روز 15 مردادماه 1392، اولین کنفرانس مطبوعاتی حسن روحانی به عنوان
رئیس دولت حکومت اسلامی برگزار شد. گزارش
خبرگزاریها نشان میدهد که، حسن روحانی در این نشست تمامی سعی خود را به کار
بست تا به قولی از «اعتدال» خارج نشود! ولی در تمام زمینهها پاسخهای روحانی بر شعار و
وعده و وعید متکی بود. حسننیت
دولت؛ برخورد روشنگرانه و برخاسته از
«تخصص» با معضلات و مشکلات کشور؛ و ... و خلاصه بگوئیم
نشان دادن «در باغ سبز!»
ولی مشکلات کشور ایران، مشکلاتی که بیش از سه دهه گسترش استبداد سیاسی، وابستگی «نظامی ـ امنیتی» به غرب، و نهایت امر گسترش رانتخواری محافل ملائی و
بچهملائی در کشور به وجود آورده، به هیچ
عنوان با شعار و نشان دادن در باغ سبز حل نخواهد شد. متخصص نمایاندن «وزرا» نیز این قضیه را حلوفصل
نمیکند. مسائل پیچیدة امروز کشور با
نمایش دیپلم «دکترای» آقایان وزراء، آنهم دیپلمهائی که مانند دیپلم خود روحانی، با
سوءاستفاده از منابع دولتی و بدهبستانهای محفلی کسب شده، قابل
حل نیست. امروز کشور ایران نیازمند نگرشی
است ورای یک ساختار اداری و صرفاً تخصصی.
نگرشی سیاسی که بنیاد تفکر سیاسی حاکم بر کشور را به چالش کشاند. چرا که همین بنیاد تفکر وابسته و فروهشته سرچشمة
اصلی مشکلات است. ایران را بنیادی نوین
میباید، در مسیر گسترش آزادی بیان، به رسمیت شناختن انسانیت امروزین در روابط
داخلی و خارجی، و خصوصاً به حاشیه راندن تحجر
دینی در ساختار سه قوة حاکم بر کشور.
نگرشی که نهایت امر استعمار غرب را نیز وادار به عقبنشینی خواهد کرد. پر واضح است که چنین برخوردی تا زمانیکه سپاه
پاسداران و بیترهبری برای ملت ایران تعیین «رئیسجمهور» میکنند عملی نخواهد
شد. و تجربة هولناک دوران «اصلاحات»
ملاممد خاتمی بخوبی نشان داد، این «ره» که
اینان ملت ایران را به آن رهنمون میشوند،
جز به ترکستان نیست!
در این فرصت نگاهی خواهیم داشت به برخی مسائل که در نشست مطبوعاتی روحانی مطرح
شده.
رئیس دولت «منتخب»، در اظهاراتاش
بارها عنوان کرده که ملاک انتخاب وزراء شایستگی اینان بوده! ما هم در همینجا میپرسیم، کدام
شایستگی؟ اگر اینان که از 22 بهمن
57، به عناوین متفاوت متصدی امور کشور بودهاند
از «شایستگی» ادعائی شما برخوردار میبودند،
کارنامة رژیم اسلامی نمیبایست اینچنین مفتضح باشد. در نتیجه، شایستگیای
که آقای روحانی مرتباً به آن اشاره میفرمایند، میباید خارج از «نانقرضدادنهای» محفلی ایشان
ابعاد و جزئیاتاش نیز روشن شود. عملی که ملاحسن ترجیح میدهد در مورد آن سکوت
کند.
ادعای اینکه این افراد از «شایستگی» برخوردارند، آنهم در شرایطی که کشور عملاً در آستانة
ورشکستگی سیاسی، مالی و اقتصادی قرار
گرفته، فقط به این معناست که این آقایان «شایسته»
هیچ نقشی در بحران فزایندة فعلی نداشتهاند! روشنتر
بگوئیم، آقای روحانی بجای آنکه «شایستگی»
ادعائی این حضرات را توضیح دهند، سعی در
تطهیر اینان دارند و به زبان بیزبانی میگویند «مشکلات کشور تقصیر اینها
نیست؛ تقصیر آن یکیهاست!» و به این میگویند نانقرضدادن محفلی:
«[...] معیار
ما برای انتخاب کابینه شایستگی افراد، شرایط کشور، نیاز کشور به افراد باتجربه و باسابقه است [...]
ما احساس کردیم که زمان نداریم برای اینکه بار دیگر بخواهیم خطا کنیم [...] باید
افرادی در کابینه حضور داشته باشند که دارای تجربه و تخصص کافی باشند و در گذشته نیز
عملکرد خوبی از خود ارائه کرده باشند.[...]»
منبع: ایسنا، مورخ 6 اوت 2013
مسلم است که این «آقایان» عملکردشان
خیلی «خوب» بوده! هر چند اینان برای ملت ایران مصبیت و بدبختی آوردهاند، حتماً بعضیها خیلی از این حضرات سود بردهاند. چرا که یکی دیگر از اصول اساسی در تعیین دولت
را، ملاحسن «شنیدن صدای مردم» عنوان کردهاند:
«[در تعیین کابینه] باور به آنچه که مردم در انتخابات گفتهاند، برای ما اصل مهمی بوده است.[...]»
همان منبع!
باید خدمت ایشان بگوئیم، «مردم» در
این انتخابات هیچ نگفتند، این شما و
دوستان و همپالکیهایتان بودید که هر چه دلتان خواست گفتید، و در حکومتی که اکثریت مطلق شرکتکنندگان در
انتخابات میبایست بین نمایندة جناح احمدینژاد و ملاممد خاتمی تقسیم میشد، حضرتعالی به دلیل عدم حضور نمایندگان ایندو
جناح در دور اول با حدود 51 درصد آراء «پیروز» شدید! حال باید بپرسیم، این «مردم» در انتخابات چه گفتهاند که هم شما
شنیدهاید، هم وزرایتان. البته
ما به هیچ عنوان از احمدینژاد و خاتمی دفاع نمیکنیم، ولی جنابعالی نیز نمیتوانید از آنچه اصلاً «رخ»
نداده، تحت عنوان «اصل مهم» دفاع به عمل آورید.
باری در همین «نشست»، یکی دیگر از
تکیهکلامهای ثابت و پابرجای رئیس دولت «منتخب» چیزی نیست جز تأکید بر اینکه
ایشان گویا «فراجناحی» هم عمل میکنند:
«[...] دولت
شرکت سهامی نیست که بگوئیم سهم این جناح و آن جناح چقدر است.[...]»
همان منبع
این نوع سخنوری که در گوش خوشباورها و سادهلوحها ترنم جویبار «حق و حقیقت»
است، در واقع اوج فروهشتگی حکومت اسلامی را
آشکار میکند. این حکومت، علیرغم ادعای «انتخابات» و هیاهو پیرامون
«دمکراسی دینی»، در عمل نوعی ساختار تمامیتخواه است که هم مدعی
شرکت «همگان» در امر ادارة کشور شده، و
هم هیچ جناح و گروه و حزب و تشکیلاتی را در عمل به رسمیت نمیشناسد. به عبارت دیگر، ملاحسن در کمال وقاحت شناسنامة سیاسی و محفلی
دولتاش را نیز به زیر پای میاندازد، و
حاضر نیست وابستگی مسلم این دولت را به گروهها، محافل مشخص داخلی و خارجی و حتی ساختارهای صنعتی
و مالی داخلی «علناً» بپذیرد! این شیوة
سنتی و شناختهشدهای است از مسئولیتگریزی!
شیوهای دیرینه در به نمایش گذاردن یک ساختار سرکوبگر که خود را از همه چیز و
همه کس مبری میداند. در صورتیکه گذشته از نقش محافل اقتصادی و مالی، بدون
حمایت لاتولوتها همین آقای روحانی، که
به این ترتیب ادعای «خدائی» دارند، حتی
جرأت نخواهند کرد پای از منزلشان بیرون بگذارند. این دولت بر خلاف ادعای ایشان، فقط یک «شرکت سهامی» است، با این تفاوت که آقای روحانی میخواهند
سهامداران واقعی را پشت عبای فراجناحیشان «مخفی» کنند، باشد که فرصتی دست دهد و ایشان نیز همچون علی
خامنهای ادعای «خدائی» فرمایند:
«[...] همکارانم
آماری از واقعیت اقتصادی جامعه ارائه خواهند داد[...]»
همان منبع
بله، همچنان که میبینیم کار به خدائی رسید، همکاران
خدا هم سروکلهشان پیدا خواهد شد. ولی
واقعیتهای اقتصادی جامعه به مراتب روشنتر از آن است که کسی بخواهد از آنها
«آمار» ارائه دهد. مگر اقتصاد کشور را با «آمار» حلوفصل میکنند؟ کشور ایران قربانی وابستگی تماموکمال یک
اقتصاد مریض و تکمحصولی است. اقتصادی که با تکیه بر صادرات نفتخام، دست به توزیع نقدینگی در کنار ارائة کالاهای
ساخت خارج در میان مصرفکنندگان داخلی میزند. و شرایط هولناک امروز نتیجة این روند «اقتصادی»
وابسته است که تورم کشورهای صنعتی را در جامعة مادونصنعتی ایران تزریق میکند. این
روند نه تنها تمامی امکانات تولیدی و رشد اقتصادی کشور را طی سه دهه از میان برده
که به هیچ عنوان در ساختار «سیاسی ـ امنیتی» امروز محلی جهت بازنگری در امور
اقتصادی باقی نگذاشته.
به عبارت دیگر، همانها که گویا
وابستگی به هیچ جناح و محفلی ندارند و معلوم نیست چرا و به چه دلیل سه دهه است
تمامی امکانات کشور را در ید خود و فامیل و دوستان و آشنایانشان به گروگان گرفتهاند، به هیچ
عنوان اجازه نخواهند داد که ساختار اقتصادی فعلی از جای بجنبد! تحرک
اقتصادی در این ساختار به معنای از دست رفتن امکانات و نابودی اهرمهای مالی و
اقتصادی محافلی خواهد بود که طی 34 سال اخیر از این بساط منتفع شدهاند. به همین
خاطر نیز آقای روحانی «بالاجبار» نقش خداوند منان و رهبری بیواسطة امور را بر
عهده گرفتهاند:
«[...] میدانید
که تحریمها بر خلاف ادعای آنهائی که تصویبکننده تحریم بودند، هدفش در
عمل ایجاد فشار بر اقشار مختلف مردم است.[...]»
همان منبع
بله، این را حداقل «ما» میدانیم، و بارها
و بارها در مطالبمان پیش از شما این مسئله را عنوان کرده بودیم. ولی اینکه چرا آمریکا میباید بر ایران تحریم
اقتصادی اعمال کند، گویا از نظر ملاحسن
روشن نباشد! خلاصه ایشان یا نمیدانند، و یا نمیخواهند دلائل این تحریمها را عنوان
کنند. حداقل در این «نشست»، ملاحسن حتی سعی نکرد در ساختار «منطقینمای»
حکومت اسلامی بگوید چرا آمریکا میباید بر علیه کشور ایران دست به «تحریم اقتصادی»
بزند؟ البته نوچههای حکومت اسلامی آناً
خواهند گفت، «چون ما برای عزت اسلام بپا خاستهایم، آمریکا
نمیخواهد اسلام حاکم شود!» و از آنجا که
گویا امروز ملاحسن برای برخورد «منطقی» پای به میدان گذاشته، نتوانست
همچون احمدینژاد و سعید جلیلی دست به هوچیگری و لاتبازی انقلابی رایج بزند. در نتیجه،
به قول معروف قضیه را زیر سیبلی «درز»
گرفت.
ولی ما
بخوبی میدانیم که چرا ایالات متحد علیرغم تمامی ادعاهای دهانپرکن پیرامون حمایت
از آزادیبیان و حقوقبشر و ... اقتصاد ایران را اینگونه به محاصره درآورده. و خدمت آقای روحانی بگوئیم، برای حمایت از دولت ملایان است که یانکیها ملت
ایران را تحریم کردهاند. به عبارت دیگر
ملت را به زانو درآوردهاند تا شما بایستید.
و هر چند کاردانی و تخصص و هوش و
ذکاوت و فهم و شعور افرادی که شما «کارگروه» مینامید آنقدر نباشد که این دقایق
را درک کنند، ابعاد جنایتی که یانکیجماعت
در ایران مرتکب شده و میشود، از جنایاتشان در عراق و افغانستان به هیچ عنوان
کمتر نیست.
با اعمال
تحریم اقتصادی بر ملت ایران، یانکیجماعت هم از تزریق دلارهای نفتی در اقتصاد
ایران جلوگیری به عمل میآورد، هم در
برابر رشد اقتصادی جامعه سنگاندازی میکند،
هم با همدستی شرکتهای نفتی روسیه جلوی صادرات نفتی ایران را میگیرد، هم در
شرایط هولناک و اسفباری که این چپاول همه جانبه بر کشورمان حاکم کرده، عوامل آمریکا و انگلستان از قماش ملاحسن را به
دولت و حاکمیت میرساند.
حال آقای
روحانی بهتر است بار دیگر در مورد «دلائل» واقعی اعمال تحریم اقتصادی و «مذاکرات
هستهای» با این و آن، برای ما ملت توضیحات «منطقیشان» را
بیاورند. چرا که حرفهای صدمنیکقاز
حکومت اسلامی پیرامون مذاکرات هستهای نخنما شده و دیگر خریدار ندارد. 6 کشور قدرتمند جهان برای تعیینتکلیف یک هیئت
حاکمة زپرتی و کودتائی سالهای سال «مذاکره» نمیکنند! بهتر است شما که به قول خودتان «صدای مردم» را
شنیدهاید، یکبار هم شهامت پاسخ دادن به همین «مردم» را
داشته باشید! مردمی که ظاهراً قصد دارید
برایشان «حقوقشهروندی» هم «تدوین» کنید!
بله، روحانی
در این نشست از حقوق همین «مردم» نیز سخن رانده،
و تدوین حقوق شهروندی را «وعده» داده!
البته اگر قبول کنیم که این «حقوق» هنوز در حکومت اسلامی «تدوین»
نشده، «انتخاب» ایشان نیز از منظر حقوقی
فاقد وجاهت خواهد بود. حداقل برای کسی که
طی 20 سال دورة نمایندگی در مجلس قانونگذاری،
توانسته همزمان از بندر گلاسکو در انگلستان هم دکترای حقوق بگیرد، این مسائل «جزئی» میباید خیلی روشنتر از اینها
باشد. ولی مشکل اصلی ما در اینجا، نه بندرگلاسکوست و نه نبود وجاهت حقوقی «مقام
ریاست جمهوری.» مشکل ما ایدئولوژی سیاسی
همان به اصطلاح قانون اساسی است که سرکار مبناء قرار دادهاید:
«[...] مبنای
اصلی ما در تدوین حقوق شهروندی فصل 3 قانون اساسی که در ارتباط با حقوق ملت است، میباشد.[...]»
همان منبع
اگر نیمنگاهی
به این به اصطلاح «فصل 3 قانون اساسی» جمکران بیاندازیم، ریشة بسیاری از مشکلات فعلی کشور را مشاهده
خواهیم کرد. در این «فصل 3 » از همه مهمتر، وقاحت
و دریدگی آخوند نسبت به ایران و ملت ایران است که به نمایش در آمده:
«مردم ایران
از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.» (اصل
نوزدهم)
باید به
این آقایان «مدیر و باتقوی و شایسته» بگوئیم،
ملت ایران از «قوم و قبیله» نیست.
ما حسن و حسین و علی و زینالعابدین نیستیم که قوم و قبیله داشته
باشیم. ایرانی عضوی است از ملت
ایران، «قوم و قبیله» هم ندارد. ولی جالبتر اینکه این اصل بسیار زیبا و سرکش که
«رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها» را سبب امتیاز نمیداند در
مورد «امتیاز مذهب» خفقان گرفته!
بله، اینجاست گرفتاریای که حکومت
آخوند شیعیمسلک به بار آورده. این
جانوران وحشی به صورت خودبهخود «دگرستیزاند»؛
این اوباش جز خودشان همه کس و همه چیز را نفی میکنند. «رنگ،
نژاد، زبان و ...» سبب امتیاز
نیست، ولی «علیولیالله» مسلماً سبب
امتیازات زیادی خواهد شد. وقتی میگوئیم
مشکل ایران سیاسی است، گزافه نگفتهایم. باری اینک
اصل بیستم همین «فصل 3» را میخوانیم:
«همه افراد
ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی،
اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام
برخوردارند.»
در اینجا
نیز مشکل این است که چارچوب «رعایت موازین اسلامی» اصولاً مبهم است. ترجمان
عملی موازین کذا به اینجا میرسد که آخوندهای شیعی در جایگاه برتر نشسته و حقوق
انسانی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی ایرانیان را
«تعیین» خواهند فرمود! خلاصه بگوئیم، همین کاری
که امروز هم میکنند؛ ملاحسن نوبرش را آورده! در
قاموس امثال ملاحسن فریدون به این «اصل» انسانستیز میگویند «منبع الهام» جهت
تعیین و تدوین «حقوق شهروندی!» خدمت
ایشان بگوئیم، این حقوق شهروندی ارزانی شما و اهالی کربلای
حسینی. ما هم از بررسی دیگر چرندیاتی که حسن حبیبی، دست در
دست منتظری و حاجسیدجوادی گوربهگور شده در این به اصطلاح «فصل3» قلمی کرده دست
برمیداریم، چرا که جهت اتلاف پیرامون «کسشعر»
وقت نداریم.
و برای
اجتناب از اطالة کلام از بررسی ابعاد دیگر این نشست مطبوعاتی نیز خودداری میکنیم.
ولی همانطور که بالاتر گفتیم، مشکل ایران سیاسی است؛ نه اقتصادی و مالی! مشکلات مالی و اقتصادی به دلائل سیاسی بر
امروزه ما حاکم شده. چرا که حکومت اسلامی
در ساختاری که پس از کودتای 22 بهمن 57 در کشور شکل گرفته قادر نیست در برابر
زیادهخواهیهای استعماری غرب از خود مقاومتی نشان دهد. هر گونه مقاومت موجودیتاش را به خطر خواهد انداخت.
در
همین راستا، مشکلات ایران قابل حل نیست، مگر آنکه حکومت اسلامی و بنیادهای آن توسط ملت
ایران گام به گام به عقب رانده شود، و در
هر گام مواضع آزاد شده توسط بنیادهای صنفی،
اتحادیههای کارگری، تشکلهای مالی
و بنیادهای شهروندی به تصرف درآید. و
دقیقاً به همین دلیل است که یانکیها با تحریم ملت ایران و تضعیف هر چه بیشتر بنیة
اقتصادی کشور سعی در حفظ این حکومت «خردرچمن» و امثال روحانی و خامنهای در رأس
هرم اجرائی آن دارند. ولی دیر یا زود این
زنگار استعمار نیز از تاریخ ملت ایران زدوده خواهد شد؛ تحولات منطقه نویدی است از روزهای بهتر و افقهائی
امیدوارکنندهتر.
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر