بالاخره «انتخابات» جمکران نیز بخوبی و خوشی برگزار شد و همچون دیگر «میعادها» میلیونها تن از گروههائی که حکومت اسلامی آنها را «مردم» لقب داده، با شرکت در این نمایشات بر مشروعیت حکومت آخوند و ملا و پاسدار مهر تأئید زدند. بدیهی است که حکومت اسلامی این نمایشات را نشانهای از مشروعیت خود به شمار آورد. و باز هم بدیهی است که از سوی دیگر، گروههای مخالف، یعنی همانها که اغلب در کنار «جنبش سبز» و لاتولوتهای خطامام نشستهاند، و برخی «چهرههایشان» در مقام «زندانیهای تزئینی» حکومت اسلامی علم شدهاند، با دستپاچگی شروع به ماله کشیدن بر «حضور میلیونی» در کنار صندوقهای آراء کنند. مالههائی که فرضاً میباید حضور ملاممد خاتمی، شیاد اردکانی را پای صندوقهای رأی توجیه کرده، یا «کماهمیت» جلوه دهد.
در اینجا سئوالی که مطرح میشود به هیچ عنوان «حضور» و یا «عدمحضور» افراد، گروهها و یا جماعات در این نمایشات نیست. سئوال اینجاست که از روز نخست، این حضور و یا عدمحضور قرار بوده چه مشکلی را حل کند که اینهمه «اهمیت» پیدا کرده؟ با نگاهی به کارنامة حکومت اسلامی به صراحت درمییابیم که گربهرقصانیهائی از قماش «انتخابات» نه تنها مشکلات ایران را حل نکرده و نخواهد کرد، که موضعگیری احمقانة گروههای موسوم به «اپوزیسیون» پیرامون این «میعادها» از دیرباز خود یکی از اساسیترین نقاط ضعف راهبری مخالفت گروههای متشکل با تمامیتخواهی حکومت اسلامی شده.
در مطلبی که ماهها پیش پیرامون «انتخابات» در همین وبلاگ نوشتیم، این نکته را یادآوری کردیم که بر خلاف آنچه ایادی استعمار در بوق انداختهاند، «انتخابات» به هیچ عنوان نه هدف است، و نه وسیله! مشکلات کشور ایران و معضلات تودههای وسیع در مملکتمان هیچ ارتباطی با «انتخابات» ندارد، و نمیتواند با انتخابات ارتباطی برقرار کند. این بلندگوهای استعماریاند که از این نمایشات، عروس هزارداماد برای ما ملت میسازند. در ثانی، آنها که خود را بر انتخابات متمرکز کردهاند، میباید به این سئوال پاسخ دهند: برای حکومتی که تمامی کانالهای ارتباطی، مالی و تجاری و حرفهای را در ید اختیار منحصربهفرد خود فروانداخته، آیا کشاندن مشتی خلقالله پای صندوقهای رأی چقدر وقت و حوصله و سرمایه لازم دارد؟ در چنین ساختاری تکیة «اپوزیسیون» حکومت اسلامی بر حضور و یا عدمحضور «مردم» پای صندوقهای رأی فقط و فقط به این معنا خواهد بود که بجای بازی با «توپ»، بجای برنامهریزی پیرامون بیرون کشیدن انحصار ارتباطات و مراسلات و مکاتبات از ید اختیار حکومت؛ بجای فرصتسازی پیرامون سازماندهی سیاسی و تشکیلاتی، در هر فرصت ممکن میدان و توپ را در اختیار حکومت اسلامی قرار دهند تا اینان بتوانند مهر تأئید محکمتری بر مشروعیتشان بزنند! با چنین عملکردی، آیا این اپوزیسیون همکار حکومت است، یا مخالف آن؟
برنامهریزی و لغزخوانی پیرامون «انتخابات» در حکومت اسلامی، یکی از ترفندهای نخنمائی است که از سالها پیش توسط کانالهای عموسام در ایران سازماندهی شده. و مسلم است که فراهم آوردن زمینة لازم جهت برگزاری این «حضورهای میلیونی» در عمل به یکی از شگردهای ظریف بیبیسی، رادیوفردا، صدای آمریکا و ... تبدیل شود. با این وجود، میباید قبول کرد که تأمین چنین مقدماتی، و برگزاری چنین خیمهشببازیهائی، بدون همکاری کسانی که کتهایشان را «وارو» پوشیده، و تحت عنوان «حمایت از دمکراسی» در رد و تأئید این «نمایشات» بیمعنا راه اغراق در پیش میگیرند امکانپذیر نیست.
طی بیش از سه دهه این حضرات بخوبی نقشهایشان را ایفا کردهاند. و اینبار شاهدیم، که «عدم جانبداری» جنبش سبز از این «انتخابات» نیز در مسیر کلی آن هیچ تغییری ایجاد ننمود. «جنبشی» که ما از روز نخست اهداف آن را به زیر سئوال بردیم، و امروز میبینیم که آنقدرها هم کژراهه نرفته بودیم. با این وجود، برخلاف نوچههای خاتمی و نهضتعاظادی و ... ما از این «رخداد» خشنودیم؛ چرا که «فرصت» به دست آمد، تا طبیعت ضدانسانی امثال خاتمی، و دیگر «سبزها» را در این میعاد «بعضیها» که چشم بینا ندارند به صراحت ببینند. و یکبار دیگر در عمل ثابت شد که نفیر شوم بوقهای استعمار از حلقوم چه کسانی گوش ما ملت را کر کرده.
این سخن آخر ماست! ملت ایران جهت دستیابی به دمکراسی، و برخورداری از احترام شهروندی، نه به انتخابات که به تحکیم پایههای ساختاری نیازمند است که بتواند مفاد اعلامیة جهانی حقوق بشر را در ایران مورد حمایت قرار دهد. و این «مهم» به هیچ عنوان از صندوقهای «رأی» بیرون نخواهد آمد، چه خاتمی شیاد در آن ورقپاره بریزد و چه نریزد. این وظیفة ایرانیان، نویسندگان و خبرنگاران، وبلاگنویسها و تحلیلگران است که اگر واقعاً خواستار تحقق اهداف عالیه و حاکمیت مفاد اعلامیة جهانی حقوق بشر در جامعة ایران هستند، بجای کوبیدن آب در هاون «انتخابات» و «شرکت» و یا «عدمشرکت» این و آن در پای این صندوق شکستهها، اصل و پایة مطالباتشان را بر گسترش «آزادی بیان» متکی کنند. آزادی بیانی که نهایت امر میتواند به حضور و یا عدمحضور انسانهای مسئول پای این صندوقها نیز معنا و مفهوم بخشد. و این همان میعادی است که استعمار تمام تلاش خود را جهت به تعویق انداختناش به کار خواهد بست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر