موضعگیریهای جامعة جهانی در برابر حکومت اسلامی، در بسیاری موارد صرفاً تبلیغاتی است. و در این میان، موضعگیریهائی که در ارتباط با «حقوق بشر» در سطوح مختلف در برابر تهران اتخاذ میشود، خصوصاً از طرف دولتهای غربی، تشکیلات تجاری و صنعتی، معمولاً باید در مقام نوعی اهرم فشار جهت دستیابی به منافع اقتصادی و مالی تحلیل شود، تا در چارچوب به ارزش گذاشتن اصول اساسی «حقوق بشر». در واقع، هر چند امروز، شخصیتهای مستقل جهان، سعی در به ارزش گذاشتن اصول اعلامیة حقوق بشر در سطوح بینالمللی دارند، تاریخچة این اعلامیه که نهایت امر، میثاقی ضد کمونیستی و ضدبلشویکی بود، نشاندهندة چهرة واقعی سردمداران حامی این اعلامیه و موضعگیریهائی است که برخی دول، خصوصاً در غرب به نام «حمایت از حقوق بشر»، پس از پایان جنگ دوم، صورت دادهاند.
با این وجود، تا هنگام سقوط اردوگاه سوسیالیسم، این واقعیات تا حد زیادی مخفی باقی مانده بود. ولی، پس از آنکه «سوسیالیسم علمی روس» در تقابل خود با سرمایهداری فرو ریخت، برخورد محافل غربی با حقوق بشر، به صورتی کاملاً برهنه خود را به منصة ظهور رسانده. نخست، شاهدیم که جنگهائی «یکجانبه»، بر خلاف موضعگیریهای سازمان ملل، از طرف پیمان آتلانتیک شمالی بر ملتهای جهان تحمیل میشود، و همزمان، عدم موضعگیری محافل طرفدار «حقوق بشر» را در مورد اشغال نظامی کشورها، بد رفتاری با زندانیان، مسئلة گوانتانامو، ابوغریب، و ... را شاهدیم.
امروز، در بیاعتنائی به میثاق «حقوق بشر»، و زیر پای گذاردن مواضعی که غرب، طی جنگ سرد «ادعای» فراوان در حمایت از آنها داشت، حتی گامی فراتر برداشته شده. حضور آقای سعید مرتضوی، در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل، تنها نمادی از این «دهنکجیها» به دستاوردهای مبارزان راه آزادی و حقوقدانان طرفدار احترام به حقوق اساسی انسانی است. در این راستا، فردی که در رأس مطبوعات یکی از سرکوبگرترین نظامهای جهان قرار گرفته، و در چارچوب منافع سرمایهداری بینالملل، به بهانة حمایت از «حکومت عدل علی!» روزنامهنگار به زندان میاندازد، امروز به خود جرأت میدهد که نه تنها صحنة همایشی بینالمللی ظاهر شود، که به عنوان نمایندة حکومت اسلامی ایران در شورای «حقوق بشر» نیز شرکت کند!
برای آنان که با تاریخچة موضعگیریهای ایالات متحد در سازمان ملل و تشکیلات وابسته به آن آشنائی دارند، حضور آقای مرتضوی جای هیچگونه تعجبی نباید داشته باشد. در واقع، طی 27 سال گذشته، بده بستانهای آمریکا و ملایان فقط از چشم بادمجان دور قابچینهای سفرة ولایت فقیه و یا مخالفان «حرفهای» و «حقوقبگیر» حکومت اسلامی پنهان مانده، یعنی افرادی که در تبلیغات خود مدعی میشوند که، گویا جنگی میان سرمایهداری به رهبری آمریکا و حکومت اسلامی در جریان است! ولی، امروز حضور ایادی ایرانی سرمایهداری بینالملل در شورای حقوق بشر، به نمایندگی از طرف ملت ایران، نشاندهندة روابط حسنه میان واشنگتن و تهران است. حاکمیت تمام و کمال ایالات متحد بر شوراها و تشکیلات سازمان ملل از روز هم روشنتر است، و زمانی که این کشور بر خلاف رأی شورای امنیت به عراق حمله میکند و همزمان از همین سازمان درخواست حضور نیروهای چند ملیتی جهت پیشبرد سیاستهایش در عراق را دارد، هیچ کشوری در برابر ایالات متحد قد علم نمیکند تا این واقعیت را گوشزد کند که، «اگر سازمان ملل را قبول دارد، همة مصوباتاش را باید قبول کند!» اگر در چنین سازمانی، با چنین ساختار وابسته، «مضحک»، و این تاریخچة روشن، فردی که رسماً از طرف بسیاری از شخصیتهای مستقل جهانی به «آدمکشی»، «سانسور»، «سرکوب» و ... متهم شده، حضور یافته، و اجازه مییابد که «هلمنمبارز» نیز بطلبد، مسلماً از حمایت واشنگتن برخوردار است.
حضور افرادی چون مرتضوی در هیئتهای اعزامی حکومت اسلامی به خارج از کشور، یکی از مانورهائی است که دولت ایران، به دستور اربابانش، جدیداً در برابر افکار عمومی جهان و مخالفان واقعی این حکومت اتخاذ کرده. چگونه میتوان اعزام مهرة نشانداری چون مرتضوی را، که از نظر سیاسی کاملاً «سوخته» است، تحلیل کرد؟ این «اهرمها» که به وسیلة آن، اربابان این حکومت قصد ریختن آب به آسیاب مخالفان «ویترینی» حکومت اسلامی را دارند چگونه میتواند تفسیر شود؟ این «مخالفان» ویترینی، یعنی همانها که در بطن این حاکمیت سرکوبگر، در زندانها «مقاله» مینویسند، با روزنامهنگاران «مصاحبه» میکنند، و پس از آزادی از زندان برای مبارزه در راه «آزادی قلم» به مسکو رفته، «قلم طلائی» برای جمهوری اسلامی «سوغات» میآورند؛ این مخالفان که یک دهه است اسب خود را زین کردهاند تا تحت عناوین مختلف، شالودههای حاکمیت «سرمایهداری» بینالملل بر اقتصاد، فرهنگ و تحولات فنی و مالی کشور را از «گزند» طغیان ملت ایران، محفوظ نگاهدارند؛ این مخالفان که یکشبه نویسنده میشوند، و فردای آن فیلمساز و نابغة جهان سینما! این مخالفان که در حکومتی که منکر موجودیتی به نام «بشر» است، دنبالیچة فرزند خوئینیها را گرفته و در تظاهراتی حکومتی خواستار «حقوق زنان» هم میشوند؛ در واقع هم اینان، میدانداران واقعی حضور مهرههائی چون مرتضوی در همایشهای جهانی شدهاند. نباید فراموش کرد که حضور مرتضویها، به همان اندازه برای آیندة ایران خطرناک است، که سپردن صحنة مخالفت با حکومت اسلامی به جناحهائی چون رفسنجانی و خوئینیها؛ نباید فراموش کرد که، حضور «بدها» و «خوبهای» حکومت اسلامی در سطح جهانی فقط میتواند به معنای «مشروعیت» بخشیدن به موجودیت سیاسی همین نظام باشد.
ملت ایران، طی این 27 سال از آزمونی شگرف گذر کرده، آزمونی که به حکم تاریخ میباید از آن پیروز بیرون آید. ولی این پیروزی به آسانی به دست نخواهد آمد، و کسانی که فکر میکنند با فروغلطیدن در تحلیلهای سرمایهداری بینالملل، روز و روزگاری از شر آخوند رها خواهند شد، فراموش نکنند که آخوندها اگر عصای دست استعمار شدهاند، ما ایرانیان به موجودیت این قشر در تاریخمان امتداد دادهایم. ما ایرانیان میباید در فکر و عمل خود را از شر این قشر آسوده کنیم. در مبارزه با حکومت استعماری اسلامی، به مرحلهای رسیدهایم که یا در برخورد با مسائل سیاسی کشور «تعمق» و «بلوغ» سیاسی را حاکم میکنیم، و یا بار دیگر دست از پا درازتر، همچون تیم فوتبالمان، به نقطة شروع باز میگردیم. ملت ایران، باید انتخاب خود را در سطح جهانی، امروز به نمایش گذارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر