اجلاس «ژ8» در کشور ژاپن همانطور که انتظار میرفت پیامدهائی مستقیم در زمینة استراتژیک و جهانی داشت. اگر حملة انتحاری به سفارت هندوستان در کابل را نقطة آغازین این تغییرات استراتژیک بدانیم، تغییراتی که هم امروز با حملة افراد مسلح به سرکنسولگری ایالات متحد در ترکیه ادامه یافت، خروج آخرین ناو هواپیمابر ایالات متحد از خلیجفارس مسلماً مهمترین آنان خواهد بود. امروز این خبر را سایت نووستی اینچنین منتشر کرد:
«با اعزام ناو آبراهام لینکلن به آبهای دریای عرب، آخرین ناو هواپیمابر آمریکا از خلیج فارس خارج شد.»
با نگاهی به آنچه اجلاس «ژ8» تاکنون برای جهانیان به همراه آورده میتوان اذعان داشت که این کنفرانس از جمله مهمترین گردهمائیها در ردة بالا، طی دهة گذشته به شمار میرود. در ضمن، تا آنجا که به مسائل کشور ایران مربوط میشود، میبینیم که حکومت اسلامی با آنچه «آزمایشات» موشکی با برد دوهزار کیلومتر عنوان میکند، چگونه خود را در مسیر خط تبلیغاتی ایالات متحد قرار داده، تحرکاتی که امروز دیگر علنی و خندهدار به نظر میآید.
ولی شاید جهت آغاز بحث بهتر باشد نخست سری به جمهوری چک بزنیم. همانطور که میدانیم یکی از بازتابهای کنفرانس «ژ8»، نهائی کردن قراردادی بود که بر اساس آن شبکة سپر دفاعی ضدموشکی آمریکا در جمهوری چک نصب میشود! بارها گفتهایم، و پیشتر نیز متخصصان و صاحبنظران در ردههای فناوریهای موشکی و نظامی در مقالات کارشناسانه عنوان کردهاند که حکایت «سپردفاعی» از پایه و اساس یک قصه بیش نیست. خلاصة مطلب راه دور نخواهیم رفت اگر اذعان کنیم که نصب این به اصطلاح «سپردفاعی» بیشتر در سطوح تبلیغاتی و رسانهای صورت میگیرد تا در واقعیت!
سپر دفاعیای که ایالات متحد ادعای برخورداری از آنرا دارد، ادعائی که روسیه نیز در شبکة تبلیغاتی خود آنرا به هیچ عنوان به زیر سئوال نمیبرد، بیشتر تبلیغاتی رسانهای است تا تهدیدی عملی و نظامی؛ این شبکه هنوز از نظر فناوری نهائی نشده، و حتی آزمایشات این نوع فناوری، که طی دورة بیل کلینتون تبدیل به اسب شاهوار تبلیغاتی سازمان ناتو شده بود، به دلیل الزامات جنگ عراق مدتهاست که متوقف مانده! خلاصة امر عنوان این مطلب که نصب سپردفاعی در فلان و بهمان کشور «نهائی» شده، فقط یک هیاهوی تبلیغاتی است. چرا که چنین سپری اصلاً وجود خارجی ندارد.
ولی همانطور که دیدیم، قدرتهای بزرگ جهانی در «وجود» چنین سپر «جادوئیای» هیچکدام تردید به خود راه نمیدهند. در عمل، اینک که آمریکا از همه طرف مورد تهاجم دیگر قدرتها قرار گرفته، و بالاجبار میباید عقبنشینی کند، چه بهتر که این عقبنشینی در ردة تبلیغات رسانهای تحت عنوان «بدهبستان» صورت گیرد تا یک عقبنشینی صرف و از موضع ضعف! دلیل «اجماع» جهانی بر وجود چنین سپری جادوئی، و عکسالعملهای زبانی مقامات روسیه، در همین نکتة کوچک نهفته! همه میدانند که این سپر وجود ندارد، ولی وجود فرضی آن کارساز همگان شده! در عمل، اشتباهی که آمریکائیها در هنگام فروپاشی اتحادشوروی مرتکب شدند، اینبار از سوی قدرتهای دیگر در مورد آمریکا تکرار نمیشود؛ تفهیم بیارادگی و فروپاشی در سیاستهای جهانی آمریکا به هیچ عنوان به نفع دیگر قدرتهای جهانی نیست!
در همین راستا «انعقاد» قرارداد نصب این سپرجادوئی در کشور چک از طرف روسیه نیز با عکسالعمل «تند» مطبوعاتی روبرو شده! البته در این میان اوباش حکومت اسلامی و در رأس آنان سپاه استعماری پاسداران به دستور اربابان بیش از دیگران «دم میجنبانند»! این سپاه در راستای تبلیغاتی که سایت «فارسنیوز» به راه انداخته، امروز چندین آزمایش موشکی را با «موفقیت» به انجام رسانده، و این «موفقیت» با عکس و تفصیلات در سایتهای امامزمان نیز منعکس شده! اینهمه برای آنکه در دنبالة تبلیغات ایالات متحد، کاندی رایس، کنیزک کاخ سفید، در بلغارستان اعلام کند:
«این آزمایش موشكی دلیل بر این است كه تهدید موشكی ایران خیالی نیست!»
و این خبر بهجتاثر را هم در کمال تعجب سایت وابسته به حاکمیت روسیه، نووستی در رأس خبرهای خود قرار میدهد! چرا که پیشتر نیز مقامات امنیتی آمریکا از روسیه درخواست کرده بودند که جهت «مقابله» با تهدید ایران به برنامة ضدموشکی آمریکا بپیوندد! اگر امروز، هم آخرین ناو هواپیمابر آمریکا از خلیجفارس خارج شده، هم قراردادهای نصب یک سیستم ضدموشکی در اروپای شرقی نهائی میشود، میتوان دریافت چرا سپاه پاسداران میباید موشک هوا کند؟ چون این موشک هم مثل همان «سپردفاعی» کاملاً مجازی است. در دو هزار کیلومتری مرزهای کشور ایران چه پایگاه و کشور عمدهای قرار دارد که سپاه پاسداران با هوا کردن این موشکها آن را مورد تهدید قرار دهد؟ کشور اسرائیل، یا سربازخانههای آمریکا در کشورهای عربی، افغانستان و عراق، یا شهر آنکارا، و دهلینو؟ این عملیات «رسانهای» فقط به این دلیل به راه افتاده که به دولت آمریکا امکان دهد در بوق «مقابله» با خطرات موشکی سپاهپاسداران تا آنجا که میتواند بدمد! و زمینهساز فراهم آوردن مقدمات تحریمهای اقتصادی، مالی و چپاول ارزهای حاصله از فروش نفت خام ایران شود! خلاصه بگوئیم، در برابر یک «تهدید» موشکی مجازی، آمریکائیها یک سیستم «ضدموشکی» مجازی ساختهاند تا در صحنة سیاست منطقه تئاتر «نبرد با آمریکا» را با شرکت نوکران جمکرانی خود همچنان برقرار نگاه دارند، ولی مقصد اصلی این تجلیات «مجازی» دلارهائی است که به هیچ عنوان «مجازی» نیست! و میباید به جیب عموسام سرازیر شود.
با این وجود در منطقة آسیای مرکزی و جنوبی، کشور ایالات متحد با بحرانی روبرو شده که به هیچ عنوان همچون حکایت موشکبازی سپاه پاسداران «مجازی» نیست. امروز دولت هند که قصد شتاب بخشیدن به توافقنامههای هستهای با آمریکا را داشت، اکثریت پارلمانی را از دست داد! بر اساس گزارش روزنامه لوموند، مورخ 9 ژوئیة سالجاری، دولت هندوستان بالاجبار میباید در ترکیب «ائتلافی» خود تجدید نظر کند! حال میباید دید که چنین تجدیدنظری امکانپذیر است یا خیر؟ هند که در اوج جنگ سرد، و پس از نخستین آزمایش هستهای در سال 1974 مورد تحریمهای متفاوت اقتصادی، مالی و نظامی از طرف غربیها قرار گرفت، امروز قصد آن دارد که از بحران فزایندهای که دامنگیر ایالات متحد شده، به بهترین وجه ممکن در راه منافع ملی خود استفاده کند؛ گسترش همکاریهای هستهای با آمریکا و به احتمال زیاد در بنبست قرار دادن سیاستهای کرملین در منطقه! البته آقای سینگ، نخست وزیر هند که امروز در ژاپن با جرج بوش ملاقات داشت، به وی اطمینان داده که «دولت وی در خطر سقوط» قرار ندارد! ولی میباید شرایط فعلی را نیز در نظر گرفت. چرا که نزدیک شدن هند به آمریکا در منطقة حساس آسیای جنوبی نه از نظر چین قابل قبول است، و نه روسیه به آن روی خوش نشان خواهد داد.
میباید قبول کرد که آمریکائیها تا به حال توانستهاند چندین سیاست موازی را در منطقة آسیای جنوبی و شرقی همزمان به پیش برانند؛ همکاریهای استراتژیک با چین، بنیانگذاری نطفههای اقتصاد وابسته به غرب در کشورهای موسوم به «اژدهای آسیا»، اشغال نظامی ژاپن و کرة جنوبی و اعمال سیاستهای بازدارنده بر علیه ویتنام و کرة شمالی تاکنون زمینه را برای حفظ برتری سیاسی و نظامی آمریکا در این منطقه فراهم آورده، ولی با ورود هندوستان به این معادلات شرایط کاملاً تغییر خواهد کرد. انفجار سفارت هندوستان در کابل، اگر اعلام خطری بر علیه سیاستهای غربگرای دولت فعلی هند تلقی شود، به صراحت میتواند زمینهساز بحرانی فزاینده برای دهلینو باشد. و این امر کاملاً قابل درک است که در صورت پایهریزی چنین «بحرانی»، ایالات متحد در شرایطی نیست که از هند در برابر چین و یا روسیه حمایت کند. در عمل، حمایت فعلی، و هر چند زیرجلکی ایالات متحد از سیاست هند را نیز نمیباید به هیچ عنوان در راستای شکلگیری سیاستهای «موازی» کاخسفید در منطقه تحلیل کرد؛ این سیاست نیز در مقام خود صرفاً بازتابی است از ضعف ساختاری مزمنی که آمریکا در این منطقه به آن دچار شده. آمریکا مسلماً ترجیح میداد که در کنار هندوستانی کنترل شده توسط کرملین گام بردارد، هندوستانی که به دلیل نشست و برخاست با ایالات متحد، نتواند روابط میان واشنگتن و پکن را «مسموم» کند.
بحران فعلی در هندوستان، که تا چند روز دیگر میباید «نهائی» شود، از آنچه امروز در رأس خبرهای رسانههای غربی قرار گرفته و در وصف موشکها و ضدموشکها قصه و حکایت برای مردمان میگوید به مراتب با اهمیتتر است. میباید دید که چگونه در آستانة برگزاری بازیهای المپیک پکن، بازیهائی که کشورهای چین و روسیه جهت شکست سیاسی ایالات متحد خود را برای آنها بخوبی «آماده» کردهاند، آمریکا میتواند از افتادن به دام گستردهای که در برابر دارد اجتناب کند؛ ولی میباید قبول کرد که اجتناب از فرو افتادن در این دام فقط با علم به وجود آن امکانپذیر نیست، بلکه امکاناتی میطلبد که به احتمال زیاد ایالات متحد در حال حاضر در اختیار ندارد.
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر