امروز چند خبر شنیدم که بسیار جالب و آموزنده بود! تعجب ندارد! وقتی همة این اخبار را کنار هم میگذارم تازه میفهمم که بر اساس اعتقادات جماعت «12 امامی» ظهور آن حضرت نباید آنقدرها دور باشد. اول از همه کاشف به عمل آمد که وزیر امور خارجة کرة جنوبی به نامزدی دبیر کلی سازمان ملل متحد معرفی شده، و از آنجا که اگر مخارج این سازمان «محترمه» را تماماً کشورهای بدبخت جهان سوم تأمین میکنند، سیاستاش را همیشه واشنگتن دیکته کرده، به این نتیجه میرسیم که «عنان عزیز» جایش را به یک چشمبادومی عزیزتر از جان خواهد داد. تا اینجا اشکالی ندارد، ولی شاید خیلی از هموطنان ما ندانند که کشور کرة جنوبی اصلاً عضو سازمان ملل نیست! بله، این کشور که با ضرب توپ و توپخانة ژنرال مکآتور در فردای جنگ دوم «احداث» شد، به همراه جفت شمالیاش هیچکدام عضو سازمان ملل نیستند؛ ایندو کشور «سازمان ملل» را هم به رسمیت نمیشناسند! از اینجا بود که فهمیدم «آن حضرت» حتماً دارند «ظهور» میفرمایند.
درست مثل این است که یک کور مادرزاد را به ریاست هیئت داوری جشنوارة سینمائی منصوب کنند، یا مثلاً یک تبعة عربستان سعودی به ریاست جنبش «تازیستیزی» در فرهنگستان زبان فارسی برسد! ولی خودمانیم، آمریکا بعد از انتصاب هفتتیرکش نژادپرستی چون «بولتون» به سمت نمایندة دائم ایالات متحد در این «سازمان»، با نامزدی «نوچة» پادگان ارتش آمریکا در شبهجزیرة کرة جنوبی به مقام مدیرکلی همین سازمان، آنطور که شایسته است توی دهن مردم دنیا زده. حتی امامالمومنین هم نمیتوانست اینجوری توی دهن مردم بزند، اگر فدائیان «جهانی شدن»، که از قضای روزگار همگی «آمریکا دوست» هم از کار در میآیند، میخواهند یک «دهنکجی» بهتر از این به میثاقهای «جامعة ملل» ببینند، فکر میکنم تا «ظهور» آن حضرت باید صبر کنند.
از این خبر «بهجتاثر» که بگذریم میرسیم به خبر دیگری در مورد همان کشور کره، ولی اینبار کرة شمالی! بله، گویا این کشور یک بمب اتم در زیر زمین ترکانده، و همة قدرتهای بزرگ هستهای هم داد و فریادشان بلند شده! روسیه و آمریکا میگویند که این عمل «شنیع» اصل «منع گسترش» را مخدوش کرده؛ چین و ژاپن هم صدایشان را بلند کردهاند که این چه عمل احمقانهای است؟ فقط ما نفهمیدیم که آن حرامزادهای که این بمب را برای کرهایها ترکاند، یا حداقل خبرش را اینجوری در گوش جهانیان میترکاند، کدام یک از این «شیرپاک» خردههاست؟ مگر آنکه قبول کنیم کرة شمالی هم، عین نسخة اسلامیاش ـ حکومت عمامه، ریش و نعلین ـ برای ترکاندن این بمب «ناقابل» از «امدادهای» غیبی همان «حضرت» استفاده کرده باشد؛ میبینیم که از هر طرف که میرویم نقش «آن حضرت» کلیدی میشود، امروز همة راهها نه به شهر رم، که به چاه جمکران میرسد!
ولی هنوز قضیه تمام نشده، شواهد دیگری هم از «ظهور» آن حضرت در دست است! مثلاً بر اساس شایعهپراکنیها، و یا اخبار تأئیدشدة سایتهای ایرانی، وبلاگ علیاکبر ولایتی، وزیر امورخارجة سابق حکومت «بزرگعباداران»، در تهران «فیلتر» شده! آی خندیدم! دلیل فیلترینگ هم این بوده که از مسائل سیاسی حرف زده.
«غلط» کرده از مسائل سیاسی حرف زده، من توی دهن این مسائل سیاسی
میزنم، من خودم مسائل سیاسی تعیین میکنم، و ... (بقیهاش را نمیگویم که بعضیها
یادشان نیاید از کجا آمدهایم!)
بله مگر وزیر سابق حق دارد از مسائل سیاسی حرف بزند؟ این بابا که هزار سال وزیر بود هیچ وقت از مسائل سیاسی حرف نمیزد، فقط در کشورهای آفریقائی «سرمایهگذاری» میکرد، حالا که مشاور رهبر عالیقدر شده به خودش اجازه میدهد در مورد سیاست هم اظهار نظر کند! اینرا میگویند «فضولیزیادی». وبلاگش را «فیلتر» میکنیم، پدرش را هم باید در بیاوریم، مگر مملکت «صاحب» ندارد؟ بروید از همان چشمبادامیها بپرسید، آنها هم میدانند که این مملکت، مملکت «امام زمان» است. البته امام زمان به شرکت «بلاگفا» گفته که وبلاگاش را ببندد، خودش نیامده. ولی اینطور که مسائل پیش میرود تا چند روز دیگر از توی همان چاه جمکران صدایش را خواهیم شنید که میگوید:
توی دهن شما ملت میزنم! من این آقای ولایتی را خودم بزرگ کردم،
اگر میدانستم از مسائل سیاسی حرف میزند، بزرگاش نمیکردم! (ما
هم ادامه نمیدهیم که بعضیها فکر نکنند بیادبیایم)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر