۳/۱۲/۱۳۹۲

هم‌صدا با ترکیه!


 

 

تحولات اخیر کشور ترکیه این سئوال را به ذهن متبادر می‌کند که آیا دوران ترک‌تازی اسلامگرایان در سرزمین امپراتوران عثمانی به پایان رسیده،  یا اینکه اینبار نیز دولت اسلامگرا جهت خروج از بحران سیاسی «راه‌حلی» خواهد یافت.   به صراحت بگوئیم،  برای اسلامگرائی در میانمدت مشکل می‌توان در منطقه «راه‌حلی» ارائه داد.   ولی هنوز علیرغم داده‌های منسجم،   با در نظر گرفتن منافع «کلان ـ استراتژیک» قدرت‌های جهانی،  برخی تمایلات «اسلامگرائی سیاسی»‌ در افق دوردست منطقه برای خود زمینه‌هائی جهت شکوفائی می‌بینند.   به طور مثال،   هنوز تکلیف اسلامگرائی در لبنان روشن نشده،  و جابجائی مواضع سیاسی و نظامی حزب‌الله تاکنون نتوانسته به صراحت مشخص کند که اسلامگرائی در این سرزمین تا کجا دوام و بقاء خواهد یافت.   همچنین در عراق،  سوریه و اردن شاهدیم که اسلامگرائی هنوز قادر است پیرامون شعارهای گنگ و موهوم از قماش «مبارزه با صهیونیسم» برخی محافل را به گرد خود متمرکز کند.   در این میان،   خصوصاً در پاکستان و افغانستان اسلامگرائی هنوز در موهوم‌ترین معنای خود یعنی «مبارزه با امپریالیسم» دست و پا می‌زند.  ولی در ترکیه شرایط دیگری حاکم است.

 

در این کشور،  ‌ اسلامگرائی در مقام یک «ساختار دولتی» ایده‌ای نوین و تصویری «ایده‌آلیستی» به شمار نمی‌آید.   اسلامگرایان سال‌های سال در این کشور حاکم بوده‌اند و ترک‌ها با معنا و مفهوم دولت اسلامی بخوبی آشنایند.   و دقیقاً به همین دلیل است که تحولات امروز در ترکیه از اهمیتی کلیدی برخوردار می‌شود.   رد حکومت اسلامی در ترکیه با شناختی چندین ساله از عملکرد،  افق‌ها،  انتظارات و دیالوگ و گفتمان‌اش صورت می‌گیرد،   نه صرفاً در چارچوب یک خیزش خیابانی کورکورانه و از روی تعصب و خشم! 

 

چه حکومت ترکیه از این بحران جان سالم به در برد،  و چه تحولات اجتماعی بر بساط حجاب‌فروشی و دین‌خوئی‌اش نقطة پایان گذارد،   سقوط پایه‌های اسلامگرائی در اینکشور آغاز شده،  و دیگر نمی‌توان عقربه‌های ساعت را به هیچ قیمتی به گذشته بازگرداند.  «بهار ترکیه» پاسخی است دندان‌شکن به وحشیگری‌هائی که لندن و واشنگتن تحت عنوان «بهار عرب» در کشورهای مسلمان‌نشین به راه انداخته بودند.   طی این «بهار فروشی»،   خوش‌خیالی برخی محافل در واشنگتن و لندن کار را بجائی کشانده بود که ادامة «بهار عرب» را حتی در سرزمین‌های روسیه دنبال کرده،   برای هر یک از مناطق مسلمان‌نشین «دولت موقت اسلامی» نیز تدارک دیده بودند! 

 

دیدار اخیر «سناتور» مک‌کین از لات‌ولوت‌هائی که با دلارهای نفتی شیخ‌نشین‌ها و اسلحة ارسالی یانکی‌ها در سوریه دست به آشوب زده‌اند،  و تصاویری که طی این دیدار غیرقانونی  از ایشان در کنار تروریست‌ها و آدم‌ربایان سرشناس منتشر شد،  نشان می‌دهدکه حداقل یک شاخه از حاکمیت ایالات متحد،  در مورد مبارزه با تروریسم «کجا نشسته!»   

 

اگر امروز اردوغان دست به دامان پلیس دست‌نشاندة ترکیه زده و خواهان برخورد ملایم‌تر «مقامات» با تظاهرکنندگان می‌شود،   فقط و فقط به این دلیل است که پشت جبهة اسلامگرائی در واشنگتن و لندن،‌  «ترک» برداشته.   در غیر اینصورت لات‌های مسلح ترک،   لباس‌شخصی‌ها یا همان گرگ‌های خاکستری کذا،   بدون دخالت پلیس جنبش ملت ترک  بر علیه اسلامگرائی را طبق معمول سرکوب می‌کردند.  آقای اردوغان نیز در این میانه مطابق معمول «طلبکار» می‌شد و تحت عنوان حافظ «حقوق ملت» سر موعد حاضر شده از «مردم» می‌خواست تا برای فرار از چماق گرگ‌ها به دامان «اسلام» بازگردند و با پلیس اسلامگرا همکاری کنند!   خلاصه همان برنامه‌ای را به مورد اجرا می‌گذاشت که سال‌هاست در اینکشور به روی صحنه برده ‌شده،‌   و احدی از چند و چون آن در ورق‌پاره‌های جهان سخنی به میان نیاورده.  

 

ولی این قصه دیگر به پایان رسیده و نخستین قربانی منطقی عقب‌نشینی و شکست لندن و واشنگتن در بحران سوریه کسی نخواهد بود جز همین تشکیلات اسلامگرا در ترکیه.  فریادهای اعتراض «مقامات» دولت آمریکا به سیاست‌های اوباما که این روزها برخی  ورق‌پاره‌های ینگه‌دنیائی را پر کرده،  ‌ عربده‌هائی است که از روی ضعف و بدبختی کشیده می‌شود.   به صراحت بگوئیم،  «مخالفان» سیاست‌های منطقه‌ای اوباما،   چه در هیئت‌های مشاوران سیاسی و چه در مقام‌های رسمی و قانونگزاری گزینة دیگری در برابر قدرت‌های منطقه‌ای ندارند؛   هر کس بجای اوباما می‌بود همین سیاست‌ها را بالاجبار دنبال می‌کرد.   فریاد «مخالفان» از این روی به آسمان رفته که قصد دارند چنین وانمود کنند که «گزینه‌ای» متفاوت در دست است!   ادعائی پوچ و بی‌پایه که از مراسم ملاقات امثال مک‌کین با تروریست‌های شناخته شده در مرزهای سوریه پای فراتر نخواهد گذارد.  جالب‌تر از همه،   زمانی که تصاویر حضرت سناتور در کنار آدم‌ربایان منتشر شد،   دفتر مک‌کین در کمال وقاحت اعلام کرد،  ایشان با چنین افرادی ارتباط ندارند! 

 

در چنین شرایطی است که حکومت اسلامی ملت ایران را به پای صندوق‌های رأی «دعوت» می‌کند.  بی‌پیرایه بگوئیم،  ملت ایران اگر «دعوت» یک رژیم فاشیست را برای بازی در میدان استبداد بپذیرد،  در برابر تاریخ خود و آیندة خود مسئول خواهد بود.   آنان که با ترفندهای همیشگی،   «انتخابات» را با «دمکراسی» طاق زده‌اند،  و وانمود می‌کنند که «انتخابات» فی‌نفسه می‌باید مورد احترام ملت قرار گرفته و از لبیک عمومی برخوردار شود،  بیشرمانه دروغ می‌گویند.  اینان همان‌های‌اند که بحران‌سازی‌های ضدانسانی و غوغاسالاری‌ها و تحرکات ساواک و شهربانی شاهنشاهی را «انقلاب اسلامی امام خمینی» جا زده بودند.   همان‌ها که از دوران اجبار شاه به آغاز تغییرات در کشور،   بجای ارائة برنامه‌ای جهت بهبود شرایط زندگی انسان‌ها،  ملت ایران را به پیروی از «امام امت» فرا‌خواندند و تاریخ ایران زمین را اینچنین در محراب قدرت‌پرستی آخوندیسم دست نشانده قربانی کردند.   تنها پاسخی که ملت ایران می‌تواند به اینان و حاکمان هم‌سفره‌شان بدهد تحریم این مسخرگی حکومتی است!   

 

ما نیازی نداریم که برای «نه گفتن» به حکومت اسلامی در نمایشات انتخابات این حکومت شرکت کنیم.  و اجازه نخواهیم داد تا حضور ما به ابزار کسب مشروعیت برای این حکومت استعماری تبدیل شود.   ما با تحریم این شبه انتخابات در واقع به اربابان این حکومت در لندن و واشنگتن تفهیم می‌کنیم که هم‌صدا با ملت ترکیه،  با فاشیسم؛   استبداد؛  دین‌خوئی و حکومت دینی مخالف‌ایم.   فریاد جوانان ترک را که بر علیه استبداد اسلامی تجمع کرده‌اند به گوش جان بشنویم،  این همان فریادی است که دیر یا زود آسمان شهرهای ایران را نیز به رنگ امید،  دمکراسی و انسانیت فراموش شده در این سرزمین نقاشی خواهد کرد،   و آن روز دور نیست.  

 

 ...

 

هیچ نظری موجود نیست: