در مجموعه مطالب خود پیرامون «نفوذ عوامل حکومت اسلامی به سیستم ایمیل ایرانیان» «رادیوفردا»، مورخ 15 شهریورماه 1390، به گزارش دولت هلند پیرامون «سرقت» و «جعل» گواهینامههای شرکت هلندی «دیجینوتار» نیز اشاره کرده، احتمال میدهد که اوباش حکومت اسلامی به حدود 300 هزار نشانی اختصاصی کامپیوتری، یا «آی. پی» رخنه کرده باشند:
«گزارشها حاکی [از آن است] که در پی سرقت و جعل گواهینامههای شرکت هلندی دیجینوتار [...] نزدیک به 300 هزار نشانی اختصاصی کامپیوتری (آیپی) در ایران ممکن است با رخنه و نفوذ مواجه شده باشند.»
نخست باید گفت که نفوذ به سیستم ایمیل و رخنه به «آی پی» دو مطلب جداگانه است، و به هیچ عنوان نمیتواند در یک زمینة واحد تحلیل فناورانه مورد بحث قرار گیرد. از پرداخت به جزئیات خودداری میکنیم، ولی در همینجا باید عنوان کرد که طرح نفوذ به ایمیلها مطلب جدیدی نیست، و پیراموناش در همین وبلاگ مطالب گستردهای آوردهایم. از یک سال و نیم پیش بارها و بارها گفتهایم که چگونه حکومت اسلامی و برخی کارشناسان «خارجی» و متخصصین «مزدور» سعی دارند در سیستم ایمیل ایرانیان نفوذ کنند. این عملیات که تحت نظارت وزارت اطلاعات و با همکاری شرکتهای غربی و مسلماً با «چراغسبز» برخی دولتها در غرب آغاز شد، در مرحلة نخست تلاش داشت که جهت ایجاد نوعی «داتا بیس» امنیتی بر روی شبکة ایمیل خود، به مجموعة گستردهای از آدرسهای ایمیل ایرانیان در سیستم اینترنت جهانی دست یابد.
به همین دلیل شبکة وابسته به وزارت اطلاعات بر روی اینترنت به شدت فعال شد و تحت عنوان ایجاد روابط «دوستانه» و «رفاقت» و «چرا با ما حرف نمیزنید؟» و غیره سعی در به دست آوردن ایمیل ایرانیانی داشت که میپنداشت روی شبکة اینترنت فعالیتهای سیاسی و یا حتی فرهنگی گسترده دارند. برخی ایرانیان «خوشخیال» و سادهلوح به سرعت در این تله افتاده، ایمیلهای «عملیاتی» خود را در اختیار عمال حکومت اسلامی قرار دادند. زمانیکه یک مجموعة قابل توجه از این ایمیلها به دست آمد، و «داتا بیس» مورد نظر قابل بهرهبرداری شد، حکومت اسلامی فاز بعدی عملیات خود را آغاز نمود. در این فاز مشتی «لطیفهنویس دولتی» شروع به نوشتن جوکهای مختلف و بسیار «بامزه»، حاجیپسند و ملادوست کردند. جوکهای خنکی که معمولاً بجای «ترکها» ـ علی خامنهای ترکتبار است ـ لرها را هدف قرار میداد، و بجای مضامین «سکسی» از مفاهیمی «غیرسکسی» استفاده میکرد، و ... خلاصه بگوئیم، جوکهائی همباد با نظام «عزت و ادبار!»
این «جوکهای» ارزشی در شبکة اینترنت توسط آدرسهای همان «داتا بیس» وزارت اطلاعات به حرکت در آمد، و باز هم برخی خوشخیالها برای «خودشیرینی» و نشان دادن اینکه چقدر «بامزه» هستند، عین «خر ملانصرالدین» این جوکها را برای دیگر ایرانیانی که آدرسهای ایمیلشان هنوز در اختیار وزارت اطلاعات قرار نگرفته بود ارسال کردند! این جوکها در واقع همچون «اسب ترویا» آدرسهای ایمیل را از سراسر جهان جمعآوری کرده، و از آنجا که حداقل یکی از ایمیلها متعلق به خبرچینان وزارت اطلاعات بود همة این آدرسها نهایت امر میرسید به دست «حاجآقا!»
البته «داتا بیس» کذا فقط برای حکومت اسلامی قابل استفاده بود؛ همان روزها برخی افراد که از لاتبازیهای جمکران و ارباباناش آگاهی داشتند سعی کردند با استفاده از قسمتهائی از این «داتا بیس» برخی «اطلاعات» را به درون ایران بفرستند. حدس بزنید چه اتفاقی افتاد؟ سرویسهای خارجی از ارسال ایمیلها «خودداری» کردند! به عبارت سادهتر، حکومت اسلامی توسط سرویسهای خارجی ایمیل، از گوگل گرفته تا یاهو و دیگران مورد حمایت قرار میگرفت، همان حمایتی که اینک شرکت گوگل با ممانعت از ارسال وبلاگهای «سعید سامان» از طریق «ایمیل» همچنان به آن ادامه میدهد!
پس از این مرحله است که جهت نفوذ به درون آدرسهای «مورد نظر»، ابزار مورد نیاز هم به حکومت اسلامی داده شد و به سرعت شاهد هک شدن ایمیلها و سایتها و وبلاگهای «مخالفین» میشویم. البته اینهمه در پس پردة سکوت «رسانهای» بسیار انساندوستانه. تنها اثری که این عملیات بر سطح جامعة ایران گذاشت، همانطور که دیدیم بالا رفتن شمار اعدامها بود! اعدامهائی که توسط برادران «لاریجانی» به بهانة مبارزه با قاچاق مواد مخدر صورت میگرفت. ولی عملیات تروریستی سازمان سیا و حکومت جمکران محدودیتهای فراوانی دارد، محدودیتهائی که به آنها اشاره نمیکنیم، چرا که قصد نداریم خدمتی به این حضرات کرده باشیم.
به همین دلیل است که سازمان کذا جهت توجیه لاتبازیهایاش آناً گوشت دم توپ خوبی به نام شرکت «دیجینوتار» هلندی را پیدا کرد، و در شرایطی که بیم لو رفتن این عملیات و رسوائی و بیآبروئی آمریکا در همکاری امنیتی و سرکوب مخالفین با حکومت اسلامی میرفت، شرکت کذا تبدیل شد به شیطان رجیم و «منشأ باطل!» که از قدیم گفتهاند:
دزدان ، چو به کوی دزد جویند
در کوی دوند و دزد گویند
خلاصه، فریاد «آی دزد!» به یکباره از سایتهای وابسته به سازمان سیا، خصوصاً رادیوفردا بر روی شبکة اینترنت به آسمان برخاست، و دولت یانکیها نیز «ادعا پشت ادعا» که آهای مردم! چه نشستهاید که فلان و بهمان سایت دولتی در آمریکا توسط حکومت اسلامی «هک» شد! جلالخالق! حکومت بدبخت و مفلوک چاه جمکران که برای تأمین آب آشامیدنی و نان مردم این مملکت سه دهه است مثل خر در گل دست و پا میزند، حالا سایتهای امنیتی جهان صنعتی را عین نان قندی یکی بعد از دیگری «هک» کرده، به دهان میگذارد. اینهم حکایت نبرد بیامان «حاج روحالله» با آمریکا شده. یادمان نرفته که ایشان با آن آفتابه و سجاده، دست در دست «بنیسطل» و «قفلزاده»، یعنی مستمری بگیران بانک ملی شاهنشاهی و علی امینی، چگونه با امپریالیسم جهانی دست به گریبان شده بودند. آقا! مگر ندیدید؟ اینها پدر امپریالیسم را در آوردند. امروز هم در بر همین پاشنه میگردد؛ حاجممد کشکفروش از ته بازار تهران و سیدصادق مشکفروش از خلای مسجد شاه اصفهان شبکة اینترنت جهانی را در چنگولشان گرفتهاند.
ولی برای باور کردن این جفنگیات فقط دو تا گوش دراز لازم است. و برای آنکه باورمندان را خدائی ناکرده با خرگوش عوضی نگیرند، چهار تا نعل براق و تازه و خوش دست به سمهایشان میزنیم تا «تلق تلق» روی پیادهرو بکوبند و گردش کنند. از حق نگذریم، بسیاری از هموطنان عزیز ما از این «نعمات» بهرهمندند، بیجهت نیست که ما را به راستی «جهان سوم» خوانند.
خلاصه میکنیم، اگر فعال سیاسی هستید ایمیل، سایتها، وبلاگ و خط تلفن و ... همه چیزتان روی «هارددیسکها» کپی شده، با «پسورد» و بقیة قضایا! بیخود خودتان را برای مزخرفاتی که «رادیوفردا» روی خط «میچپاند» خسته نکنید؛ این داد و فریاد برای آن است که اینها بگویند، «آی دزد!» چرا که دستشان در برابر «رقبا» رو شده:
بدزدید بقال ازو نیم دانگ
برآورد دزد سیه کار بانگ
چرا که حتی «آی پی» شما هم روی سرور پراکسیها قابل تعقیب است. بله، حکومت اسلامی دستنشاندة همینهاست؛ هر وقت لازم باشد میآیند سراغتان؛ همانطور که سراغ شاپور بختیار هم رفتند و گفتند کار حکومت اسلامی بود. اگر هم با سیاست کاری ندارید که گور بابای جیمیل و یاهو و یابو و بقیهشان، فوقاش این است که میآیند ایمیل خالهخانم را میخوانند؛ چه بهتر! ممکن است به حالتان تأسف خورده قطره اشکی هم برای مصائبتان سرازیر کنند. در شرایط فناورانة امروز، بدترین گزینه برای یک فعال سیاسی تکیه به شبکة اینترنت، تلفنهای همراه و خصوصاً سیستم «دی ال اس» است. این سیستم به دلیل «آی پی ثابت» در اروپا خیلی «طرفدار» پیدا کرده! اگر نمیخواهید با نعلهای براق در کوچه و خیابان تلقتلق کنید، از این شبکه برای ارتباطات سیاسی خود استفاده نکنید؛ شوخی هم در کار نیست.
حال که به «شوخی» رسیدیم، قبل از پایان مطلب امروز نگاهی به مسئلة سوریه و حکومت اسلامی بیاندازیم. چند روز پیش علی خامنهای، مقام معظم چاه جمکران، پس از آنکه لاتولوتهایاش احمدینژاد و مشائی و دوستانشان را به عنوان «جریان انحرافی» حسابی فحشباران کردند و اینان را با «عورت» و «ک...ر خر» و غیره طاق زدند، تصمیم گرفت برای «ک...ر خرها» سخنرانی بکند؛ باشد که قدرت اسلام اینان را نیز به راه «راست» هدایت نماید.
به همین دلیل پردهداران مقام معظم، «جریان انحرافی» را به قفسی که مخصوص علی خامنهای در خیابان پاستور ساختهاند و از آن با عنوان «بیت رهبری» یاد میکنند دعوت کردند، تا مقام معظم برای این «جریان» یک دهن روضة «داغ» و بسیار پرمغز بخوانند. ولی آنچه بعضیها در تحلیلهایشان فراموش کردند این بود که به چه دلیل علی خامنهای افرادی را به محل اقامت خود دعوت کرده و برایشان سخنرانی میکند که عملاً به دلائل مختلف «تحت تعقیب» رژیم حاکم قرار دارند بله، اینجا لازم بود که بعضیها یک پرانتز بگذارند، که ترجیح دادند نگذارند. ولی ما این پرانتز را میگذاریم.
به استنباط ما آنچه پس از دعوا و یقهگیری احمدینژاد و خامنهای پیش آمد، همانطور که قبلاً هم گفته بودیم به ضرر «علیخره» تمام شد. حکومت اسلامی که در ویراست «اصلاحطلبی» ـ مقام معظم هم یکی از همین اصلاحطلبها هستند ـ قرار بود با ارائة یک «اسلام خوب» در مرزهای جنوبی روسیه دست مسکو را تا ابد در حنای سیاست منطقهای یانکیها بگذارد، بالاجبار عقبنشینی کرد و هیاهو و لاتبازی عوامل «سبز» هم نتوانست این آدمکشان «پاستوریزه» را به شخصیتهای ملی و میهنی تبدیل کند. به همین دلیل نیز حکومت دستنشاندة غرب در تهران، جهت به راه انداختن خیمهشببازی مفتضح «انتخابات» یکبار دیگر مجبور شده در برابر دکانی دست به گدائی بزند که دیگر جز «گند» چیزی بر دکهاش باقی نمانده. و دقیقاً در چارچوب ارتزاق از همین «گنداب» است که دوباره شاهد دلربائیهای «علیخره» از باند احمدینژاد میشویم. باندی که قرار بود بکلی از صحنة سیاست کشور حذف شود!
البته عقبنشینی خامنهای فقط دلائل داخلی ندارد. امروز مشکل اصلی حکومت اسلامی همان مسئلة «ترکیه ـ سوریه» شده. مسئلهای که به شدت سیاست منطقهای غرب را مورد تهدید قرار داده. جالب اینجاست که در خدمت به منافع استراتژیک سازمان آتلانتیک شمالی، دولت اسلامگرای ترکیه با صحنهسازیهای مسخره در قبال دولت اسرائیل و اخراج سفیر اینکشور از آنکارا قصد دارد مواضع خود را در ضدیت با حکومت سوریه توجیه کند! البته حکومت سوریه به هیچ عنوان «آش دهان سوزی» نیست؛ ماموت بدهیبتی است یادگار دوران «جنگسرد!» ولی در چارچوب سیاستهای منطقهای مسکو و دهلینو، جایگزینی این ماموت بدقیافه با مشتی ملا و آخوند دستنشاندة غرب آنقدرها قابلقبول نمینماید. به همین دلیل است که سازمان آتلانتیک شمالی با فشار بر دولت اردوغان در ترکیه قصد دارد هم بازار اسلامگرائی و شهیدپروری را در کل منطقه داغ کند، و هم تهدیدی مستقیم بر علیه اهداف منطقهای مسکو و دهلینو به وجود آورد.
ولی از آنجا که مشکل غرب و دولتهای دستنشاندهاش در مناطق مسلماننشین روز به روز عمیقتر شده، دلیلی وجود ندارد که طی روزهای آینده پایتختهای غربی بتوانند از بحران فزایندهای که در تمامی کشورهای منطقه به وجود آوردهاند «سربلند» پای بیرون بگذارند. اینجاست که شاهد عقبنشینی علیخامنهای و باند «بیت رهبری» در برابر «جریان انحرافی» میشویم. باند «اصلاحطلبها» که میپنداشت باز هم خواهد توانست بر شاخ سیاستهای منطقهای غرب بکوبد، حال به صراحت دریافته که اگر تغییری در سوریه رخ دهد، آن نیست که اینان میخواستهاند؛ یعنی جایگزینی اسد با مشتی آخوند طرفدار آنکارا! به همین دلیل نیز نهایت امر کارشکنیهای حکومت اسلامی در مسیر ممانعت از اتصال نیروگاه هستهای بوشهر به شبکة برق سراسری کشور پایان یافت، و نهایت امر کاری که قرار بود سالها و سالها پیش صورت گیرد انجام شد! به جزئیات نمیپردازیم، ولی نتیجة مستقیم آغاز کار نیروگاه بوشهر این است که تهدیدات «رسانهای» و تبلیغاتی غرب بر علیه حکومت اسلامی، تبلیغاتی که در واقع با هدف حمایت از باند علی خامنهای و تهدید مسکو صورت میگرفت دیگر بسیار مشکل خواهد بود.
با تضعیف شدید جناح رهبری و خصوصاً اصلاحطلبان، دولت احمدینژاد و تشکیلات وابسته به آن با سرعت به صورتبندیهای رایج در حکومتهای استبدادی حاکم بر کشورهای سابقاً شورائی نزدیک خواهند شد. صورتبندیهائی که اسلام را نه در مقام یک ایدئولوژی سیاسی، که صرفاً تحت عنوان «دین تودهها» مطرح میکند. دینی که به دلیل سوءاستفادههای رایج سیاستهای غرب، در مسکو حساسیت شدیدی ایجاد کرده. به طور مثال، سفر احمدینژاد به تاجیکستان را در شرایط فعلی شاهدیم! اگر فراموش نکرده باشیم دولت تاجیکستان به دلیل اعلام ممنوعیت شرکت کودکان در مراسم مذهبی از طرف «مقامات» شیعة اثنیعشری در ایران به شدت محکوم شد. اینان عمل دولت را «مخالفت تاجیکستان با فرهنگ اسلامی» معرفی کرده بودند.
حال باید پرسید، احمدینژاد به چه دلیل به کشوری سفر میکند که رسماً از طرف اسلامگرایان و وابستگان به محافل دولتی به مخالفت با «دین اسلام» و ایجاد سد در راه اشاعة به اصطلاح «فرهنگ اسلامی» متهم شده؟ جواب این سئوال همانطور که پیشتر نیز گفته بودیم روشن است، علی خامنهای دست در دست دیگر اسلامدوستان و اسلامگرایان، از هر قماش و هر طبقه و قشر، دیگر به آخر خط موجودیت سیاسی خود رسیدهاند. اینان در مرزهای جنوبی فدراسیون روسیه اگر دست به حرکتی در مسیر اسلامی کردن فضای کشور بزنند، میباید صریحاً در برابر مسکو موضعگیری کنند و غرب دیگر در شرایطی نیست که از این موضعگیریها حمایت سابق را به عمل آورد.
در نتیجه، اسلام سیاسی دیگر عملاً حرفی برای گفتن ندارد؛ در صورتیکه آنچه «جریان انحرانی» لقب گرفته، همچون «کنت دراکولا» هر شامگاه خواهد توانست از تابوت برخاسته و فعالیتهای سیاسیاش را از سر گیرد. حال باید دید برنامة عملی و واقعی «کنت دراکولا» برای کشور ایران چیست، و چگونه ایرانیان قادر خواهند بود از صدمات این غول خونآشام جدید خود را محفوظ نگاه دارند.
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر