۳/۲۸/۱۳۸۵

آزادي


آیا امکان تحقق نوعی حکومت دمکراتیک، در مفهومی که آزادی‌های سیاسی و اجتماعی شهروندان در آن منظور شده باشد، در کشور ایران وجود دارد؟ این سئوالی است که کمتر گروه و تشکیلات سیاسی‌ای زحمت بحث و گفتگو در بارة آن را به خود هموار می‌کند؛ و با وجود آنکه صدها هزار وبلاگ، سایت‌های سیاسی، فرهنگی و تشکیلاتی، و صدها بلندگوی استعماری و غیره، کار شبانه روزی خود را «به ارزش گذاشتن آزادی‌های سیاسی» عنوان می‌کنند، هیچیک از اینان حاضر نیستند، آنچنان که شایسته است در بارة این موضوع به بحث و گفتگو بنشینند. البته، زیاد هم جای تعجب نیست، چرا که مردم ایران در «سنت سیاسی» خود، هر یک بر این باورند که در بطن برخوردهای‌شان با مسائل کشور، «حقیقتی» غیرقابل انتقاد،‌ ورای تمامی بحث‌ها، وجود دارد، و هر یک با در کف داشتن چنین «حقیقتی»، دیگران را، یعنی آنان که با ایشان هم عقیده نیستند، «خائن‌» می‌داند!

این سیاستی بود که پس انقلاب اکتبر، معمولاً از طریق «رسانه‌های» استعماری، در داخل و خارج از مرزهای ایران، مستقیماً و یا به طور غیرمستقیم، مورد حمایت قرار می‌گرفت. شاید احتیاج به تذکر نباشد، ولی اکثر کسانی که امروز برای «آزادی‌های سیاسی» سینه چاک می‌دهند، همان‌هائی هستند که، در آغاز بحران‌های اجتماعی و سیاسی‌ای که منجر به غائلة 22 بهمن شد، اگر فردی بر علیة امام، رهبر، احزاب و تشکیلات‌شان حرفی می‌زد، به هیچ عنوان از خونش نمی‌گذشتند. این برخورد «غیرمنطقی» و «کودکانه»، که منحصر به جوامع عقب‌افتاده و استعمارزده است، در ذهن اینان، در مقام «دفاع از ارزش‌های انقلاب»، «برخورد قاطعانه با عوامل ساواک» و یا ـ در مورد طرفداران طیف چپ ـ «پیروی از منطق تاریخ» ـ جایگزینی سرمایه‌داری کمپرادور با نوع ملی آن ـ عنوان می‌شد. ولی، این منطق هر چه بود، فقط یک نتیجه به همراه آورد: استقرار حاکمیتی که‌ نه تنها با «تاریخ» و «منطق» اصولاً کاری ندارد، که حتی همان انقلابی که خود برایش پیراهن چاک می‌دهد، در مسیر امیال و خواسته‌هایش بیشتر یک «مانع» تحلیل می‌شود تا یک «اهرم کارآمد»! به عبارت دیگر، این انقلاب و مطالباتی که در میان برخی توده‌های مردم به همراه این انقلاب پای به صحنة اجتماعی کشور گذاشت، برای آنان که از مسیر به اصطلاح انقلابی به قدرت دست یافته بودند، بیشتر یک «گرفتاری» به شمار می‌آمد، تا چرخه‌ای الهام بخش!

در 22 بهمن، در بطن حاکمیت استعماری یادگار دوران میرپنج، حاکمان صوری‌ کشور جایشان را به افرادی دیگر سپردند، و این مهم فقط از راه سرکوب و ایجاد مانع در «آزادی بیان»، «آزادی مطبوعات» و «آزادی تشکیلات سیاسی» صورت گرفت. در این میان، مسئولیت گروه‌هائی که دیروز از «انقلاب و رهبری آن» قدردانی‌ها می‌کردند، و امروز خواستار «آزادی‌سیاسی» در کشور شده‌اند، مسلماً‌ از کسانی که از روز اول بر اساس حاکمیت الهی و «ترهات»‌ آیت‌الله خمینی، حکومتی‌اسلامی در ذهن خود متصور شده بودند، ‌ به مراتب سنگین‌تر است. چرا که، در برخورد منطقی، زمانی که خبط و اشتباه در کار می‌آید، همیشه مسئولیت «دانایان» از مسئولیت «نادان‌ها» بیشتر می‌شود. متاسفانه، این «دانایان» که معمولاً از تحصیلات عالیه نیز برخوردار بوده، و برای افعال و اعمال‌اشان، «رسالت‌هائی جهانشمول» نیز قائل‌اند، امروز نیز در همان مسیر گام بر می‌دارند؛ نه در راستای حمایت از یک «موج» سیاسی‌، همچون غائلة 22 بهمن، که در مقام حمایت بی‌قید و شرط از یک «آزادی‌» تعریف نشده و شعارگونه. و در شرایطی که هیچ تعریف کامل و جامعی از این «آزادی» از سوی هیچیک از دست اندرکاران تبلیغات سیاسی دولتی و غیردولتی صورت نمی‌گیرد، صرفاً می‌توان گفت که اگر دیروز ملت ایران را درگیر «انقلاب اسلامی» کردند،‌ امروز قصد آن دارند که ملت ایران را در کشتارگاهی به نام «آزادی» به نابودی کشند. چرا که از نظر سیاسی، زمانی که تعاریف ارائه نشود، «آزادی»، «حکومت اسلامی» و حتی «دیکتاتوری فاشیست‌ها»، همه و همه از ارزش واحدی برخوردار می‌شوند.

در همین راستا، شاهدیم که، دانشگاه‌ها که پس از غائلة 22 بهمن به مرکز توطئة حکومت اسلامی بر علیة جنبش‌های جوانان کشور تبدیل شده بودند، امروز، از نو به فعالیت‌های «آزادی‌گرایانه‌ای» دست می‌زنند که متاسفانه، با وجود تمامی «به به» و «چه چه‌های» استعماری و حمایت‌ها و پوشش‌های مختلفی که بی‌بی‌سی و دیگر منادیان «آزادی» در ایران به آن‌ها می‌دهند، همان توطئة استعمار‌اند و بس.
شاید وقت آن رسیده باشد که سیاسیون این مملکت، مسائل را نه در آئینة استمعار، و از طریق بلندگوهای خبرپراکنی‌های استمعاری، که در مسیر خواست‌های واقعی ملت ایران ببینند. حمایت‌های کورکورانه‌ای که برخی تشکیلات سیاسی از جریانات فوق‌العاده مشکوک داخلی صورت می‌دهند ـ ریاست جمهوری خاتمی، بحران‌های مطبوعاتی سخنگویان رژیم، درگیری‌ها در کوی‌دانشگاه، حقوق زنان در حکومتی که اصولاً پدیده‌ای به حقوق از نظر قانونی تعریف نشده، و ... ـ ممکن است در ایران در «ادبیات چپ‌گرایان، آزادیخواهان و ...»، نوعی برخورد سیاسی با «واقعیات» کشور عنوان شود، ولی همین تشکیلات نباید از یاد ببرند که حمایت‌های کورکورانه‌ای که طی تاریخ معاصر از جریانات «مشکوک» سیاسی به عمل آورده‌اند، ‌ زمینه‌ساز بحرانی شده که امروز، از حاکمیت منحوس آن بیش از 27 سال می‌گذرد. به عبارت دیگر، آنان که زین را قبل از خرید اسب ابتیاع می‌کنند، یادشان نرود که برای یافتن اسب مناسب «زین» سال‌ها باید آنرا خود و هواداران‌شان بر دوش کشند!
 Posted by Picasa

هیچ نظری موجود نیست: