فصل جدیدی از بحرانسازیهای حکومت اسلامی در داخل مرزها آغاز شده. این دوره که چون دیگر دورههای تنش سیاسی با شرکت فعال محمدخاتمی آغاز شد، با اظهارات وی در دانشگاه گیلان و سپس «توضیحات» کافی ایشان در «بنیاد باران» به اوج رسید. قرائت حاجممد خاتمی از نقطهنظرهای آیتالله خمینی، در واقع آغازگر بحران جدیدی بود که میبایست صفبندیهای عمال سیاستهای خارجی در کشورمان را از نو سر و سامان دهد. در دنبالة همین اظهارنظرهاست که شاهد موضعگیریهای جدید عمال سازمان سیا در داخل خاک ایران هستیم. وزارت اطلاعات حکومت اسلامی که میراثخوار ساواک شاه و روابط گستردة این سازمان سرکوبگر اطلاعاتی با منابع غربی است، امروز طی انتشار اطلاعیهای ادعاهای عجیبی مبنی بر شرکت محافل آمریکائی جهت سازماندهی عملیات تروریستی در ایران مطرح کرده. خبرگزاری فارس که به محافل سپاه پاسداران نزدیک است، امروز چنین تیتر میزند:
«وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران با انتشار اطلاعيهاي، جزئيات تازهاي را درباره كشف و خنثيسازي يك شبكه تروريستي وابسته به ايالات متحده آمريكا اعلام كرد.»
همانطور که میبینیم «انفجاری» که پیشتر توسط وزارت کشور و عمال سازمان اطلاعات «تصادفی»، و پروندة آن «مختومه» اعلام شده بود، چگونه در راستای پیشبرد یک سیاست استعماری بار دیگر تبدیل به نخستین خبر نظامی و امنیتی کشور میشود! اگر این خبر از اهمیت برخوردار بود، چرا خبرگزاری فارس و همکاران آن نخست این انفجار را به طرفداران سلطنت نسبت میدهند، و اینک یقة سازمان جاسوسی سیا در آمریکا را گرفتهاند؟ اینهمه در شرایطی که در روزهای نخست به صورت رسمی اعلام شده بود که این انفجارات تصادفی بوده! همانطور که دیدیم، پورمحمدی وزیر معلق شدة کشور، پیش از آنکه بلندگوهای تبلیغاتی را از دست بدهد، این انفجار را مستقیماً به سلطنتطلبان نسبت داد. و قرار بر این بود که مدارک این وابستگی در پی سخنرانی وی به ملت «ایران» تقدیم شود! و ملت ایران هم هنوز در انتظار این «افشاگریها» باقی مانده. ولی پس از فروافتادن پردهها و کنار رفتن دارودستة پورمحمدی و دیگر مقامات تصمیمگیرنده از وزارت کشور، همین انفجار اینبار به محافلی در آمریکا نسبت داده میشود. و کار چنان بالا میگیرد که وزارت اطلاعات دولت مفلوک جمکران، دولتی که به گفتة رئیس آن حتی قادر نیست بدون اجازة بانکهای غربی ارز حاصل از فروش نفت را نیز به مصرف خریدهای دولتی برساند، ادعا دارد که دولتهای انگلستان و آمریکا را به دلیل این بمبگذاری در محافل بینالملل مورد مؤاخذه قرار خواهد داد!
البته تردیدی نیست که دولت جنایتکار آمریکا از بمبگذاری در میان مردم هیچ ابائی ندارد؛ نمونههای این اعمال را طی چند سال گذشته در عراق، افغانستان، پاکستان و همین چند روز گذشته در هندوستان شاهد بودیم. ایجاد وحشت در جامعه و منفجر کردن بمب در میان مردم کوچه و خیابان از دیرباز یکی از استراتژیهای انگلستان و آمریکاست. ولی اگر استراتژیهای استعماری آمریکا تا به این حد روشن و واضح است، تلاشهای دولت مهرورزی جهت مذاکره با ارتش اشغالگر در عراق را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
پیکنت، یکی از سایتهای رنگارنگ وابسته به حکومت اسلامی، که ترجیح میدهد «نعلوارونه زده»، خود را مخالف این حکومت بنمایاند، به دنبال «افشاگریهای» وزارت اطلاعات حکومت جمکران، امروز در تیتر بزرگی عنوان کرده:
«[...] نشریه کریستین ساینس مانیتور در سایت اینترنتی خود ملاقات پنهانی سردار قاسم سلیمانی با رئیس جمهوری عراق [را] منتشر کرد.»
بله، تصویر کاملاً روشن است! حکومت اسلامی از یک سو، سعی در داغ نگاه داشتن تنور پوسیده و یخزدة «نبرد با آمریکا» در داخل مرزها دارد، و از سوی دیگر تمامی تلاش خود را به کار میبرد تا از قافلة «صلح دوستی» در سرزمین عراق نیز در سطح جهانی جدا نیافتاده، متهم به «آتشافروزی» نشود. و در این میان «کریستین ساینس مانیتور» و «پیکنت» نقش دلال محبت بر عهده گرفتهاند! گزارش احمقانة «ساینس مانیتور» بر این پایه به رشتة تحریر در آمده که بساط استعماری یک آخوندبچة مفتضح به نام «مقتدیصدر» را یک حرکت سیاسی، ریشهدار و وابسته به جهان تشیع رقم زده، بادی هم در این میان در آستین دولت مفلوک جمکران بیاندازد، و این تشکیلات استعماری را که در 22 بهمن خودشان با کودتا سر کار آوردهاند، به عنوان یکی از «حامیان» مقتدیصدر به خورد خوانندگان دهد. نقش «پیک نت» نیز با انعکاس این خزعبلات، بدون هر گونه بررسی عمیق و تحلیل جداگانه، در واقع تأئید تبلیغات گستردة غربیها بر سر مسئلة عراق، به زبان فارسی برای هموطنان عزیز است! تبلیغاتی که در آن برای حکومت جمکران نقش ویژهای در نظر گرفتهاند؛ نقشی که به قول «سانیس مانیتور» نه فقط عراق، که غزه و لبنان را نیز در بر میگیرد!
اینکه در هنگام اشغال نظامی یک منطقه توسط یک قدرت جهانی کشورهای همسایه نهایت امر مجبور به موضعگیریهای مشخص نظامی، اطلاعاتی و سیاسی شوند، امری است کاملاً طبیعی. و این مسئله به حکومت اسلامی و مسائل شیعهبازار در کربلا و نجف محدود نمیشود. ولی اشکال حکومت اسلامی اینجاست که از روزهای نخستین کودتای 22 بهمن، فریاد «نبرد با آمریکا» از سوی وابستهترین محافل داخلی به سرمایهداری جهانی، تبدیل به شعار اصلی «انقلاب» ریش و پشم و بازار و حوزه شد! در چنین شرایطی، نشستن دولت جمکران بر سر میز مذاکره با آمریکا، در حالیکه هزاران نفر در نمازهای استعماری و فرمایشی جمعه، فریاد «مرگ بر آمریکا» سر میدهند، واقعاً مسخره است. هر چند این بساط برای آمریکا نان فراوان به همراه آورده، اینگونه تضادها، اگر چه با کمک تبلیغاتچیهای رژیم در داخل و خارج برای افکار عمومی قابل هضم شود، تداوم آن از نظر سیاسی دیوانگی محض خواهد بود. همانطور که میبینیم، با ادامة این برنامة تبلیغاتی، نهایت امر هم دست آمریکا رو شده و هم دست حکومت جمکران!
همانطور که دیدیم، اظهارات «ضداسرائیلی» و نمایشی عمال حکومت جمکران، در کنار افاضات «مقام معظم» پیرامون «حقمسلم» مسلمین در برخورداری از «غنیسازی»، توسط همین سایتها و روزینامههای استعماری تبدیل به بهانههای خوبی برای اعمال فشار بر ملت ایران شده! هر گاه که دکان فشار و تهدید کمی کساد میشود، آناً از حلقوم یکی از رسانهها و خبرگزاریهای غربی «حکایتی» در خطرناک بودن نوکران جمکرانی غرب به گوش خلقالله میرسد. و این اظهارات به مقامات آمریکائی اجازه میدهد که به صورتی کاملاً «مشروع» ما ملت را تهدید به جنگ، بمباران هستهای، محاصرة اقتصادی، اشغال نظامی و هر گونه تهاجمات و جنایات کنند. این تصویر قدیمیتر از آن است که در این مقطع نیازی به تحلیل و بازنگری در دقایق آن داشته باشیم. ولی همانطور که میبینیم سقف دکان «بازیهای قدیم» گویا بر سر بازیگران فروریخته.
طی چند روز گذشته، شاهد بودیم که خبر بسیار مهمی شامل الطاف «تحلیلهای» عمال حکومت اسلامی و مخالفنمایان جیرهخوار جمکران در غرب نشد. آنان که پرواز یک مرغابی را بر فراز خلیجفارس، اگر از طرف روزینامههای غربی «مهم» تلقی شود، روزها و روزها در بوق و کرنای زنگزدهاشان میگذارند، از بازتاب چنین خبر مهمی روی گرداندند! خلاصة مطلب، چند روز پیش، روسیه از زبان وزیر امور خارجه این کشور به آمریکا «پیشنهاد» کرد که تهدید ایران را از برنامة سیاست خود در خاورمیانه «حذف» کند! پیشنهادی که از طرف جوانکی که سخنگوی کاخسفید معرفی شد، به شدت و با قاطعیت مورد نکوهش قرار گرفت، ایشان صریحاً عنوان کردند که حذف تهدیدهای نظامی در برنامة آمریکا نیست! البته روسیه و آمریکا خود میدانند در چه موردی سخن میگویند، به قول معروف «زبان یکدیگر را خوب میفهمند!» این «پیشنهاد» در عمل، چندین روز پیش از طرف نوآم چامسکی، یکی از منتقدین مهم دولت آمریکا در مصاحبهای با نیویورک تایمز، به همراه سه پیشنهاد دیگر تحت عنوان «برخوردی عاقلانه» و انسانی با بحران خاورمیانه تحویل مردم آمریکا داده شد بود ـ بررسی اظهارات چامسکی را به زمان دیگری موکول میکنیم ـ ولی نمیباید تعجب کرد که چند روز بعد کرملین نیز به همین صرافت بیافتد!
خلاصه بگوئیم، دوران تبلیغات استعماری حکومت اسلامی در منطقه به سر آمده. این حکومت دستنشانده که تحت عنوان مبارزه با آمریکا تمامی منابع مالی، انسانی، اقتصادی و فرهنگی کشور را طی سه دهه، به غارت سرمایهداری غرب سپرد، امروز میرود تا از مهمترین تیغة بُرای تبلیغاتی خود: «نبرد با آمریکا» نیز محروم شود. مسلماً نوام چامسکی، و خصوصاً دولت روسیه این «پیشنهاد» را بیدلیل و بدون وجود زمینة مناسب سیاسی در ساختارهای بینالمللی مطرح نمیکنند. و در این میان، عکسالعمل دستپاچه و شتابزدة سخنگوی کاخسفید بیش از آنچه توجیه کنندة ضرورتهای مواضع تهاجمی آمریکا بر علیه ملت ایران باشد، نشان داد که این موضعگیریها نه «معصومانه» است، و نه «اصولی»، بلکه سیاست آمریکا فقط بر پایة محاسبات دقیق بر محور کلاشیهای سیاسی بنا شده!
با این وجود نمیباید این مطلب را بدون ارائة یک بررسی مختصر پیرامون تصمیمات اخیر دیوانعالی بریتانیای «کبیر» پیرامون «غیرتروریست» بودن سازمان مجاهدین خلق به پایان بریم. میدانیم که اینگونه «تصمیمات» صرفاً سیاسی است، و بر پایة مصلحتاندیشیهای مالی و اقتصادی اتخاذ میشود. امروز تصور وجود آیندهای سیاسی برای سازمان مجاهدین خلق، در کشور ایران بسیار دشوار مینماید. این سازمان، از نخستین روزهای شکل گیری، ریشههایاش را در دیوارههای امنیتی «جنگسرد» دوانده، ولی در شرایط فعلی، تندرویها و «هلمنمبارزطلبی» دیگر نمیتواند برای یک حرکت سیاسی عامل توجیه کننده و مشروعیت دهنده باشد. خصوصاً اینکه «اسلام»، یعنی شاهکلید این سازمان، اینک در هر شکل و صورتی در میان تمامی طبقات ایران موضعی تدافعی یافته. با در نظر گرفتن این شرایط میتوان اطمینان داشت که تصمیمات دیوانعالی انگلستان به نفع سازمان مجاهدین خلق تمام نخواهد شد؛ با این وجود این تصمیمات تهدیدی است مستقیم بر علیه دولت جمکران و روسیه!
در مطلب قبلی سفر علیاحضرت ملکة انگلستان را به ترکیه، و در شرایط فعلی «تهدیدی» مستقیم بر علیه روسیه عنوان کردیم! و اینک به صراحت میبینیم که این تهدید ابعاد گستردهتری به خود میگیرد. سیاست روسیه در ایران، خارج از تمامی بنبستهائی که در بطن آن میتوان یافت، بر اصلی کلی استوار شده: عدم حمایت از فروپاشی در ایران، و پیش راندن گام به گام دولت مهرورزی به مواضعی «روسوفیل»! این سیاست که نهایت امر دکان اسلام بازی را نیز در بطن این حاکمیت تق و لق خواهد کرد، به دنبال همکاران و حامیانی در میان محافل غربی است تا بتواند با حمایت از گسترش صلح در مرزهای مستقیم روسیه، امکان بازیهای خطرناک و ماجراجوئیهای سیاسی را از ارتش آمریکا، محافل وابسته به غرب، و خصوصاً آخوندهای همکار کاخسفید در ایران سلب کند. در چنین شرایطی است که به طور مثال، برنامههای دولت احمدینژاد جهت کنترل عملیات اوباش شهری، اوباشی که مستقیماً پایههای حکومت جمکران به شمار میروند، به دست جمعی از آخوندها و تولهآخوندها تبدیل به مبارزه با بدحجابی و سرکوب عمومی مردم میشود! ولی حاکمیت انگلستان ظاهراً در برخورد با مشکل منطقه به دو نیم شده، چرا که در راستای همین تنشآفرینیها در شهرهای بزرگ، شاهدیم که همین حاکمیت با آزادسازی فعالیتهای سازمان مجاهدین خلق، وسیلهای جهت ایجاد انسجام از طریق بحرانسازی در لایههای مختلف حکومتی جمکران فراهم میآورد. زمانیکه دیوانعالی کشور انگلستان یک تشکیلات سازمانیافته را که اعضاء آن به خون آخوند تشنهاند، از جمع گروههای تروریستی خارج میکند، در شرایط فعلی، عملاً آنان را تبدیل به عاملی جهت تقویت همکاریهای خود با روسیه کرده!
با این وجود، نمیباید فریب این نمایشنامهها را خورد. قدرت استعماری انگلستان امروز بیش از پیش فرتوت و فروپاشیده شده، حتی ماجراجوئیهای خاورمیانهای این کشور، فقط با حمایت مالی و نظامی آمریکائیها امکانپذیر شد. در واقع، عکسالعمل اخیر انگلستان، و آزادسازی فعالیتهای سازمان مجاهدین خلق، آخرین تیر در ترکش این امپراتوری استعماری در منطقة خاورمیانه است. چرا که مجاهدین خلق نیز، از هم اینک شرایط منطقه را به صراحت دیده، و در مییابند که امروز میباید دستیابی به قدرت سیاسی در ایران را خارج از چارچوب مراودات ویژة «جنگسرد» دنبال کرد! و این دستیابی فقط میتواند نتیجة ارتباطات مستقیم و گسترده با قدرتهای بزرگ منطقهای باشد، و نه برخاسته از تصمیمات یک دادگاه در انگلستان!
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر