‌رود و به کسانی «رأی اعتماد» می‌دهد که مسببین اصلی این فجایع بوده‌اند، در فردای این به اصطلاح انتخابات چه مشکلی از مشکلات عدیدة ما ملت حل خواهد کرد؟ مسلماً کسانیکه این توطئة کثیف را برای ما ملت در زرورق‌های استعماری پیچیده‌اند برای این سئوالات جوابی نخواهند داشت.

ولی با هر زرورق و رنگ و لعابی، در پروسة تبلیغاتی شرکت در انتخابات اصل‌ کلی فقط و فقط تحمیل دوبارة «مشروعیت» یک حکومت استعماری به ملت ایران است. اگر این حکومت تا این اندازه برای مسائل مردم فکروخیال دارد چرا زمینة فعالیت آزاد را در امور فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و مالی فراهم نمی‌آورد؟ به صراحت می‌بینیم که مشکل ما ملت مشکل این حکومت نیست؛ اینان می‌باید در قالب‌های از پیش ساخته شدة استعماری خود را در خدمت اجنبی قرار دهند و ما ملت گرفتار مسائلی از قبیل نان، آب، فرهنگ و آزادی و مسکن باشیم. اگر روزی حکومت اسلامی نه بر اساس شعار که بر پایة تعهدات مستقیم مسئولان اصلی حکومت ـ نمایندگان واقعی استعمار در ایران ـ برنامه‌ای ارائه دهد که مسائل اصلی و گرفتاری‌های ملت را مد نظر داشته باشد، شاید همة مردم در انتخابات شرکت کنند. در غیر اینصورت تأمین مشروعیت برای یک حکومت استعماری و استبدادی کار مشتی احمق و خودفروخته است.






نسخة پی‌دی‌اف ـ آدردرایو

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ ایشیو

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

نسخة پی‌دی‌اف ـ فایل‌باکس

...

هیچ نظری موجود نیست: