ماهعسل «جمکران ـ واشنگتن» که با ارتباط تلفنی «ادعائی» بین روحانی و اوباما
آغاز شده بود، پس از چند هفته به
توافقنامة نامعلوم و مبهم هستهای انجامید،
و اتحادیة اروپا که از نخستین گامها بازندة
اصلی استراتژی نوین منطقهای پیشبینی میشد،
در واکنش به آن 16 شرکت وابسته به جمکران را در فهرست تحریم اقتصادی قرار
داد! تحریمی که قرار بود با توافقنامة
کذا پایان گیرد! بله، این است
نتیجة فروافتادن خر لنگ حکومت اسلامی در تلهموش!
مقام معظم و باند بیترهبری که به دلیل عقبنشینی آمریکا در منطقه تمامی زرادخانة
«سیاسی ـ تبلیغاتیشان» را از دست داده بودند، با «نرمش قهرمانانه» امیدشان این بود که با
توسل به «توافقنامة» کذا بتوانند برای رهائی از فشار مطالبات ملت ایران به دامان امن عموسام و لندن پناهنده شوند. ولی
اینهمه خیال خامی بیش نبود. لندن و
واشنگتن خود بهتر میدانند که این رژیم «آفتاب لب بام» است، و
استراتژیهای منطقهای خود را به هیچ عنوان با تکیه بر چنین تشکیلاتی سازمان
نخواهند داد. در نتیجه، بساط «کی
بود؟ کی بود؟ من نبودم» در فضای دیپلماسی جهانی پیرامون مسائل ایران به راه افتاد؛
گروهی «حامی» توافقنامه شدند، و گروهی
دیگر «مخالف» آن!
ولی در واقع این توافقنامه چیزی نیست
که کسی بتواند با آن موافق و یا مخالف باشد!
این توافقنامه پایانی است تاریخی و غیرقابل
اجتناب بر سلسله تحرکات ایذائی از جانب سیاستهای غرب بر علیه ملت ایران! تحرکاتی که هم به حکومت اسلامی موجودیت سیاسی و
نظامی و اطلاعاتی داده، و هم منافع
گستردة محافل وابسته به سرمایهداری «آتلانتیست» را سیراب نموده. در نتیجه، در عرصة «اقتصادی ـ سیاسی» وابسته به
آنگلوساکسونها، صفآرائی «مخالف ـ موافق» توافقنامه مبهم است. چنین
آرایشی را اگر بتوان تشریح کرد، مسلماً
نیازمند توضیح و تفصیلی به مراتب گستردهتر از آن خواهد بود که در رسانهها بازتاب
یافته. به طور مثال، چگونه
میتوان پذیرفت که فلان و یا بهمان تشکیلات وابسته به سرمایهداری آمریکا از
توافقنامهای که نتیجة مستقیم عقبنشینی کاخسفید در منافع منطقهایاش در
خاورمیانه بوده، «استقبال گرم» به عمل آورد؟!
به چنین استقبالی فقط میتوان در استدلالاتی برخوردار از چندین لایة استراتژیک
معنا و مفهوم داد، و پرواضح است که از نظام رسانهای جهانی نمیتوان
انتظار داشت که دست به چنین «ناپرهیزیها» زده، اقدامی هر چند کماهمیت جهت تنویر افکار عمومی
ایرانیان صورت دهد. در نتیجه، برای
پنهان داشتن ابعاد استراتژی نوین شیوة پروپاگاندی بر فضای رسانهای حاکم شده، که نهایت امر تمامی تحرکات استراتژیک در محورهای
غیرآتلانتیست را به سکوت برگزار میکند. به عنوان نمونه، بیبیسی
که «بلبلزبانترین» بوق فارسیگوی امواج رادیوئی و اینترنتی به شمار میآید، و «بحران» اوکراین را در بوق انداخته، در
مورد دیدار نخستوزیران سازمان شانگهای که با نشست «ویلنیوس» تقارن زمانی داشت خناق
گرفته بود.
ولی در داخل ایران قضیه متفاوت است. حکومت
ناگزیر شده نمایشاتی «خررنگکن» از تغییرات گستردهای به صحنه بیاورد که گویا پیامد
استخراج حسن فریدون از صندوقهای مارگیری است!
از اینرو جهت مطلا نمودن گلیم پارهپارة
«اسلام سیاسی»، دولت رئیس جمهور «منتخب»
دست به اقدامات مضحکی زده. به طور مثال، در همین مسیر شاهد در بوق افتادن ورقپارهای به
نام «منشورحقوق شهروندی» هستیم. ورقپارهای که به نوبة خود نمایهای روشن و
غیرقابل تردید از تلاشهای حکومت اسلامی جهت تثبیت فاشیسم اسلامی در جامعة ایران است.
این ورقپاره که «دستاورد» دولت منتخب به
شمار میآید، در عمل فصلنامهای است
جهت توجیه فاشیسم انسانستیزی که با تکیه بر تعلقات و باورهای تودهها به «دین اسلام»، میخواهد
سرکوب یک ملت را «برحق» جلوه داده و همزمان
برای حکومت نیز به عنوان «عامل حق» کسب مشروعیت نماید! باید
خدمت آقای روحانی بگوئیم، ول معطلید! آنکه به شما «راه» را نشان داده، خودش حاضر نیست در این کورهراه با شما همراهی
کند. این حکومت و نگرشهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادیاش، و خصوصاً مقولة توجیه «تحدید» آزادی بیان، همچون دیگر
نگرشهای تمامیتخواه، آنقدر پوسیده و
مستعمل و هرز شده، که هر دم بیم گسستن
تاروپودش میرود. این گلیم پوسیده را
زراندود نفرمائید.
در راستای همین نمایشهای خنک و تاریخمصرف گذشته، وزارت ارشاد حکومت ملائی نیز پس از برگزاری
نماز و روزه و سردادن زوزه و ضجه، دستها
را بالا زده و یک گزارش جانگداز حضور «فرهنگدوستان» ایران زمین ارائه کرده که
گویا نشاندهندة تساهل فراوان در زمینة نشر و انتشار شاهکارهای ادبی و فلسفی و ...
است که پیشتر در دورة احمدینژاد توسط لاتولوتهای همین حکومت «غیرقابل انتشار»
اعلام شده بود!
میدانیم که طی دوران هشتسالة دولت احمدینژاد که حداقل چهار سال نخست آن با
تأئید تمام و کمال و «علنی» علی خامنهای توأم بوده، هر آنچه میتوانست چاپ شود و خوانده شود، غیراسلامی اعلام شد! «وزارت
ارشاد» آخوندها به این ترتیب، دست به تحدیدی بیسابقه در زمینة آزادی بیان در
تاریخ کشور ایران زد، و آزادی چاپ و
انتشار فقط شامل برخی زیارتنامههای «مجاز» شد! البته
این عملیات هولناک و ضدایرانی، بیدلیل به راه نیفتاد. اربابان یانکی حکومت اسلامی میخواستند با
ایجاد چنین شرایط غیرانسانیای ابزاری مناسب جهت توجیه حمله و کشتوکشتار
ایرانیان بیابند، و تحت عنوان مبارزه با «دیکتاتوری» خاک این
مملکت را همچون عراق و افغانستان از برکت خوشرقصیهای بیترهبری و باند احمدینژاد
و موسوی و دیگر خودفروختگان بیوطنی که از زبالهدان جمع کردهاند، به
توبره بکشند. خوشبختانه سرشان آنچنان در
سوریه به سنگ خورد که هنوز عربدة وامصیبتا از حلقوم کاخسفید به فلک میرسد.
حال دولت فکاهی و البته «منتخب» روحانی، با آزاد
کردن نشر همان «عناوین» غیرمجاز به همراه رفع توقیف از 20 کتاب، که باند
احمدینژاد جهت زمینهسازی برای تهاجم آمریکائیها «سانسورشان» کرده بود، و شاید
خریدار و خوانندهای هم ندارد، میخواهد برای ملت ایران «شقالقمر» کند:
«صدور مجوز 11 هزار و 169 عنوان و رفع توقیف از 20 کتاب در 100 روز»
منبع: مهرنیوز، ۱۳۹۲/۹/۶
نخست بپرسیم، صدور مجوز برای 11 هزار
«عنوان» چه معنا و مفهومی دارد؟ اگر 20 کتاب را رفع توقیف کردهاید، مسلماً از جمله ترشحات اذهان همسنگریهایتان
در بیترهبری، محافل لاتولوتهای اصلاحطلب و دیگر ملایان پشمدار
و بیپشم به شمار میرود. ولی صدور مجوز برای 11 هزار «عنوان» دیگر چه
صیغهای است؟ به عبارت دیگر، اعلامیة وزار ارشاد به ما میگوید، در این
مملکت نزدیک به 12 هزار عنوان کتاب را وزیر ارشاد پیشین «معلق» کرده بود؟ چه شده،
که در قلب همین حکومت، امروز شما
میخواهید به همین آثار اجازة «بررسی» بدهید؟
بالاخره چنین تصمیماتی چه در گذشته و چه در حال مسئولیت دارد. وزیر
مسئول که بوده، و شبکة حقوقی و
قانونگزاریای که به ایشان اجازه داده 12 هزار عنوان کتاب را «سانسور» کند کجاست و
چه کسانی موظفاند از اینان استنطاق کنند؟
مملکت که تکه استخوان نیست پیشکش سگ شود!
بله، اگر ادارة امور یک مملکت را جدی میگیرید، بجای اِهِنوتُلُپ و انتشار «آمار و ارقام»
شکمی بهتر است مسئولیتها را به نمایش بگذارید.
جنایتکارانی که در برابر چاپ 11 هزار عنوان کتاب راهبند «قانونینما»
ایجاد کردهاند، نمیباید پاسخگوی اینعمل
ضدفرهنگیشان باشند؟ از منظر دولت «منتخب» پاسخ منفی است! نه اینان پاسخگو هستند، و نه اعضای دولت قبلی. چرا که دولت «منتخب» همه روزه با فوت کردن در
آستین ندانمکاریهای گذشتگان، میخواهد از خود در برابر ناکارآمدیهای امروزیناش سلب
مسئولیت کند! همانطور که پیشتر نیز طاغوت
و آمریکا و منافقین و محاربین و غیره مسبب کمبودها معرفی میشدند.
در ثانی، اطلاعیة دولت در مورد فعالیتهای وزارت ارشاد
گنگ، بیارزش و بیمعناست. بارها گفتهایم، و باز هم میگوئیم، اگر
ملت ایران برای رهائی از شر حکومت آریامهر به خیابانها آمد برای این نبود که
ایرانیان «ملا» شوند، و آخوندها هم مملکت
را به مسجد تبدیل کنند! این رویای احمقانة ملا و حواریون بازاری
اوست، همانها که ملت را «معمم»، جامعه را مسجد و جیبشان را سرشار از پول دلالی
و رانتخواری میخواهند؛ خواست ملت ایران
این نبوده، نیست و هرگز نخواهد بود.
طی سه دهه، برای تحمیل این «بهشت» لعنتی به ایرانیان تن به همه کار دادید. از قتلعام
ملت گرفته تا سرکوب فرهنگی، تحدید آزادیهای اجتماعی، گسترش
زنستیزی، همکاری با دزدان و آدمکشان و
اوباش و اراذل شهری، خودفروشی رایگان در بازارهای دیپلماتیک بینالمللی
و ... خلاصه بگوئیم، از هیچ پستیای
فروگزار نکردید. اگر میپندارید که در
قفای «توافقنامة هستهای» خواهید توانست همان «کوفت» را در بسته بندی متفاوت به
خورد ملت ایران بدهید خیلی اشتباه کردهاید. چنین توهمی برایتان مرگبار خواهد بود؛ چرا
که از معنا و مفهوم استراتژیک این «توافقنامه» گویا هیچ دستگیرتان نشده. برای خر فهم شدن بد نیست به حکومت «قدرقدرت»
بگوئیم، روسیه در چارچوب منافع منطقهایاش از حملة
اربابان یانکی شما به ایران جلوگیری به عمل آورد، و
مسلماً اگر چنین دخالتی صورت گرفته برای این نبوده که امروز تولة فلان آخوند
آدمخوار زیر دماغ مسکو سانسور «اسلامی» راه اندازد، یا به همکاری اطلاعاتی با تخموترکة کمال
آتاترک در ارتش ناتو افتخار کند:
«[...] سازمان
اطلاعات ایران با سازمان اطلاعات ترکیه همکاری نزدیکی با یکدیگر دارند[...] هیچ کس
حق ندارد این همکاری را به عنوان یک نقطه تاریک در روابط ایران و ترکیه نشان دهد[...]»
منبع: ایسنا، مورخ
30 نوامبر 2013
تا چند روز پیش همین ترکیه خواستار نابودی رژیم بعث سوریه میشد، و حکومت اسلامی نیز در مقام حامی دولت بشار اسد
در رسانهها «نقشآفرینی» میکرد. ولی امروز،
در شرایطی که هنوز مطالبات استراتژیک آتاترکیها در خاک سوریه به صراحت
عنوان نشده، شاهدیم که سفیر حکومت اسلامی در ترکیه، رسماً به همکاری امنیتی با آنکارا به عنوان
عضو رسمی سازمان ناتو «افتخار» هم میکند.
اینهمه بخوبی نشان میدهد که حکومت اسلامی، حداقل پیرامون بحرانهای منطقهای سالهاست که
به ملت ایران دروغ میگوید. ولی این دوران سپری شده، این حکومت یا از خواب سه دههای بیدار میشود، یا ملت ایران مسجد متعفنی را که ملایان با
همکاری کارشناسان سازمان سیا از بولوغایط شمر و یزید و حسن و حسین سر هم کردهاند، بر سرشان
خراب خواهد نمود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر