مصاحبة وزیر
امور خارجه ایالاتمتحد، مایک پمپئو با مدیر
بخش فارسی رادیوآمریکا، ستاره درخشش ـ
دختر محمد درخشش، رئیس جامعه معلمان و وزیر فرهنگ کابینة امینی ـ
ابعاد نوینی از سیاستهای خارجی ایالاتمتحد
را عیان کرد. رئیس دیپلماسی کاخسفید طی
این مصاحبه بر مواردی انگشت گذارد که حائز اهمیت است. مواردی
همچون به زیر پای گذاردن حقوق بشر توسط حکومت ملایان، ثروتاندوزی سران رژیم اسلامی، توسعهطلبی آخوندهای شیعی و مسائلی از
ایندست. ولی نویسندة این وبلاگ اطمینان
دارد که اظهارات پمپئو پیرامون رفتار حکومت ملایان برای ایرانیان هیچ تازگی ندارد!
و این سئوال پیش میآید که چرا این مطالب
از سوی وزیر امور خارجة آمریکا، در این
میعاد ویژه «بازگو» میشود؟ هدف وی از توضیح
واضحات و تکرار فجایع حکومت ملا چیست؟ چرا
که ملت ایران چهار دهه با این «فجایع» زندگی کرده؛ دولتهای پیاپی حکومت جمکران از مصائب ملت ایران
جیب خود را پر پول کردهاند، و ملتهای
دیگر نیز با گرفتاری ایرانیان آنقدرها ارتباطی نداشته و ندارند؛ در پی زندگی خود بودهاند.
در نتیجه میباید به این صرافت اوفتاد که اشاره
به این مسائل از سوی وزیر امورخارجة آمریکا حکمتی دارد. حکمتی که مسلماً پیرامون چرائیهای آن میباید
وبلاگهای دیگری نگاشت.
از سوی دیگر
اظهارات پمپئو نوعی «تکرار» جریانات تاریخی نیز به شمار میرود. چرا که اگر به طور مثال، ایشان توسعهطلبی شیعیمسلکی را در تخالف با
سنیها، وهابیها، اسماعیلیه و بهائیت مورد اعتنا قرار داده، این
مسئله را در نظر نگرفته که تاریخ منطقه از این درگیریهای مذهبی اشباع شده است. این نوع
درگیریها از دیرباز، ارتباط شیعهها را
با دیگر فرقههای برخاسته از اسلام تشکیل داده،
و از سوی دیگر، در تمامی مناطق جهان، حتی در کشورهای دمکراتیک نیز شاهد درگیری شاخههای
مختلف مذاهب با یکدیگر بودهایم. اینجاست
که سئوال اساسی دیگری مطرح میشود. چرا و به چه دلیل ارتباط مخرب مذاهب با یکدیگر که
در تمامی مناطق جهان قربانیان بیشمار نیز گرفته،
میبایست در منطقة خاورمیانه تبدیل به نوعی «سیاستگزاری» شود؟ و اینکه آیا سازمان سیا که تا چندی پیش شخص
پمپئو در رأس آن نشسته بود تمامی تلاش خود را به خرج نداده، تا در
چارچوب منافع استراتژیک واشنگتن از دین ابزار «سیاست» بسازد؟ پاسخ به این پرسش در کمال تاسف مثبت است! و در پی شاهکارهائی که سازمان کذا تا همین امروز
به معرض نمایش گذارده، شاهد فعالیتهای گستردة شبکههای داعش، طالبان،
القاعده و ... هستیم. حال به چه دلیل در این میعاد ویژه صرفاً «توسعهطلبی»
شیعیمسلکان برای پمپئو نگران کننده شده؟ برای
پاسخ به این پرسش میباید فرمایشات وزیر امور خارجة ایالات متحد را یکبار دیگر مرور
کنیم:
«ما از [رژیم]
خواستهایم تا گسترش تروریسم در سرتاسر جهان را متوقف کنند؛ در عراق گروههای شبهنظامی تشکیل ندهند؛ دلارها و شهروندان ایران [را به سوریه] نفرستند.
این، هم برای امنیت خاورمیانه بد است و هم برای ایران.»
منبع: مصاحبة
رادیوآمریکا با پمپئو، 4 خردادماه،
1397
بدون هر گونه
جانبداری شخصی از حکومت اسلامی، این سئوال
مطرح میشود که به چه دلیل، آمریکا به خود
اجازه میدهد در تمامی کشورهای خاورمیانه پادگانهای نظامی ـ علنی یا پنهان ـ افتتاح کند، و نیروهای سرکوبگر ـ اکثر این نیروها در چارچوبهای غیرقانونی به
منطقه اعزام شدهاند ـ به کشورهای مختلف
اعزام نماید، و ... ولی به ایران در مقام مهمترین کشور خاورمیانه
حق نمیدهد تا در کشورهای همسایهاش به دنبال تحکیم عمق استراتژیک باشد؟ ادعای اینکه
شیخهای عرب خلیجفارس «از ما دعوت کردهاند!» و یا
اینکه، دولتهای عراق و ترکیه و اسرائیل و
... برای حفظ امنیت خود به نیروهای ما پادگان دادهاند، نمیتواند مواضع توسعهطلبانة واشنگتن را توجیه
کند. چرا که، پنتاگون در توجیه حضور نظامیاش فقط به اظهارات
دولتهائی تکیه میکند که عملاً دستنشانده و یا تحتالحمایة واشنگتناند. به صراحت بگوئیم، این نوع دولتها چارهای جز پیروی از سیاستهای
واشنگتن نداشته و ندارند. در ثانی، حال که قرار است ایران در کشورهای همسایهاش به
دنبال تحکیم عمق استراتژیک نباشد، آیا ترامپ
هم حاضر است ارتشها و گردانهای ایالاتمتحد را از خاورمیانه بیرون ببرد؟
در ابعاد مالی
و اقتصادی و اجتماعی نیز اظهارات پمپئو ضدونقیض و گاه تعجبآور مینماید. به طور مثال،
زمانیکه از عدم «صدور خشونت» به جهان سخن میگوید فراموش میکند که طی
یکصدسال اخیر عملاً تمامی جنگهای جهان را ایالاتمتحد به راه انداخته. اگر نخواهیم از جنگهای استعماری کره، ویتنام و افغانستان سخن بگوئیم، و یا به
جنگهای پنهان در کامبوج، لائوس، میانمار و ... اشاره کنیم، شواهدی در دست است که حتی جنگهای اول و دوم
جهانی را نیز ایالاتمتحد با آغوش باز پذیرا شده!
دلیل هم روشن است؛ از طریق این جنگها، دستهائی توانست صنایع نظامی آمریکا را ساخت و
پرداخت و پروار کند. خلاصه بگوئیم، کم
نیستند اقتصاددانان و محققانی که در دانشگاههای عمدة ایالاتمتحد متفقالقولاند که
«آمریکا جهت بهبود شرایط اقتصادی و مالی محافل اسلحهفروش به شدت نیازمند جنگ در
خارج از مرزهاست.» پس زمانیکه پمپئو در
مصاحبة خود به «برخورداری از یک درک مشترک ریشهای از انسانیت و احترام به همة
انسانها» اشاره میکند، مقصودش واقعاً چیست؟ شاید وزیر امور خارجة ایالات متحد از ملایان میخواهد
تا از سیاستهای آمریکا تقلید نکرده و کمی «متمدن» باشند:
«برخورداری از
یک درک مشترک ریشهای از انسانیت و اینکه به همة انسانها احترام بگذارید، خشونت را به جهان صادر نکنید، و ثروت مردمتان را غارت نکنید، اینها ارزشهای ریشهای، متمدنانه، و تاریخی هستند. به نظر من مردم ایران هم در این ایدهها با مردم
آمریکا اشتراک نظر دارند.»
همان منبع
نخست باید به مستر
پمپئو بگوئیم، اکثریت «مردم آمریکا» اصلاً نمیدانند ایران روی
نقشة جغرافیا کجاست، در نتیجه نگران «اشتراک
نظر» آمریکائی با ایرانی نباشید؛ وقتتان را تلف میکنید.
ولی هنوز مشکل
ما حل نشده، چرا که در این مرحله، باید از حضرت پمپئو پرسید، ایالاتمتحد
که بر اساس آمار رسمی، بودجهای به مراتب
کلانتر از مجموع تمامی کشورهای جهان صرف تولید و توسعه تسلیحات نظامی میکند، به چه
دلیل خواستار مبارزه با خشونت از سوی حکومت اسلامی میشود؟ و اگر
به ملایان «نصیحت» میکند که ثروت ملت ایران را خرج توسعهطلبی نظامی و منطقهای
نکنند، چرا خود به این «نصیحت پدرانه»
وقعی نمیگذارد؟! دولت آمریکا هم میتواند
حداقل قسمتی از بودجة کلان تسلیحاتی خود را صرف «رفاه ملت آمریکا» کند. چرا که
آمار سازمانهای مختلف جهانی در مورد وضعیت نیروی کار در آمریکا هشداردهنده شده. در کشوری
که بر اساس آمار سازمان تجارت جهانی بیش از 68 درصد ثروت کرة ارض را در درون
مرزهایاش روی هم انبار کرده، شمار
گرسنگان، آوارگان، معتادان،
و کارگران و کارمندانی که قادر به تأمین حداقل معیشت نیستند هر روز بیشتر و
بیشتر میشود. آیا مقصود پمپئو از «ارزشهای ریشهای، متمدنانه، و تاریخی» همین شرایط ضدانسانی است، یا از
فحوای این مصاحبه میباید برداشت دیگری داشت؟
در ثانی، برخلاف دولت واشنگتن که از آغاز دورة جیمی
کارتر روابط گرم و داغ با اربابان دین،
خصوصاً از نوع تروریست و اسلامی را در رأس سیاست داخلی و خارجیاش قرار
داده، گروههای وسیعی از ایرانیان امروز
قبول کردهاند که ملاجماعت به هیچ عنوان قادر نیست به «انسانیت» احترام
بگذارد. چرا که اصولاً در دکان دینومذهب
و در جبین دینخویان از هر قماش و جریان،
جائی برای «انسان» پیشبینی نشده. پمپئو نیز میتواند از این فرصت استفاده
کرده، ضمن تورق کتابهای سال اول
دانشگاه، دریابد که تفاوت «اومانیسم» با
دین و مذهب از زمین تا آسمان است! در نتیجه،
اگر میخواهیم سخن از «انسان» به
میان آوریم، و آن را به محور اصلی تحلیلهای
خود تبدیل کنیم، چه بهتر که حد و مرز دخالت
دین در سیاست کشور را نیز مشخص کرده باشیم. عملی که
فقط و فقط در ید اختیار یک حاکمیت لائیک میتواند باشد. ملا
قادر به ترسیم چنین خطوطی نیست، چرا که برای
احترام به انسان و حقوق انسانی میباید موجودیت خودش را نفی کند!
پس در این مصاحبه،
در
کمال تأسف پمپئو، وزیر امور خارجة آمریکا
را میبینیم که به دور از هر گونه شناخت متدولوژیک از مقولههائی همچون دین، انسان،
جامعه، خشونت و تمدن با بیانات
عوامپسندانه دست به مانور تبلیغاتی زده.
اگر نخواهیم پمپئو را به مردمفریبی و شیادی متهم کنیم، در بهترین حالت میباید بپذیریم که ایشان بکلی
از مرحله پرت است و پیرامون مسائلی اظهار
نظر میکند که شناخت درستی از آنها ندارد.
ولی خوب جای نگرانی نیست. خوشبختانه وقتی چنین شخصیتی با خانم ستاره
درخشش مصاحبه میکند، نواقص و کمبودهای
فرهنگیاش نادیده گرفته میشود و درخشش را از ستاره خانم به عاریت میگیرد!
ستارهای
بدرخشید و ماه مجلس شد
«رئیس سیا» که
به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مساله
آموز صد مدرس شد!
بله ستاره
درخشش بجای برخورد حرفهای و انتقادی با نقاط ضعف «بیانات پرگهر» وزیر امور خارجة
ایالات متحد، نقش مصاحبهکننده را در حد مداح و «پامنبری» پائین
آورده. خانم درخشش هیچگاه و در هیچ موردی اظهارات
فریبندة پمپئو را از منظر تئوریک به زیر سئوال نمیبرد و نمیپرسد اگر جنگطلبی
و دخالت در امور دیگر کشورها شایسته نیست، چرا آمریکا چنین سیاستی اعمال میکند؟!
خلاصه ستاره درخشش به سیاست «یک بام و دو هوا»
احترام فراوان میگذارد و آن را به سکوت برگزار میکند. تو
گوئی، ایشان را آنجا نشاندهاند تا وزیر امورخارجه
آمریکا به مالیخولیا و سخنگفتن با تصویر خویش در آینه متهم نشود. در هر حال، اگر پمپئو سنت مصاحبه در کشورهای دمکراتیک را
اینچنین به زیر پای میگذارد، نگرش و برخورد دمکراتیک حکم میکرد که ایشان از
سوی ستاره درخشش ـ مصاحبهکننده ـ مورد «سئوال» قرار گیرند.
شاید هم از
آنجا که مصاحبة کذا برای عوام در ایران ساختهوپرداخته شده بود، سنت مصاحبههای «ملائی» که بر اساس بالای «منبررفتن»
و «رطب خوردن و منع رطب کردن» تنظیم میشود،
و از دیرباز فضای سیاست ایران را
به فاضلاب شیعیمسلکی تبدیل کرده، به مذاق آنها که مصاحبة اخیر را سازمان دادهاند
خیلی شیرین آمده بود. چرا که پمپئو نیز علیرغم کت و شلوار ابریشمی و یک
کراوات چندمتری که به دور گردن مبارکشان پیچیده بود و یک لیتر عطروادکلن که از
ورای صفحة تلویزیون مخاطب را مست و مدهوش میکرد، همچون ملایان
شیعی برایمان بالای منبر رفتند و وعظ و
خطابه فرمودند! وعظ و خطابهای که احدی، حتی پامنبری مینیژوپپوش ایشان هم حق نداشت مفاد
«مقدس» آن را مورد بررسی و کنکاش قرار دهد. شاید ما درک نمیکنیم، و این نوع منبررفتنها هم به دلیل «برخورداری
از یک درک مشترک از انسانیت» باشد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر