نمیدانیم حکومت اسلامی چه اصراری به تاریخنگاری و قمپز در کردن دارد. واقعاً جالب است! حکومتی که اصلاً «آدمیزاد» را قبول نمیکند، مرتباً پاپیچ زندگی همین آدمیزاد میشود. تا دیروز نمایندگان مجلس فرمایشی نگران «معاشقه» روی نیمکت پارکها بودند، امروز مطالبی بسیار خندهدار و سرگرم کننده در مهرنیوز منتشر میکنند، مطالبی که اگر آدمیزاد اهل مغازله روی نیمکتها هم نباشد با خواندنشان هوس میکند یک سر برود سراغ نیمکت! ما که حیفمان آمد از کنار چنین مقالات مهم و علمیای بیسروصدا بگذریم. خلاصه همچون دیگر مطالب حکومت اسلامی، این مقالات نیز «علمی» است و ریشه در تعمقات و تفکرات و استنتاجات و دیگر «آتها» و «جاتها» دارد. عمیق است؛ خیلی عمیق است، مواظب باشید غرق نشوید.
موضوع مقالة علمی مهرنیوز، مانند اغلب موضوعات از صدر اسلام تا به حال مربوط میشود به «شکم»! میدانیم که به گفتة زندهیاد هدایت، این مذهب سیکیمخیاردی است، و یک وجب «پائینتنه» را هدف قرار داده. ولی اگر ایشان به اهمیت شکم در صدراسلام اشاره نکردهاند، دلیل موجه دارد. صادق هدایت نیک میدانست، «خوردن است، که کردن است.» به عبارت دیگر حل مسائل زیرشکم، بدون رفع و رجوع امور شکم غیر ممکن خواهد بود. خلاصه به مصداق «چون که صد آید، نود هم پیش ماست»، یک وجب پائین تنه بدون شکم به قول امام راحل همچون آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند! به همین دلیل یعنی برای مبارزه با استکبار، از صدر اسلام تاکنون موضوعات مربوط به تناول و پرخوری و شکمچرانی مورد توجه قرار داشته.
بله، از آنجا که مسئلة پائین تنه را پیشتر حجتالاسلام رهبر روی نیمکت «حل» کرده بودند، امروز مهرنیوز به مسئلة مهم دیگر یعنی «شکم» مشغول شد. محققان که بیکار ننشسته بودند! بلافاصله جایپای این شکمچرانی را در آیات قرآن جستجو نمودند. مقالة علمی مهرنیوز، مورخ اول اردیبهشتماه 1389، تحت عنوان «اشارة قرآن به موز، پیاز، خیار و سدر» چکیدهای است از تفکرات حجت الاسلام «حسن رضا رضائی»! نمیدانیم ایشان «رضائی» هستند یا «رضارضائی»، به هر تقدیر اسمشان هیچ اهمیت ندارد، حتماً خواستهاند نام مبارکشان «رضا» به توان دو باشد و از آنجا که در قرآن هنوز «توان 2» کشف نشده بود، خداوند ایشان را فرمود: «لاکن یک بار کم است، دو بار رضا باشید شما!» «رضارضا» میگوید:
«نام برخی میوهها و گیاهان با اهدافی چون خداشناسی، معادشناسی و تعقل و تفکر در قرآن آمده است»
البته تعجب نکنیم! اگر نیمکت پارک برای «آن کار» مناسب تشخیص داده شده، مسلماً پیاز و سیبزمینی و خیار نیز رهگشای «تفکر و تعقل» میشود. میبینیم که کار علما در مسیری ممتد و حساب شده پیش میرود! بیدلیل این حرفها را نمیزنند. ما چند شب پیش، جای دشمن شما خالی، خودمان شاهد بودیم که پس از مصرف مقادیر قابل توجهی تربچهنقلی، پیازچه و ریحان چه تحولاتی در زمینة تفکر و تعقل و معادشناسی در ما آغاز شد. هی صاحبخانه میپرسید، «دییر سعید» چرا اینقدر شما به بالکن رفت؟ بنده هم میگفتم، قربان رویماهتان، نفس در سینه تنگی میکند، دل سخت بیتاب است، به هوای آزاد احتیاج دارم! اما اگر ما هم حد «اعتدال اسلامی» را رعایت کرده بودیم، بجای گوزیدن مکرر در بالکن مردم، میریدیم به هیکل یک مملکت بعد هم در مورد خیار و پیاز «مصاحبه» میکردیم! میبینیم که خداوند قربانشان بروم همه کارشان حساب دارد.
حجتالاسلام «دورضائی» در ادامه میفرمایند:
«در رابطه با میوهها و سبزیجاتی که در قرآن مورد اشاره قرار گرفتهاند و علل اشاره قرآن [باید گفت]: خداوند در آیه 89 سوره نحل یادآور شده است که قرآنی که نازل شده روشنگر هر چیزی است و در آن همه چیز بیان شده است.»
شاهدیم که رابطة میوه و سبزی با قرآن بیش از آنچه پیشتر فکر میکردیم از واضحات است. از آنجا که در قرآن همه چیز آمده، بدیهی است که میوجات و سبزیجات نیز همچون حبوبات، پارچة فاستونی، مگسکش و امشی و موشک و غیره جای ویژهای از آن خود در قرآن داشته باشد. اصلاً در روزهای آینده که قصد خرید از میوهفروشی داشتید یک جلد کلامالله مجید به دست گرفته میروید سراغ حاجممد میوه فروش. در محل یک تفأل میزنید و مثلاً چنین میآید:
« هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ»
ترجمه کاملاً روشن است: کجای کارید، «خلقکم»؟! اگر موز را دانهای بیست هزار تومان با عجله به فلانتان «اجلاً و اجلون»، برای این است که پولش میرود توی جیب حاج «دول» آمریکانن! اگر پولش توی جیب باغدار بدبخت ایرانی میرفت، عین زردآلوی تبریز و پرتقال شهسواری و سیبگلاب شمیرانی آنقدر سر درخت میماند تا «تمتروناش» در آید و بگندد و خشک شود! میبینیم که اصولاً همه چیز در قرآن آمده، فقط کافی است خواننده نگرشی «درست» نسبت به آیات الهی پیدا کند. ما همینجا باید از حجتالاسلام «دبل رضا» تشکر کنیم که این ابعاد را به ما مسلمین ره گم کرده نشان دادند و دیدیم که چقدر هم خوب میتوان از آیات الهی استفاده کرد.
ولی حجتالاسلام «دورضا»، ابعاد پیشگوئی را نیز در قرآن آوردهاند. خیلی عجیب است، میدانیم که از منظر تاریخی اصولاً میوهای به نام «موز» در صدراسلام برای اهالی شبهجزیرة عربستان ناشناخته بوده. موز فقط پس از جنگهای امپراتوران بنیعباس و گسترش مرزها به جنوب شرقی آسیا، در اوائل دورة عباسیان از این مناطق پای به جهان اسلام گذاشته. ولی حجتالاسلام عزیز ما میفرمایند:
«در قرآن از موز، سیر، عدس و پیاز و خیار نام برده شده است.»
اتفاقاً ما خودمان دیروز یک «پلوپز» خریدیم. امروز هم سوخت و دستمان را گذاشت توی حنا! حال که خداوند از میوجاتی که آنحضرت از وجودشان بیخبر بوده در قرآن سخن گفتهاند، میتوانستند لطف کرده مارکهای مورد اطمینان پلوپز و یخچال و ماشین لباسشوئی و غیره را هم در همان قرآن بیاورند تا ما ملت مسلمان اینجوری گرفتار نشویم. اهل کتاب باید بر دیگران برتریهائی داشته باشد؛ به این طفلان مسلم که امروز گرسنه ماندند چه جوابی بدهیم؟ نه خیار داریم، نه عدس و نه پیاز! ما اصولاً از این خداوند انتظاراتی داریم که باید برآورده کند، در غیراینصورت سروصدایمان در میآید. ما از تبار مشروطهطلبانیم، پررو هستیم و همه چیز مشروط است، تعبد و این حرفها هم اصلاً سرمان نمیشود.
به طور مثال، برویم سر همین مسئلة «نیمکت»! از هم امروز باید در کنار احکام «خیارات» و «پیازات» و جماع و تناول و ... «احکام نیمکت» را هم به دروس حوزوی اضافه کنیم. اگر در هنگام «دخول» نیکمت رو به قبله باشد، آیا «دخول» از نظر شرعی صحیح است، یا حتماً باید جهت نیمکت را تغییر داد؟ اصولاً شهرداری با علم به استفادة بهینهای که امروز جوانان این مرزوبوم از نیمکتها به عمل میآورند، به چه دلیل برخی نیمکتها را رو به قبله نصب کرده؟ مگر شهرداری اسلامی نیست؟ مگر خیمة اسلام در خطر نیست؟ خسته شدیم ما از اینهمه لاابالیگری و بیتوجهی به مسائل شرع. در ثانی، اگر هر دو طرف چادرسیاه بر سر کنند و زیر یک چادربزرگ با آهنگ «ما دو تا ماهی بودیم» بالا و پائین بروند، و در همین هنگام پاسداری از راه برسد و این صحنه را ببیند وظیفة اسلامی او چیست؟ خیمه را گلوله ببیندد؛ با نارنجک حمله کند؛ از نیروهای زرهی سپاه در خوزستان کمک بطلبد؛ یا اینکه شمشیر اسلام را از غلاف بیرون کشیده پردهدری کند تا ببیند پشت پرده چه میگذرد؟ اصلاً ما چه میدانیم زیر چادرسیاهی که وسط یک پارک روی نیمکت هی بالا و پائین میرود ماهیها به چه کاری مشغولاند؟ ممکن است روح شعبان جعفری آن زیر ظهور کرده و در حال «شنا» رفتن برای سلامت اعلیحضرت باشد. حال میخواهید روح شعبانخان را که اینهمه به سر حکومت اسلامی منت دارد و حجج اسلام را نواخته بیازارید؟ در همین مکاشفات و مطالعات بودیم که با یک آیة شریفة دیگر برخورد کردیم:
«انظُرْ كَيْفَ كَذَبُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ»
ترجمة این آیه هم مثل آن یکی کاملاً روشن است، همانطور که حجتالاسلام «دورضا» گفته همه چیز در قرآن آمده. این آیه چند شرط دارد. نخست میفرماید: «انظر کیف»، یعنی اگر «نظر» کردی و «کیف» کردی. بعد اضافه میکند: «کذبوا علی انفسهم»، یعنی اگر آنقدر «بو» آمد که «نفسات» را بند آورد. «و ضل عنهم»، یعنی اگر در بوی «عن» به ضلالت و گمراهی دچار شدی، فورا «کانوا یفترون»! یعنی بیدرنگ به «کانون یفترون» خبر بده. البته خداوند منان نمیخواستند مسئلة «اس. ام. اس»، و اینترنت را مثل موز آنزمان به صورت عریان بنیان کنند، به همین دلیل «کفترون» را «یفترون» نوشتند. و ما دور از جان علماء خر نیستیم، قضیه روشن است. پاسدار در چنین مواقعی باید از «کفترون» نامهبر که همان «اس. ام. اس» خودمان باشد استفاده کند تا علماء در محل حاضر شده بر این زمینلرزة 10 ریشتری که زیر چادرسیاه به صورت عمودی در جریان است نظارت داشته باشند. باید جلوی تلفات این زلزلة مخرب که ممکن است دین و دولت بر باد دهد هر چه زودتر گرفته شود.
البته دقایق این تعمقات و تفکرات و تحلیلات و «آت» و «جات» و «اموات» و غیره بر عهدة علماست. آنها هستند که مشخص میکنند چه باید کرد، و با چه ابزاری به کشف آنچه زیر چادرسیاه مرتب بالا و پائین میرود میباید پرداخت. ما دستمان از اینهمه علم و دانش و آگاهی کوتاه است و به قولی «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل»!
ولی در همان «مهرنیوز» عزیزتر از جان، با مطلب جانگداز دیگری روبرو میشویم: «تخم خروس!» بله، اشتباه نکنیم، در ایتالیا خروسی پیدا شده که تخم میگذارد! البته مهرنیوز که این مطلب را به تاریخ امروز تحت عنوان «خروسی از ترس تخم گذاشت!» منعکس کرده، توضیح میدهد که این خروس به دلیل حملة روباه به مرغدانی از «تخم رفت» و اینک خودش «تخم» میگذارد. میبینید که مسئلة «تخم» به این سادگیها نیست، بیدلیل نبوده که تمامی هم و غم علمای شیعه مصروف به حل مسئلة «تخم» شده. به این امید که این معضل را بکلی از بین ببرند. میدانیم که اگر روزی علما دریابند چگونه میتوان یک ملت را در یک حرکت جادوئی از «تخم» انداخت، و پایههای اسلام را مستحکم نمود تمامی مشکلات جهان اسلام که برآمده از «تخم آدمیان» باشد حل خواهد شد. ولی خوب زمانیکه یک «خروس» تخم میگذارد، مشکل اسلام که حل نمیشود هیچ، مشکلات فراوانی در راه علما قد علم خواهد نمود. به طور مثال، باز هم میرویم سر «نیمکت»!
اگر هنگام حملة سربازان اسلام به خیمهای که بالا و پائین میرود، فرد مذکری که زیر چادر است، از ترس تخم بگذارد، «گناه کبیرة» همجنسبازی بر گردن کیست؟ میدانیم که «علم لواط» از شاخههای علوم دقیقة حوزوی است، ولی لواط خودش حرام است! گناه کبیره است، و اگر مردی به دلیل حملة سربازان اسلام از تخم افتاد و زبانمال لال «حامله» شد، همة لشکریان اسلام در آتش جهنم میسوزند. جواب این معضل فقهی را جز علماء چه کسانی میتوانند بدهند. ما این استفتائات را در همینجا مطرح کردیم تا علوم دینی راهی بر این دسته از مشکلات معاصر بیابد. و مسلم است که تا روشن شدن قضیة «مردی که از ترس تخم میگذارد»، و یا نقش «موز در صدر اسلام» هر گونه حمله به نیمکتهای «چادردار» گناه است، چرا که تبعات ضدشرعی آن میتواند دامن همه را بگیرد. «موز» نیز از اهم امور خواهد بود، خصوصاً که فعلاً با صادرات نفت 80 دلاری پول نفت را باید اسلام خرج چیزی بکند، چه بهتر از موزهای شیرین و گوارای حاج «دول» آمریکائی!
نسخة پیدیاف ـ گوگل
نسخة پیدیاف ـ گوگل(بارگیری)
نسخة پیدیاف ـ اسکریبد
نسخة پیدیاف ـ آدردرایو
نسخة پیدیاف ـ داکستاک
نسخة پیدیاف ـ ایشیو
نسخة پیدیاف ـ باکسنت
نسخة پیدیاف ـ کلمهئو
نسخة پیدیاف ـ زیدو
نسخة پیدیاف ـ مدیافایر
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر