۱۱/۰۶/۱۳۹۱

پیمان تاریخ!


 

نبود گزینة‌ «معتبر سیاسی»،  که بتواند انتخابات آیندة حکومت اسلامی را «بزک» کند،  هیئت حاکمه را به صراحت در بن‌بستی کارورزانه قرار داده.   اگر تا دیروز مشتی سیاست‌باز،   حذف مخالفان و گزینه‌های متفاوت سیاسی را حمل بر «حقانیت» و تأئیدات الهی‌‌شان می‌کردند،   حال که بن‌بست‌ها صریح‌تر به نمایش آمده،   نبود آلترناتیو «مشروع» و مقبول،   چون موریانه به جویدن ستون‌های نگاهبان این حکومت نشسته.   دیری نخواهد گذشت که محافل حاکم و به طبع‌اولی همتایان «خارج‌نشینان‌شان» جهت حفظ دیواره‌های حافظ نظام‌ و پیشگیری از فروپاشی و از هم‌گسیختگی،  تحت الهامات اربابا‌ن‌ خود دست به شعبده برداشته،  باب «وعده و وعید‌های» عجیب و غریب بگشایند.  

 

خلاصه بگوئیم،  دیری نخواهد گذشت که زبان اوباش حکومت‌اسلامی به سخن «منطقی» باز شود!   و دقیقاً در همین میعاد است که سنگ‌های زیرین کاخ پوشالی فاشیسم در لرزش و ریزیش می‌افتد.   ساده‌تر بگوئیم،  آنزمان که فاشیست‌ها «منطقی» سخن ‌گویند،  کارشان به آخر رسیده.   چرا که،  فاشیسم اکسیری است توهم‌زا و منطق‌ستیز،   جز دریده‌گوئی نمی‌شناسد.   زمانیکه شرایط اجتماعی،‌   روابط تولیدی و یا حتی ارتباط عادی میان انسان‌ها پای به دیگرگونی گذاشت،‌   ابزار ضدبشری فاشیسم که بر این روابط تکیه دارد،   و برخلاف ادعای فاشیست‌ها نه زمان‌شمول است و نه جهان‌شمول،  تغییر ماهیت داده و از دست‌های‌‌شان خواهد گریخت.   

 

و در عمل،   تحمیل سانسور،   و حمایت از محدودیت‌های ارتباطی و سیاسی در جوامع استبدادزده با هدف پیشگیری از خلع‌سلاح هیئت حاکمة مستبد در مصاف با «تحرکاتی» است که موجودیت فاشیسم را آنطور که بالاتر آوردیم «تهدید» می‌کند.  رژیم فاشیست اگر اینچنین خلع‌ سلاح شود،  عوامل آن که‌ به دور از محورهای مردمفریبی رایج در چنته هیچ‌ جهت ارائه ندارند تنها می‌مانند.   تنها با چنته‌ای خالی در برابر مطالبات گستردة مردمان.   

 

ملت ایران تا پایان دورة ملاپرستی و دین‌فروشی راه درازی در پیش ندارد.   «جنون» ملاپرستی نیز،  که با ارسال روح‌الله خمینی و اوباش هم‌داستان او به کشورمان اوج گرفت،  همچون دیگر جنون‌ها در تاریخ بشر به سر خواهد آمد؛   فقط می‌ماند راه آینده که هنوز برای ایرانی نه آنقدرها روشن است و نه آنچنان امیدوارکننده.

 

اگر بگوئیم فاشیسم گور خود را خود حفر می‌کند اغراق نکرده‌ایم.   33 سال پیش در چنین روزهائی کم نبودند کسانیکه با گذشتن از جان و مال و نام خود حاضر به همکاری با «باند» خمینی و نوکران هم‌نشین‌اش می‌شدند؛   امروز هیچکس حاضر نیست که مال و جانش در راه حفظ این «نظام»‌ هزینه شود.  حتی آنان که جاه و جلال،  مقام و بارگاه،  و نام و منصب از قِبَل این رژیم دارند،  به آن پشت کرده‌اند.   این آینة دق،  این حاکمیت دست‌نشانده و انسان‌ستیز،   دست در دست دریده‌گویان کربلائی‌ و هرزه‌‌ درایان شریعت‌دوست‌اش روزی از این سرزمین رخت برخواهد بست.   این «پیمان تاریخ» است؛   تا تحقق آن راه درازی نمانده.

 

هیچ نظری موجود نیست: