امروز 15 امرداد ماه، واحد خبرگزاری ایرنا در شهر نیویورک، گزارشی از «بدرفتاری» با استادان ایرانی در فرودگاههای مختلف ایالات متحد به چاپ رسانده. بر اساس این خبر که خود از روزنامة «نهچندان معتبر» لسآنجلستایمز نقل میشود، «استادان» و «دانشآموختگان» دانشگاه صنعتی شریف که با روادیدهای معتبر جهت شرکت در چهارمین گردهمآئی «جهانی!» دانشآموختگان دانشگاه شریف به کشور آمریکا تشریف آورده بودند، به گفتة این خبرگزاری با «اقدامات غیراخلاقی» مقامات مهاجرت آمریکا در فرودگاه روبرو شده، اجازة ورود به این کشور را نیافتند. برخی از اینان در «محیطی» که «آنرا زندان توصیف کردهاند» محبوس شده و روز بعد، به همراه زن و فرزندانشان به خارج از آمریکا «اخراج» میشوند . البته تعدادی هم از وکلای دعاوی آمریکائی و «شریف» در این میان از رفتار «غیرانسانی» با «دانشآموختگان» دانشگاه شریف ابراز نارضایتی کردهاند. بر اساس این «اخبار» از تعداد نهائی «دانشآموختگان» دانشگاه شریف که از ورود آنان به آمریکا جلوگیری به عمل آمده اطلاع دقیق در دست نیست! ولی این کنفرانس که قرار بود در مورد مدیریت «حوادث طبیعی»، «موسسات کارگشائی» و «ریسکسرمایهگذاری» تشکیل شود، علیرغم این بازداشتها در موعد مقرر کار خود را آغاز کرد!
این خبر در ظاهر یکی از همان خبرهای «آخوندی» و بیضرری است که سالهاست به خورد ملت ایران دادهاند؛ بر اساس این خبر، عدهای «دانشآموخته» و «استاد» قصد دارند که بحث «علمی» بکنند و آمریکا جلوی آنها را گرفته! این آمریکا چقدر «بچة بدی» شده! ولی در قفای این خبر مسائل بسیار پیچیدهای وجود دارد که فقط با تحلیل همهجانبه میتوان آن را شکافت و عمق حاکمیت «استعماری» بر جامعة ایران را دریافت.
این امر که «دانشآموختگان» محترم دانشگاه شریف که «هیاهوی سیاسی» رایج در حکومت اسلامی، از آن به عنوان یکی از مهمترین مراکز «تحقیقات فنی» صدر اسلام یاد میکند، قصد «تجمع» داشته باشند و در این میان کشور ایالات متحد را برای این منظور برگزینند، اگر دقت نظری مبذول داریم خود جای حرف و سخن دارد. این حضرات در این گیرودار چرا میخواهند در کشوری «مجتمع» شوند که نه تنها ـ به ادعای سران حکومت اسلامی ـ با «عدل الهی» در جنگ است! که عملاً ارتش «عدالتگسترش» را برای حمایت از حاکمیتهای ضد بشری در مرزهای کشور ایران مستقر کرده؟ و در روز چندین زن و کودک عراقی را نیز برای پیشبرد مقاصد جنایتکارانهاش علیل و زخمی میکند و یا به دیار نیستی میفرستد؟ در ثانی، مگر راه قرض دارید که میخواهید حتماً در این کشور جمع شوید؟ این سفرة «مضحک» سخنرانیهای کشک و شلهقلمکارتان را جای دیگری نمیتوانستید پهن کنید که آمدهاید صاف زیر دماغ عمو سام؟ حتماً اگر سئوال کنید میگویند که این «مجمع» همه ساله در یک «کشور» تشکیل جلسه میدهد و از آنجا که گروه وسیعی از «دانشآموختگان» این «دانشگاه» در ایالات متحد به «حمالی کردن مفت و مجانی برای امپریالیسم» مشغولاند، قرار شده که اینبار هم بیائیم و حضور «عمو جان سام»، در مورد «ریسک سرمایهگذاری» بحث کنیم!
بله، خوبی این «دانشآموختگان» استعمار همین است که ملاحظه میفرمائید: خودشان فکر میکنند که درسشان را خوب از حفظ کردهاند! به عقیدة این جماعت، که همگی تبدیل به «نانخورهای یقهسفید» امپریالیسم شدهاند، فعالیتهایشان در فراهم آوردن وسائل آدمکشی و خونریزی عمو سام اصولاً نقشی ندارد. استغفرالله! اینان «دانشگاهی» هستند. ولی اگر درست نگاه کنید، در واقع، «دانشگاهی» هستند، یعنی اگر «دانششان» فقط «گاهی» اوقات «قلنبه» میشود، اغلب «اوقاتشان» به کرنش و بوسیدن زمین برای خوشخدمتی در پیشگاه امپریالیسم آمریکا میگذرد!
آخرین آمار دانشگاههای ایالات متحد نشان میدهد که در تمامی رشتههای علوم پایه، خصوصاً شیمی، فیزیککاربردی و ریاضیات کاربردی ـ تمام رشتههائی که به درد تفنگسازی میخورد ـ در برخی از دانشگاههای «معتبر» اینکشور تعداد دانشجویان دورة دکترا از کشورهای جهان سوم، تا 80 درصد ثبتنامها را به خود اختصاص داده است! این آمار را کشور ایالات متحد خود چاپ میکند، میدانید چرا؟ چون هیچ تعجبی نیز در میان نیست، هیچ کس از خود نمیپرسد که تزهای دکترا و تحقیقات تخصصی در فیزیک کاربردی به کدام لابراتوار پنتاگون وابسته است؟ هیچکس از خود نمیپرسد که بمبهائی که همین بعدازظهر بر سر بچههای بیروت فرو انداختند با کدام پروژة تحقیقاتی در کدام دانشگاه زبالهپرور امپریالیسم در ارتباط بوده؟ اینرا میگویند «دانش» مقطعی: چرا که دانشمند خود نمیداند چه میکند. این افراد از همه جا بیخبر و «دانشمند!» فکر میکنند که مشغول «ضرب و تقسیم» هستند؛ نمیدانند که این «ضرب و تقسیمها» آخرش به کجا میرسد. اینان میخواهند دیپلم بگیرند! باعث افتخار خود، خانواده و کشور مبارکشان بشوند! و امپریالیسم هم خوب میداند با چه «روحیاتی» روبروست؛ این همان «روحیاتی» است که برای ساختنش سالها دور جهان گشته و میلیونها دلار خرج کرده.
حال شاید بهتر است نقش دولتهای دستنشانده را در این «دور باطل» بررسی کنیم. سالها پیش که آقای سلیمی نمین، یکی از فیلسوفان «خسته دل» حکومتاسلامی، مجلهای به نام «کیهان هفتگی» برای ایرانیان مقیم خارج از کشور به راه انداخته بودند، هر هفته سخن از «دانشآموختگان» ایرانی به میان میآوردند که در اروپا و آمریکا آواره شدهاند و کسی هم نمیپرسد که این «لشکر» فرهیختگان در مغرب زمین چه میکند؟ اینکه حکومت «ضدآمریکائی» ایران، دیپلمههای دانشگاههای داخل را با صحنهسازی به خارج از کشور میراند، و بعد در روزنامهها با افتخار اعلام میکند که، «ایرانیان مهاجر در آمریکا از بالاترین ردههای تحصیلاتی برخوردارند!» خود نشان میدهد که «آخوند» برای چه منظور به قدرت رسیده. خالی کردن کشور از متخصص و فراهم آوردن امکانات «مجانی» تحقیقاتی برای آمریکا و اروپا! این است راه و روش حکومت درست و سرنوشتساز! خصوصاً وقتی که «ضدامپریالیستی» هم باشد.
یادشان به خیر نویسندگان و صاحبنظرهائی که در چند دهة اخیر در مورد نقش «روشنفکر» در جامعه مقاله مینوشتند. امروز دیگر از این حرفها کسی نمیزند، امروز نقش منفی «روشنفکری» فقط به مسائلی چون مُسکرات، بیحجابی، بیعفتی، مادهگرائی و ... یعنی مزخرفات «آخوندها» محدود شده. و جای تعجب هم نیست، از قدیم و ندیم روشن بود که چاپیدن ملتها معمولاً از طریق «به بیراهه کشاندن مباحث» میتواند عملی شود. غربیها اینکارها را ـ چاپیدن و به بیراهه بردن ـ همانطور که میبینیم، انصافاً خوب انجام دادهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر