۳/۲۲/۱۳۹۲

نفرت فروشان!


 

سایت بی‌بی‌سی،  ‌ با انتشار مطلبی تحت عنوان «با تماشایِ انتخابات،  نمی‌توان برنده شد!» به قلم محسن جلالی،   در واقع برای شرکت در انتخابات حکومت اسلامی فراخوان داده. همانطور که از عنوان این مطلب برمی‌آید،  مقالة کذا «تشویق‌نامه‌ای» است جهت تحریک ایرانیان «ساده انگار» به شرکت فعال در انتخابات جمکران!  تشویق‌نامه‌ای «سیاسی ـ محفلی» که برخلاف تأکیدات نویسنده،   بسیار خام‌تر از یک تحقیق «علمی» می‌نماید!   البته سایت‌های دیگری هم این مقالة وزین و «خررنگ‌کن» را منتشر کرده‌اند.   یادآور شویم گروهی از کاربران سایت «بی‌بی‌سی» در تأئید و یا تکذیب مقالة ‌مذکور توضیحاتی به آن افزوده‌اند. 

 

ولی از آنجا که دیپلماسی «انتخابات» در ایران در شرایط فعلی پای در مرحلة بسیار حساسی گذاشته،   و از آنجا که نویسندة این وبلاگ بارها و بارها بر تحریم خیمه‌شب‌بازی‌های حکومت جمکران پای فشرده در این مرحله نمی‌توان ‌صحنة این برخوردها را به صورت انحصاری در اختیار شبکة سخن‌پراکنی وزارت‌ امورخارجة انگلستان رها کرد.  پس در همینجا چند مطلب را توضیح می‌دهیم.   

 

موضعی که ما از آغاز فعالیت این وبلاگ اتخاذ کرده‌ایم هیچگونه تغییری نکرده،  دلیل هم روشن است.   شرکت صرف در «انتخابات» نمی‌تواند ارتباط ویژه‌ای با برقراری «دمکراسی» داشته باشد.   به عبارت دیگر،   آنجا که «رأی‌گیری» صورت می‌گیرد،   چه این رأی‌گیری از منظر اسلام‌باوران و ایران‌پرستان و ... «منصفانه» باشد و چه «ظالمانه»،   الزاماً «دمکراسی» حاکم نیست!    و ما خواستار برقراری دمکراسی در ایران هستیم،   نه شرکت در «رأی‌گیری‌ها!»     ایجاد ترادف میان «انتخابات» و «دمکراسی» ریشة اکثر «کژ‌فهمی‌هائی» است که پیرامون فعالیت‌ رژیم‌های استبدادی در قرن معاصر به وجود آمده.   و همین ترادف عوامفریبانه است که حامیان «ساده‌لوح» را به حضور در پای صندوق‌های رأی «تشویق» می‌کند.   به طور خلاصه بگوئیم اینان،  تحت تأثیر «قلم‌زن‌هائی» از قماش جلالی،   برای «شرکت در انتخابات»‌  فضیلت‌هائی قائل می‌شوند که اصولاً در رژیم‌هائی از قماش حکومت جمکران وجود خارجی ندارد.

 

نمونه‌های تاریخی فراوان است.   و همینجا محض اطلاع  بگوئیم،  در اتحاد شوروی سابق تعداد «انتخابات» سالانه به مراتب از ایالات متحد بیشتر بود!  حزب کمونیست اتحاد شوروی بیش از 20 میلیون عضو فعال داشت و با احتساب وابستگان و فامیل و دوستان اینان،  رقم شرکت کنندگان در «انتخابات» مختلف اینکشور مسلماً به مراتب از رقم شرکت‌کنندگان در انتخابات ایالات متحد بیشتر بوده.   ولی نه اتحاد شوروی خود را یک «دمکراسی» می‌دانست و نه دیگر کشورها برای‌اش چنین «امتیازی» قائل می‌شدند.  در مقابل،  طی سال‌های پس از جنگ دوم در ایالات متحد،‌  خصوصاً در انتخابات ایالتی فقط بین15 تا 20 درصد آمریکائی‌ها شرکت فعال داشتند!  در صورتیکه طی همین‌ سال‌ها دمکراسی در آمریکا حاکم بوده. 

 

نمونة فوق به صراحت نشان می‌دهد که زندگی در چارچوب قوانین انسان‌محور و برخورداری انسان‌ها از آزادی‌بیان،  آزادی‌ مطبوعات،  آزادی احزاب و اتحادیه‌ها و ...  در پای صندوق‌های رأی تنظیم نمی‌شود،   این آزادی‌ها از «تنظیماتی» دیگر برخوردار است که ارتباط چندانی با «انتخابات» ندارد.   ولی شبکة «خررنگ‌کن» جهانی،‌  خصوصاً در کشورهای تحت‌سلطه،   تولید و تکثیر «مقالاتی» از قبیل آنچه به قلم محسن جلالی ارائه شده را،   نه جهت برقراری دمکراسی که با هدف حمایت از برپائی نوعی هیاهوی پوپولیستی و به اصطلاح «مردمی» مورد عنایت قرار می‌دهد.   هیاهوهائی از همان قماش که در بلوای «بهار عرب»،   چندین و چند کشور آفریقائی و آسیائی را به طاعون «اسلام ‌سیاسی» مبتلا کرد،  و هزاران انسان را هم آواره نمود .   

 

در چارچوب نگرش انسان‌محور معاصر،   اساس و پایة زندگی انسان را انسان‌محوری قوانین و حقوق اجتماعی مشخص خواهد کرد،‌   نه شرکت فعالانه در «انتخابات».   چه این انتخابات «درست» تلقی شود و چه «غلط!»   به همین دلیل نیز ما برخوردهائی را که شبکه‌های سرکوب جهانی در چارچوب «تشویق» خلق‌الله به شرکت در انتخابات سیاسی باب کرده‌اند محکوم می‌کنیم.  

 

به یاد داشته باشیم که «انتخابات» در حکومت اسلامی از پایه و اساس یک «موضوع انحرافی» است؛  یک «آدرس عوضی» است.   مسئله به این محدود نمی‌شود که این «انتخابات» درست است یا خیر؛   مسئله اینجاست که با هیاهوئی که پیرامون «صحت» و «سقم» آن به راه می‌افتد چه بلواها و غوغاهائی می‌توان در کشورها به راه انداخت؟   تاکنون برای ایجاد چنین هیاهوها در کشور ایران،   «اسلام و تعهد و انقلاب» و خلاصه واژگان «دینی» کفایت می‌کرد،  اینک که دکان دین کساد شده،‌   بی‌بی‌سی به ناچار از زبان علی خامنه‌ای به ارزش‌های «بومی» متوسل می‌شود:

 

«ممكن است كسی به دلیلی نخواهد از نظام اسلامی حمایت كند،   اما از كشورش كه می‌خواهد حمایت كند.  همه باید [پای صندوق‌های رأی] بیایند.»

منبع:  بی‌بی‌سی،  ‌مورخ 12 ژوئن 2013 

 

می‌بینیم که در ادبیات «بیت‌رهبری» سرنوشت کشور ایران هم در گرو «حضور مردم» در مراسم مارگیری افتاده!   خامنه‌ای نیک می‌داند که تا چه حد منفور ملت ایران است،   به همین دلیل پای ایران را به عرصة ‌«انتخابات» جمکران کشانده؛   به خیال خود توپی به میدان انداخته. خامنه‌ای از «کشوری» سخن به میان آورده که طی 34 سال اخیر ساکنان‌اش جز لعن و نفرین او و همپالکی‌های‌اش از  «انقلاب اسلامی» سهمی نبرده‌اند.   خامنه‌ای در شرایطی این «شکر‌خوری‌ها» را می‌کند،   که «سردار» قالیباف،  جلیلی،  ولایتی و دیگر چماق‌کش‌های بیت‌رهبری به سیاق «فعالیت‌های انتخاباتی» در هر میعاد تکرار کرده‌اند،  برای «نان و آب» انقلاب نشده!   همین چند روز پیش بود که رئیس «عراقی» قوة قضائیة جمکران گفت،  «من اول مسلمانم،  بعد ایرانی!»  جواب این عراقی متواری از «وطن» چه می‌تواند باشد جز اینکه، ‌ «تو نه ایرانی هستی و نه حق داری در مورد کشور ایران اظهارنظر کنی.»  ولی صادق لاریجانی نیک می‌دانست که با این اظهارات تا چه حد آتش نفرت عمومی را دامن می‌زند؛   حال چه شده که «رهبر»،  اگر در برابر عربده‌جوئی رئیس قوه قضائیه سکوت اختیار می‌کند،  در رسانه‌ها به فکر «کشور» افتاده؟  

 

«رهبر» چماق‌کش‌ها هم بخوبی می‌داند که با این اظهارات به آتش خفته در زیر خاکستر دامن خواهد زد؛   می‌داند که نفرت از او چگونه خون ملت را بجوش می‌آورد.   اشتباه نکنیم،‌  هدف از این اظهارات تشویق به شرکت در انتخابات نیست؛   دامن زدن به آتش نفرت عمومی است.   ما فاشیسم،  و سازوکار فاشیسم را در مقام یک دستگاه نفرت‌ساز و نفرت‌فروش نیک می‌شناسیم.   فاشیسم از نفرت تغذیه می‌کنند؛  به این نفرت در مسیرهای متفاوت و گاه متنافر دامن نیز می‌زند.    

 

از کسانیکه شرکت در این «انتخابات» را با «فعالیت» سیاسی و اجتماعی و تاریخی و ... در ترادف قرار داده‌اند باید پرسید،  شما که در این حکومت قرون‌وسطائی،   نه حق دارید خوراک‌تان را انتخاب کنید،   نه حق انتخاب شُرب‌تان را دارید،   و نه حق اظهار نظر در مورد لباس و رفتار و موسیقی و ... روابط خصوصی‌تان،   به چه دلیل در انتخاب «دولت» اینهمه از خود وسواس و «مراقبه» نشان می‌دهید؟   پاسخ روشن است؛   اگر گروهی کورکورانه و کودک‌صفتانه به دنبال حوادث می‌دوند،   اکثر آنان که بر طبل «شرکت در انتخابات» می‌کوبند،  به این امید نشسته‌اند که با هیاهو پیرامون «تقلب» و «ظلم» و ...  فضای اجتماعی را بحرانی کنند؛  بحرانی که تجربة تاریخی نشان داده دودش همیشه به چشم ملت‌ها می‌رود.   به این گروه بگوئیم،   با هیاهوی خیابانی جز آنچه تا حال به دست آورده‌اید،   یعنی یک حکومت فاشیست و دست‌نشانده تحصیل نخواهید کرد.   ملت ایران با طناب پوسیدة شما به ته چاه نخواهد رفت،  در این مسیر تنها می‌مانید.        

 

اطمینان داریم که ملت ایران از تلة این به اصطلاح «انتخابات»،   که حکومت اسلامی پیش پای او گسترانده به آسانی عبور خواهد کرد.   شناخت ملت از مکانیسم قدرت در ایران،  به مراتب از 4 یا 5 سال پیش غنی‌تر و عمیق‌تر شده.   و به دلیل همین شناخت،‌  امروز برای حاکمیت دست‌نشانده،   به میدان کشاندن ایرانیان جهت تأئید و تکذیب این و آن کار مشکلی است.   به امید روزی که ایرانیان نه برای «مبارزه» با علی خامنه‌ای،   که جهت بهره‌گیری از فضای آزاد و دمکراتیک کشور به خیابان‌ها بیایند؛   و در انتخاباتی شرکت کنند که چارچوبه‌اش را قوانین انسان‌محور،  احترام به حقوق‌بشر و گرامیداشت انسانیت معاصر تعیین کرده.

 
...

هیچ نظری موجود نیست: